۱۳۹۸ مرداد ۷, دوشنبه

با این تباهی، چه باید کرد؟

بگذارید این شماره نشریه آتش را با یک سفر کوتاه در وضعیت جامعه آغاز کنیم:
– خرافه و دین از سر و روی جامعه بالا می‌رود. رادیو و تلویزیون، روزنامه ها و مدارس، حوزه‌ های دینی و مساجد، حسینه ها و تکیه ها در چهار گوشه کشور اراجیف دینی را تبلیغ می کنند و ذهن و روحِ جامعه را شکنجه داده و به اسارت می کشند. کنجکاوی و جستجوگری برای کشف حقیقت را سرکوب کرده، تفکر علمی و راهِ برون رفت از وضعیتِ نکبت باری که مردم ما گرفتارش شده اند را ممنوع و پیروانش را به بند می‌کشند و یا از میان می‌برند. خمینی و دارودسته‌ های حلقه زده بر گِردِ او در سال ۵۷ دین و دولت را با هم یکی کرده و فقه و شریعت اسلامی را وارد قانون اساسی نظامشان کرده و یک دولتِ دینی تمام عیار را پایه گذاری کردند. در تمامی چهل ساله اخیر در حالی که اکثریت مردم در فقر و گرسنگی به سر می بردند، سالانه صدها میلیارد تومان برای موسسات مذهبی و دینی و رواج خرافه و ضدعلم، هزینه می شود. حاکمیت این دولتِ دینمدارِ سرمایه دار بر جامعه و سرنوشتِ مردم باید واژگون شود.
– هر روز اخبار مربوط به شکنجه و قتل زندانیان سیاسی، احضار و دستگیری روزنامه نگاران و هنرمندان را می خوانیم و می شنویم. علیرضا شیرمحمدعلی ۱۹ ساله به راحتی آب خوردن در زندان به قتل رسید و جانِ سهیل عربی، آرش صادقی، سعید متین پور، مرضیه امیری، یاسمن آریانی، ندا ناجی و جانِ ده ها زندانی سیاسی و هزاران زندانی غیرسیاسی گمنام در جهنم‌ های قرچک و فشافویه و دیگر اسارت گاه‌ های رژیم در خطر است. ایران اسلامی یکی از رکورد داران اعدام و سرکوب و سانسور در دنیا است. جمهوری اسلامی از فردای تأسیس تا همین امروز حتی یک لحظه هم بدون زندان و دار و شلاق و بگیر و ببند زندگی نکرده است.
– در همین چند ماهه اخیر دسته‌ های جدیدی از گشت حجاب و عفاف برای سرکوب بیشتر زنان در کوچه و خیابان به راه افتاده اند. زنان معترض به حجاب اجباری در سخت ترین شرایط در زندان هستند. ایران، جهنم زنان است و آن ها هر روز زندگی زیر شکنجه و تحقیر و فشار جمهوری اسلامی را تجربه می کنند. هنوز یک ماه از برآمدنِ طاعونِ نظامِ اسلامی نگذشته بود که خمینی فرمان حجاب اجباری به عنوان نماد بردگی و تحقیر زنان را صادر کرد و چهل سال است این تاخت و تاز به بدن و شخصیت و هویت و موجودیت فردی و اجتماعی زنان ادامه دارد.
– یک بار دیگر سایه جنگ و تحریم روی زندگی مردم افتاده است. چهل سال است که جمهوری اسلامی واحد های رزمی، ترور و جنایت به سراسر خاورمیانه از لبنان و سوریه و عراق تا یمن و افغانستان صادر می کند. جنایتکاران جنگی جمهوری اسلامی پا به پای نظامیان جنایتکار امپریالیست‌ های آمریکایی، روس و اروپایی و دولت‌ های مرتجع منطقه از اسرائیل و عربستان سعودی تا ترکیه و … مشغول برافروختن شعله‌ های آتشی هستند که زندگی ده ها میلیون نفر را در خاورمیانه و شمال آفریقا به ویرانی کشانده است. در حالی که فقر و محرومیت در حال افزایش است، جمهوری اسلامی اوباش سپاه پاسداران و ارتش را با انواع موشک و سلاح های پیشرفته تقویت و تسلیح می کند.
– طی همین یک سال اخیر میانگین مصرف مواد غذایی در بخش های پایین و متوسط جامعه ایران کاهش پیدا کرده است. تورم و قیمت خانه و دیگر مایحتاج اولیه زندگی سر به فلک کشیده اند. هزاران نفر از بی کاری و فقر برای پیدا کردن نان و استثمار شدن به شهر های بزرگ و حتی کشور های اطراف مثل ترکیه و کشور های حاشیه خلیج رفته اند. این در حالی است که سرداران سپاه، آیت الله ها و حجت الاسلام‌ها، آقازاده ها و «ژن‌ های خوب» جمهوری اسلامی مشغول دزدی‌ های چند صد میلیاردی هستند و در شهرک‌ های حفاظت شده با ثروت‌ های دزیده شده که حاصل کار و زحمتِ میلیون‌ها کارگر و قشر های دیگر جامعه است به زندگی انگلی‌شان ادامه می‌دهند. شکافِ میان فقر گسترش یابنده و ثروت‌ های سرسام‌آور، ابعادِ تکان دهند های یافته است.
– ده ها جوان عرب و بلوچ و کُرد زیر حکم اعدام هستند. فعالینِ فرهنگی و هنری ملل غیرفارس همواره در آستانه تهدید و زندان و شکنجه قرار دارند. از همان فردای شکست انقلاب بهمن و روی کار آمدن جمهوری اسلامی، حمله به خواسته‌ های ملل ستمدیده غیرفارس (کُردها، ترکمن‌ها، بلوچ‌ها، عرب ها و..) آغاز شد. ایران، زندان ملل غیرفارس است.
– محیط زیست ایران با سرعت در حال نابودی است. دریاچه ها و تالاب ها و رودخانه ها خشک شده اند و یا در حال نابودی‌اند. گرد و غبار ریزگردها به شهرها و استان ها حمله می کند. گاه بی آبی و گاه سیلاب زندگی و جان مردم را تهدید می کند. هزاران هکتار جنگل و مرتع یا عامدانه توسط مافیای اقتصادی زمین‌خوارانِ سپاه و جهاد سازندگی و دفتر خامنه ای ویران و به فروش رسیده‌اند و یا در آستانه نابودی و تهدید هستند. وضعیت اکوسیستم و محیط زیست ایران به نقطه اضطرار و بحران رسیده است. این وضعیت نتیجه حاکمیت یک نظام سرمایه دارانه است که ارزشی برای جان مردم قائل نیست و به قصد کسب حداکثر سود، فضای تنفسی مردم را هم به یغما برده است.
این ها گُسل‌ های هفت گانه ای هستند که کارکرد جمهوری اسلامی وابسته به آن هاست و قادر به دست کشیدن یا حلِ هیچ کدام نیست. حرف ما این نیست که ستم و تبعیضی که جمهوری اسلامی علیه مردم اعمال می کند یا تضاد های پیش پای این حکومت فقط به این هفت مورد محدود می‌شود. ظلم و بی حقوقی علیه کودکان، ال.جی.بی.تی.کیوها، بازنشستگان، بهائیان و نوکیشان مسیحی، دراویش و دیگر قشر های و گروه‌ های اجتماعی و سیاسی به بی‌رحمانه‌ترین شکل اعمال می‌شود. به علاوه جمهوری اسلامی با مجموعه تضاد های متعددی درون خودش یا در سطح منطق های و بین المللی روبه رو است که به آن ها فشار می‌‌آورد و مدام باید با این تضادها، دست و پنجه نرم کند. اما این گسل‌ های هفتگانه فشرده   تضاد های اصلی اجتماعی‌اند که از نظر نفوذ و پابرجایی در ساختار جامعه و از نظر ارتباط مستقیم با چگونگی بقای حکومت، بیشترین تاثیر را دارند. از آن جایی که این تضادها فشرده تضاد های مهم اجتماعی هستند، دغدغه اکثریت توده‌ های مردم است و مردم به درجات مختلف و به اشکال مختلف خواسته‌ های خودشان را در توقف این ها می‌دانند. هفت توقف، نه یک ارزش گذاری اخلاقی یا اولویت بندی انواع ستم و مطالبات در جامعه، بلکه بیانِ یک تحلیل علمی از واقعیت جامعه و روابط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی حاکم بر آن است و برآمده از خصلت و ماهیتِ نظامِ سرمایه دار دینمدارِ جمهوری اسلامی و چهل سال حاکمیتِ آن. جمهوری اسلامی قادر به حل کردن این تضادها و معضلات نیست و بقای آن بسته به ادامه پیدا کردن این ستم‌ها، تبعیض‌ها و ویرانی‌ها است. این تاکیدی است بر یک واقعیت بزرگ: در چارچوب نظامِ جمهوری اسلامی نمی‌توان این تضاد های هولناک را به گونه ای که به نفعِ اکثریت مردم باشد حل کرد و تنها از طریق یک انقلاب واقعی و ریشه کن کردن این نظام است که می‌توان بر این ستم‌ها و تبعیض‌ها، نقطه پایان گذاشت.
این گسل‌ های هفتگانه هم‌چنین تهدیدها و خطراتی هستند که می‌توانند تمامیت و بقای این رژیم را به خطر بیاندازند. بی دلیل نیست که جمهوری اسلامی نسبت به هرگونه اعتراض، نقد یا جنبش اجتماعی به شدت حساس است و سرِ سازش ندارد. از فعالین محیط زیست تا فعالین کارگری و از زنان خیابان انقلاب تا هنرمندان و فعالین فرهنگی و سیاسی کُرد، عرب، بلوچ، ترک و ترکمن را به شدت سرکوب می کند. این گسل‌ها می‌توانند به شکاف‌ های عمیقی در ساختار اقتصادی و سیاسی جامعه ایران تبدیل شوند و توانایی به وجود آوردن اعتراض‌ها و عصیان‌ های مردمی و حتی به چالش کشیدن کل حکومت را دارند. به همین علت به راه انداختن یک جنبش اعتراضی سراسری بر اساسِ این هفت توقف و در مسیر به راه انداختن جنبشی برای انقلاب و تحقق سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی اهمیت حیاتی دارد. همگانی شدن آگاهی و مبارزه و مقاومت حول این هفت گسل، صفوف مردم را نه فقط علیه جمهوری اسلامی بلکه به ویژه در اوضاع حاد و بحرانی کنونی که سایه جنگ و دخالتگری مستقیم یا غیرمستقیم امپریالیسم آمریکا بر سر جامعه سنگینی می کند، علیه هر شکلی از مانور دهی سیاسی و ایدئولوژیک نیرو های امپریالیستی که تلاش می کنند مبارزات مردم را به مجاری سیاست های خود کشانده، آگاه‌تر ساخته، عرصه را بر این نیرو های ارتجاعی تنگ‌ کرده و راه را برای ساختن آینده و جامعه ای بنیادا متفاوت که مختصاتِ آن در سند «پیش‌نویس قانون اساسی جمهوری سوسیالیستی نوین ایران»۱ آمده، هموار خواهد ساخت.
حزب کمونیست ایران (مارکسیست لنینیست مائوئیست) با جمعبندی از ساخت اقتصادی و سیاسی جامعه ایران و تضاد های داخلی و بین المللی نظام جمهوری اسلامی، این گسل‌ های هفت گانه را شناسایی کرد و بر مبنای آن، ضرورت ایجاد یک اتحادِ بزرگ برای مبارزه حول تک تک این گسل‌ها و توسطِ همه قشر های مردم با اهدافِ موسوم به «هفت توقف» را پیش گذاشت که عبارتند از:
۱- توقف قوانین شریعت و نابودی دولت دینی
۲- توقف رژیم فاشیستی نظامی/امنیتی و استبداد سیاسی
۳- توقف حجاب اجباری و ستم بر زن
۴ – توقف جنگ‌ های ارتجاعی
۵ – توقف فقر، بی‌کاری و آوارگی
۶ – توقف ستمگری ملی علیه ملل غیرفارس
۷ – توقف روند نابودی محیط زیست
در سندی که این حزب برای توضیح دادن چیستی این گسل‌ها و هفت توقف منتشر کرد چنین آمده: توده‌ های مردم نیاز به درک این واقعیت دارند که همه مصائب و رنج‌ های امروز از یک جا سرچشمه گرفته و جملگی ریشه در شیوه تولیدی سرمایه داری دارند و ادامه می‌دهد:
«گسل‌ های هفت‌گانه، گسل‌ های مجزای یک نظام واحد هستند و جا‌به‌جایی و حرکت در آن ها بر حرکت گسل‌ های دیگر تأثیر می گذارد. بنابراین همه باید برای توقف همه این ها مبارزه کنیم. علت فقر، شکاف طبقاتی در شیوه تولید سرمایه داری است که بر هر لحظه از حیات جامعه حاکم است. همین شیوه تولیدی است که هیزم بیار آتش ستم بر زن، نابودی محیط زیست و جنگ‌ های ارتجاعی و امپریالیستی است. همه کسانی که روی هر یک از این گسل‌ها نشسته‌اند و لبه‌ های تیز آن جسم و جانشان را مُثله و زندگی را برایشان رنج‌آور می کند، باید همراه با سایر قربانیان این سیستم علیه هر شکل از جنایتهای رژیم و سیستم سرمایهداری عکسالعمل نشان دهند.»۲ n
آتش
۱ – این سند در سایت زیر موجود است.
  www.cpimlm.com
۲- از سند «بیانیه انقلاب: اوضاع کنونی و وظایف ما». رجوع کنید به
 www.cpimlm.com

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر