۱۳۹۷ آبان ۴, جمعه

درباره کاميون داران


درباره کاميونداران



گزيدهاي از نامه يکي از خوانندگان آتش
 از نشریه آتش  شماره  84



اعتصاب كاميونداران، بحثهايي را در مورد جايگاه طبقاتي كاميونداران در بين محافل چپ راه انداخته به اين مضمون كه آيا بخشي از طبقه كارگر هستند و بهطور كلي ماهيت طبقاتي اين اعتصاب چيست؟ بخشي از دغدغهها در اين مباحث آن است كه آيا «چپ ماركسيست» مجاز است كه از اعتصاب آنان حمايت كند؟
 در اين دغدغهها يك نوع بهتزدگي در مورد اهميت اعتصاب كاميونداران و پتانسيل آن در ايجاد اختلال در گردش اقتصادي ميتوان مشاهده كرد. بهتزدگي از آن رو كه انتظار عمومي و هميشگي اكثر اين محافل آن است كه چنين نقشي را اعتصاب سراسري كارگري بازي كند. اما دليلي براي بهتزدگي و گيجي موجود نيست. زيرا سرمايهداري و كاركرد و قواي محركة ويرانگرش فقط كارگران را به فقر و فلاكت نمياندازد. بلكه دامن اكثريت مردم را كه در قشرهاي مختلف اقتصادي/اجتماعي جاي دارند ميگيرد و بهطور عيني آنها را متحدين طبقه كارگر ميكند. جايگاه طبقاتي كاميونداران از اسم اين نهاد پيداست. يعني كسي است كه صاحب ابزار كارش است. اما كارگر فقط صاحب نيروي كارش است و فقط در صورتي ميتواند از نيروي كارش براي امرار معاش استفاده كند كه صاحب ابزار توليد، او را در ازاي دستمزد استخدام كند.
كاميونداراني كه خود صاحب كاميون و راننده آن هستند، جزو قشر خردهبورژوازي هستند كه صاحب ابزار توليد است ولي كسي را هم استثمار نميكند. اما بخشي از آنها كه چندين كاميون داشته و رانندگاني را در استخدام دارند، بورژوازي كوچك محسوب ميشوند. موقعيت رانندگان كاميون كه روي كاميون كسان ديگري كار ميكنند، متفاوت است. آنها بخشي از طبقه كارگرند. رانندگان هم در اعتصابهاي اخير شرکت داشتند اما اكثريت با قشر صاحبان کاميون بود. اينها بخشي از طبقه كارگر نيستند اما اعتصابشان، واكنش اعتراضي به اثرات كاركرد خردكننده سرمايهداري است. كاركرد نظام سرمايهداري، لايههاي پاييني توليدكنندگان خُرد در صنعت و كشاورزي و حمل و نقل و... را در مقاطعي گسترش ميدهد و در مقاطعي نابودشان ميكند. مرتبا سرمايههاي كوچك امكان رشد و نمو در عرصههايي را پيدا مي كنند كه ورود به آنها براي سرمايههاي بزرگ سودآور نيست. اما گرايش سرمايهداري به آن است كه همواره كوچكترها توسط بزرگترها از دور خارج شده يا بلعيده ميشوند. بههمينعلت شاهد اعتصاب بازار و موبايلفروش و كاميوندار و كشاورزان صاحب زمين هستيم. اينها هيچكدام بخشي از طبقه كارگر نيستند ولي بهعنوان بخشي از بشريت، بهطور عيني در نابود شدن نظام سرمايهداري منفعت دارند. همين مسئله در مورد قشرهاي بورژوا و خردهبورژوا در ميان ملل تحت ستم و زنان صادق است. اما اغلب اوقات خود و سخنگويانشان مساله را اينگونه نديده و اينطور تبيين نميكنند. داشتن منفعت عيني در نابودي سرمايهداري با افقهاي تنگ بورژوايي كه اغلب در آنان غلبه دارد، در تضاد است. هرچند كه كارگران نيز بهطور خود به  خودي صاحب افكار و افق و برنامهاي كمونيستي كه منطبق بر منافع عيني طبقاتيشان است، نميشوند و نبايد در اين زمينه به گرايش «جسميت بخشيدن به طبقه كارگر» افتاد، اما موقعيت طبقاتي عيني نقش مهمي در غلبه افقهاي بورژوايي در ميان قشر خردهبورژوازي دارد. در هر حال، همه اين قشرها ميتوانند و بايد تحت رهبري پرولتاريا و براي انقلاب كمونيستي متحد  شوند تا رها شوند. زيرا تمام رنجهايي که گريبان قشرهاي غير پرولتري را گرفته از يك واقعيت سرچشمه ميگيرد: اينکه سرمايهداري يك نظام اقتصادي/اجتماعي است كه تعاون جمعي انسانها در توليد معيشت و اقتصاد جامعه را به تصاحب و كنترل يك اقليت كوچك در ميآورد و چماق دولت و قدرت سياسي را هم به دست اين اقليت ميدهد كه براي پيشبرد منافع اقتصادياش و رسيدن به حداكثر سود از آن استفاده کند.
 كاميونداران نقش مهمي در گردش اقتصاد سرمايهداري دارند زيرا بخشي از صنعت حمل و نقل هستند. اين صنعت نقش كليدي و گاه تعيينكننده لجستيكي در مرتبط كردن نقاط مختلف توليدي اقتصاد جهاني به يكديگر دارد. درواقع، صنعت حمل و نقل بخشي از فرآيند توليد و مبادله كالايي است و بدون آن بازار ملي و بازار جهاني شكل نميگيرد. اگر كاميونداران اعتصاب كنند فرآوردههاي كالايي در كشور پخش نميشود و سرماية توليدكنندگان هم باز نميگردد. اگر كاميونداران اعتصاب كنند كالاهاي وارداتي و صادراتي هم به مقصد يعني بازار نميرسند. صاحبان يك يا چند كاميون در بازار سرمايهداري بسيار كوچك و ضعيف هستند و با تلاطمات اقتصادي اخير ديگر قادر به ادامه كار نيستند و در حال نابود شدن و بلعيده شدن توسط «بزرگترها» هستند. بسياري از كاميونداران مجبور ميشوند كاميون خود را فروخته و تبديل به كارگر شوند، به استخدام شركتهاي بزرگ توليدي تجاري درآيند كه صاحب ناوگانهاي بزرگ حمل و نقلاند.
شمار زيادي از رانندگان كاميون در اين اعتصاب درگير نيستند. زيرا رانندههاي ناوگانهاي حمل و نقل سرمايهداران كلان و گروههاي صنعتي-تجاري-مالي مانند شركت نفت و پتروشيمي، بنيادها، ستاد امام و جهاد سازندگي و غيره هستند. اين واحدهاي بزرگ سرمايه براي فرار از اختلالهايي از اين دست و براي افزايش سودآوري خود، دست به «ادغام عمودي» ميزنند. بخشي از اين «ادغام عمودي» سرمايهگذاري در بخشهاي لجستيك مانند انبارداري و حمل و نقل است كه نگهداري و گردش كالا را ممكن ميكند و با استفاده از فنآوريهاي پيشرفته «زمان» رساندن توليد به بازار را هرچه كوتاهتر ميكنند تا از رقبا جلو بيفتند. واحدهاي بزرگ سرمايه از آنجا كه از پشتوانه قدرت و دسترسي به گوشه و كنار بازار جهاني و اعتبارات و بيمه بينالمللي برخوردارند، هيچيك از مشكلات كاميونداران را در زمينه تهيه وسايل يدكي و لاستيك و اعتبارات و انبارداري و غيره ندارند.
يكي از چالشهاي كاميونداران اعتصابي همراه كردن رانندگان ناوگانهاي مجموعههاي صنعتي تجاري وابسته به دولت و ارگانهاي نظامي و جهاد و بسيج بوده است. يكي از رانندگان ناوگان حمل و  نقل مجموعه صنعتي تجاري كشاورزي و دامداري و فرآوري لبنياتي «كاله» تعريف ميكرد كه هفتاد نفر از سيصد راننده كاله را اخراج كردند چون كاميونها را در جريان اين اعتصاب به بهانههاي بيماري و غيره خواباندند. وي ميگفت آنها ريسك بزرگي كردند چون مديران ردههاي مختلف اين مجموعه همه سپاهي هستند.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر