۱۳۹۲ اردیبهشت ۳۰, دوشنبه

سراغ خانۀ کدخدا


سراغ خانۀ کدخدا


آیت الله یزدی یکی بدنام ترین فسیلهای شورای نگهبان به هنگام اعلام رد صلاحیت زنانی که از سر توهم یا طنز به عنوان نامزد ریاست جمهوری اسلامی ثبت نام کرده بودند این جمله را به زبان آورد که: «یکی را به ده راه نمیدادند سراغ خانۀ کدخدا را میگرفت.»
 
لحنش وقیح و نفرت انگیز بود و از آن، زن ستیزی و ارتجاع میبارید. اما به صراحت واقعیتی اساسی را بازگو میکرد: در نظام جمهوری اسلامی، در جامعۀ مردسالار و پدرسالار ایران، زنان را به ده راه نمیدهند. یعنی نمیگذارند به جایگاه و مرتبهای برابر با مردان برسند. نمیگذارند هویتی مستقل از نقش «مقدس» خدمتکار خانگی و ماشین جوجه کشی تحت عنوان مادر بچهها، خواهر یا دختر داشته باشند. نمیگذارند روابط اجتماعی متفاوتی را تجربه کنند و به خاطر جنسیت خود مورد تحقیر و آزار و بهرهکشی مضاعف قرار نگیرند. نمیگذارند ارزش نیروی کارشان همان اندازه به حساب بیاید که مردان؛ نمیگذارند کنترل بدن خود را داشته باشند؛ نمیگذارند زن آنگونه که میخواهد بپوشد، آزادانه سفر کند، متشکل شود، و آزاد و آگاه در زندگی سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و هنری جامعه شرکت کند.
 
حاکمان واپسگرای اسلامی زنان را به ده راه نمیدهند چون نمیخواهند دیوارهای جداسازی جنسیتی که برای حفاظت از قدرت سیاسی/طبقاتی خود در محل کار و محل تحصیل و خیابان بر پا کرده به لرزه بیفتد؛ نمیخواهند ایده و آرمان رهایی مثل نسیم در کوچه و خیابان بچرخد و نیروی دگرگون ساز زنان را برانگیزد و به توفانی بنیان کن تبدیل کند.
 
آیت الله یزدی راست میگوید. در نظامی که زنان را به ده راه نمیدهند، نباید سراغ خانه کدخدا را گرفت و نامزد ریاست بر این جمهوری خون و خرافه و بردگی مزدی و زن ستیزی شد. آن انگشت شمار زنانی هم که اینجا و آنجا در پلههای پایین قدرت سیاسی (مجلس و دستگاه دولتی) رویت میشوند در واقع بلندگوی مردسالاری و پدرسالاری و نماد عقاید و ارزشهای کهنهاند. «مادران نمونهای» هستند که ورد زبانشان اطاعت از پدر و همسر و مقام ولایت و نظام استثمارگر و مردانه است. در چنین نظامی و در برابر چنین حاکمانی فقط در یک حالت باید سراغ خانۀ کدخدا را گرفت: وقتی که بخواهیم این خانه را بر سرش خراب کنیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر