کاوه اردلان
اخيراً
مسعود بارزاني رئيس حكومت اقليم كردستان عراق پس از گسترش يافتن حملات داعش و اشغال
موصل و تكريت توسط آن نيرو اعلام كرده كه ميخواهد موضوع استقلال كردستان را از
طريق رفراندوم به رأي بگذارد و بدين منظور پيشنهادش را به پارلمان كردستان ارائه كرده
است. اين پيشنهاد در شرايطي مطرح شده كه دو حزب اتحاديه ميهني كردستان عراق و حزب دمكرات
كردستان عراق از متحدين اصلي آمريكا در ايجاد حكومت جمهوري اسلامي عراق به رهبري نوري
مالكي بوده و طالباني براي مدت حدود ده سال رئيسجمهور آن حكومت بوده است. جمهوري اسلامي
عراق يك دولت ارتجاعي بود كه توسط امپرياليسم آمريكا در عراق پس از سرنگوني صدام حسين
در عراق مستقر شد.
بارزاني
علت پيشنهادش را اين مطرح كرده كه حكومت مركزي عراق حقوق پيشمرگه ها ي كردستان را نداده
و بر سر كركوك اختلاف موجود است و راه حل فدراليستي هم شكست خورده. اين پيشنهاد استقلال
بحثهاي بسياري را در ميان نيروهاي مختلف
منتسب به جنبش كردستان ايران و احزاب چپ ايران راه انداخته است. كردستان عراق از ديرباز
تحت ستم دولت مركزي عراق در دوره صدام و حکومتهاي قبل از آن بود. از آن فراتر كردستان
يك ملت واحد بود كه با مرز كشي امپرياليستها پس از جنگ جهاني اول ميان چهار
كشور ايران، تركيه، عراق و سوريه تقسيم شد.
كردستان
عراق در طي بيش از ده سالي كه تحت حاكميت نيروهاي طالباني و بارزاني (حكومت اقليم كردستان)
قرار داشته از ساير نقاط عراق امنيت بيشتري داشته . اگر چه در همين دوره اين منطقه
جنگ عليه نيروهاي پ ك ك و همچنين درگيري پراكنده با نيروهاي عرب و ترك در كركوك را
تجربه كرده است.
در كردستان
عراق عليرغم ظاهر متمدنانهاش ديكتاتوري
و استبداد بر عليه اكثريت مردم زحمتكش اعمال شده است و در اثر کمکهاي فراوان امپرياليسم آمريكا و فساد
قشري از رهبران احزاب ارتجاعي داراي ثروتهاي نجومي شدهاند و اين در حالي است كه اكثريت مردم
در فقر بسر ميبرند.
در كردستان عراق براي احزاب و شخصيتهاي مخالف نظم حاكم هيچ امنيتي وجود
ندارد.
در كردستان
عراق هماکنون سه هزار نفر
از نيروهاي اشغالگر امپرياليسم آمريكا حضور دارند تا منافع آمريكا را در عراق بهپيش ببرند. حكومت اقليم كردستان در
واقع حكومت دستنشانده
آمريكا است.
پيشنهاد
استقلال كردستان پس از اشغال كركوك توسط پيشمرگان كرد انجام شد هر چند قبل از آن نيز
زمزمه چنين پيشنهادي از جانب حزب دمكرات بارزاني مطرح شده بود. بارزاني كه اينك اين
پيشنهاد را مي دهد سالها پيش
از مخالفان سرسخت استقلال و حتي شعار «حق تعيين سرنوشت» براي كردستان بود. موضوع استقلال
كردستان عراق را نيروهاي ناسيوناليست و برخي نيروهايي كه خود را كمونيست کارگري ميدانند به موضوع حق تعيين سرنوشت ملل
در سرنوشت خويش ربط دادهاند
و تاريخ ستم بر ملت کرد
را شاهد مي گيرند تا طرح رفراندوم براي استقلال
كردستان را موجه جلوه دهندد. آنها در
كنارش استدلال ميکنند
كه با مستقل شدن كردستان عراق اين منطقه از درگيريهاي ساير مناطق عراق دور ميماند و برخي هم گفتهاند كه راه حل استقلال براي كردستان
سياست قومي و ناسيوناليستي نيست چون منظور ما كشور كردها نيست بلكه كشور كردستان است
كه شامل ترکها و عربهاي ساكن كردستان نيز ميشود (رجوع شود به نوشتههاي محمد ئاسنگران از حزب كمونيست
كارگري) خلاصه يك چيزي مانند كشور اسرائيل كه عربها نيز در آن حقوقي دارند!!
امپرياليسم
آمريكا در عراق بازيگر درجه يك است حتي اگر كه بخش بزرگي از نيروهايش عراق را ترك کردهاند. امپرياليسم آمريكا با هدف كنترل
و سلطه بر منابع انرژي و حاكميت بيچون چرا بر خاورميانه در جهت منافع
سرمايه آمريكايي عراق را در اوايل دهه نود به اشغال خود در آورد يك حكومت دستنشانده را در يك انتخابات بهاصطلاح آزاد و با رأي مردم را به وجود
آورد . حكومتي كه بهظاهر
سه ركن داشت ركن شيعه و ركن سني و ركن كردها. اين حكومت هيچگاه نتوانست ثبات مورد نظر امپرياليسم
آمريكا را به وجود بياورد و حكومت نوري مالكي عملاً سياستهايش بيشتر منافع شيعيان و بورژوازي
بزرگ عراق را ميخواست
بهپيش ببرد و همين امر باعث از دست دادن
پايه در ميان سنيها و
كردها بود.
امپرياليسم
آمريكا هدفش سلطه بر عراق است و به همين خاطر مخالفت جدي با تجزيه عراق ندارد هر فرمي
كه بتواند منافع آمريكا را تضمين كند دمكراتيك و مقبول آمريكاست.
ناسيوناليستهاي كرد كه سالها از ايجاد كشور كردستان متشكل از
چهار قسمت تقسيم شده ميان چهار كشور صحبت ميکردند بهيکباره موضوع حق تعيين سرنوشت ملت كرد
را به ايجاد كردستان عراق تحت قيموميت امريكا تنزل دادهاند.
بورژوازي
كرد كه از قِبَل کمکهاي
مادي و سرمايهگذاريهاي امپرياليسم آمريكا و غرب فربه
شدهاند به ناگهان ادعاي همكاري براي
ايجاد عراقي دمكراتيك و متمدن را كنار گذاشتهاند و از حق تعيين سرنوشت و رجوع
به آراي مردم دم ميزنند.
همانهايي كه كارگران و زحمتكشان را به
خاطر پايهايترين حقوق صنفي خود به گلوله بستند
و هرگونه اعتراض سياسي و اقدام براي ايجاد تشكلات سياسي مستقل را سركوب كردند اينك
دم از رجوع به آراي مردم براي مشروعيت بخشيدن به اهداف سياسي خودشان هستند. برخي از
نيروهاي چپ نيز با بارزاني همآوا
شده و ميگويند كه اگر استقلال
پس از يك رفراندوم به وجود بيايد راه حمله بدان توسط نيروهاي ارتجاعي بسته ميشود. اين روحيه سوسيال دمكراتيك نميگويد كه چگونه حكومت ارتجاعي عراق
با رأي مردم در مورد حملات داعش محفوظ ماند.
در مورد
بحث استقلال كردستان البته در ميان حزب متحد بارزاني يعني اتحاديه ميهني كردستان به
رهبري طالباني كه اينك بهسختي
بيمار است و از صحنه سياسي خارج شده است اختلاف موجود است. بخصوص از زاويه عملي بودن
آن در شرايط خاص كنوني.
در ساختار
فعلي عراق قرار بوده كه 17 درصد بودجه كردستان توسط حكومت مركزي تأمين شود و جدا شدن
كردستان عراق ممكن است دردسرهاي جدي به لحاظ اقتصادي براي آن منطقه كه هماينک عمدتاً متكي بر واردات از خارج
( عمدتاً ايران و تركيه) است بزند و باعث نارضايتي بيشتر مردم شود. خطر حمله داعش و
يا نيروهاي حكومت مركزي هم دور از ذهن نيست و همه اينها ادعاي كشوري كوچك ولي باثبات و
مرفه و يا به قول ناسيوناليستهاي
متوهم يك دوبي ديگر را دور از ذهن ميسازد.
آن چه
كه در اين ميان جاي تعجب است نه پيشنهاد مسعود بارزاني كه سالها خود و حزبش با جمهوري اسلامي در
دهه شصت همكاري ميکرد
و از افتخاراتش همكاري با آمريكا و اسرائبل و حكومت تركيه است بلكه آن دسته از نيروهايي
است كه خود را انترناسيوناليست و مدافع حقوق كارگران دانسته و خود را كمونيست ميدانند و در حرف طرفدار انقلاب هستند.
آنها با رجوع به مقوله عام «حق تعيين
سرنوشت مردم» از بورژوازي كرد ميخواهند كه اين حق را به شكل تلاشهاي ناسيوناليستي اجرايي كرده و فعلاً
مبارزه براي انقلاب و سرنگوني حكومت ارتجاعي حاكم بر عراق و مبارزه با داعش را فراموش
كنند. پشت اين ديدگاه اپورتونيستي تدريج گرايي يك دوره منتظر رشد نيروهاي مولده توسط
بورژوازي و دنبالهروي
از جنبش و احساسات عمومي مردم نهفته است.
درست
است كه جدا شدن يك حق است براي ملتي كه مدام از سوي مرتجعين رنگارنگ ستم و مورد تبعيض
واقع ميشود ولي پرولتارياي
كردستان بجاي سپردن پرچم به دست بورژوازي مرتجع كرد و سازش با بورژوازي عرب به شكلي
ديگر و ائتلاف غيررسمي با مرتجعين فاشيست داعش بايد در راه مبارزه متحدانه و متشكل
شدن در حزب كمونيست انقلابي براي بيرون راندن قواي اشغالگر آمريكا و سرنگون ساختن حكومت
دستنشانده مركزي ارتجاعي جمهوري اسلامي
عراق و پيشروي در مسير سوسياليسم حرکت کنند. مبارزهاي كه در شرايط مشخص منطقه شكل جنگ
درازمدت به خود ميگيرد.
شعار
استقلال كردستان از جانب بارزاني و امثالهم به نظر البته به قولي به مرگ گرفتن براي
به تب راضي شدن ممكن است باشد و در چارچوب سهم خواهي بيشتر بورژوازي مرتجع كرد از دولت
مركزي.
براي
پرولتارياي كرد كه جهت گم نكرده و داراي استراتژي روشن است، روشن است كه حتي به فرض
محال ايجاد كردستان عراق مستقل آن حكومت يك ديكتاتوري وابسته ديگر بيشتر نخواهد بود.
ديكتاتوري بورژوا ملاكان بزرگ مرتجع كه استبداد سياسي، سركوب زنان، عقبماندگي اقتصادي و ستم بر دهقانان و
بيكاري و فقر از ملزومات حكومتشان است. سهم بيشتر از منابع نفتي كركوك و امثالهم سودش
بيشتر از همه به جيب سرمايهداران
آمريكايي و تجار كرد و روغنکاري
سيستم موجود و روابط توليدي كه آ ن سيستم از آن محافظت ميکند است.
پيش
گرفتن سياست و استراتژي ناسيوناليستي پرولتارياي كرد را از متحدين بالفعلش دور ميکند و مردم را به كام فرقهگرايي و ناسيوناليسم مياندازد.
راه چاره دردهاي زحمتكشان خاورميانه ايجاد يك خاورميانه سوسياليستي است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر