۱۳۹۲ اردیبهشت ۳۰, دوشنبه

شجاعت کشف حقیقت


ترجمۀ وریا کریمی

بخش اول گفتار استیون هاوکینگ در شماره 13 و بخش دوم آن در شماره 16 «آتش» منتشر شد. اینک توجه شما را به بخش سوم این گفتار جلب میکنیم:

كلید حل معمای بزرگ در قلب بیگبنگ (مهبانگ) نهفته است و توضیح میدهدكه چگونه یك جهان با این عظمت حیرتآور شامل فضا و انرژی، توانسته است از هیچ تحقق پیدا کند. راز در پس یكی از عجیبترین حقایق گیتی نهفته است. قوانین فیزیك، وجود چیزی به نام انرژی منفی را بیان میكند. برای درك این مفهوم عجیب و غریب اما فوقالعاده مهم، اجازه بدهید برایتان قیاسی ساده را طرح كنم. فردی را تصور كنید كه میخواهد بر روی یك قطعه زمین صاف تپهای بسازد. تپه تشبیهی از جهان است. برای ساختن این تپه او در دل زمین یك چاله درست میكند و از خاك داخل آن برای ساخت تپه استفاده میكند، البته او فقط در حال ساخت یك تپه نیست بلكه او در عین حال دارد یك چاله درست میكند، در واقع نسخۀ منفی تپه. موادی كه قبلا داخل چاله بودهاند حالا به یك تپه تبدیل شدهاند. بنابراین همگی آنها در كنار همدیگر معادله را متوازن میكنند. این همان اصلی است كه درست در ابتدای پیدایش جهان وجود داشته است. وقتی كه بیگ بنگ مقادیر بسیار زیادی از انرژی مثبت را تولید كرد، به طور همزمان به همان میزان انرژی منفی تولید كرد. به این ترتیب همیشه مجموع مثبت و منفی صفر میشود، این یكی دیگر از قوانین طبیعت است. پس حالا این همه انرژی منفی كجاست؟ در درون جزء سوم كتاب آشپزی ما قرار دارد، یعنی در فضا. ممكن است عجیب به نظر بیاید اما بر اساس قوانین طبیعی مرتبط با جاذبه و حركت، كه از قدیمیترین قوانین علمی هستند، خود فضا یك انبار عظیم و پهناور از انرژی منفی است. قریب به یقین مجموع همه چیز با هم صفر (هیچ) میشود. همه بر سر این نكته هم رای هستند كه اگر ذهنیت ریاضیاتی نداشته باشید درك و فهم این مسئله دشوار خواهد بود، اما این موضوع واقعیت دارد. شبكهای بی انتها متشكل از میلیاردها كهكشان كه روی همدیگر قرار گرفتهاند كه هر كدام دیگری را با نیروی جاذبه جذب میكند، شبیه به یك ابزار غول پیكر ذخیره ساز عمل میكنند. گیتی همانند یك باتری بزرگ است كه انرژی منفی را در خود ذخیره كرده است. بخش مثبت انرژی یعنی ماده و انرژیای را كه اكنون میبینیم همان تپه در نظر بگیرید. چالهای متناظر با این تپه با همان انرژی منفی که گفتم در سرتاسر فضا پراكنده شده است.

حالا كه دانستیم در كائنات مجموع بخش منفی و بخش مثبت آن منتج به صفر میشود، تنها كاری كه باید بكنیم این است كه چه چیزی ـ یا شاید بگوئیم چه كسی ـ كل این فرآیند را در نقطه آغازین به راه انداخت؟ علت پیدایش خود به خودی جهان چه بوده است؟ در نگاه نخست، این مسئله حل نشدنی به نظر میرسد. از طرفی مطابق تجارب روزمره هیچ پدیدهای را نمیتوان یافت كه از هیچ به وجود آید. شما نمیتوانید وقتی كه هوس یك فنجان قهوه به سرتان زد، با یك بشكن زدن آن را آماده كنید. میتوانید؟ شما باید یك فنجان قهوه را از مواد دیگری همچون دانههای قهوه، آب و شاید مقداری شیر و شكر تهیه كنید. اما در سفری به داخل فنجان قهوه، و پس از آن، به درون ذرات شیر و عبور از سطح اتمی دقیقا به سطح زیرـاتمی خواهیم رسید و وارد دنیایی خواهیم شد كه تحقق چیزی از هیچ، حداقل برای مدت کوتاهی میسر خواهد بود. علت این است كه در این مقیاس، ذراتی مانند پروتون بر اساس نوعی از قوانین طبیعت كه به آنها مكانیك كوانتوم میگویند، رفتار میكنند. در واقع ذرات میتوانند از هیچ به وجود آیند، مدتی پا بر جا بمانند... و سپس برای ظاهر شدن در جایی دیگر، ناپدید شوند. ما میدانیم كه زمانی كیهان حتی از پروتون هم كوچكتر بوده است. این حقیقت نكتۀ حیرتآوری را بیان میکند: گیتی با تمام عظمت غیر قابل درك و پیچیدگیش میتواند بدون نقض قوانین شناخته شدۀ طبیعت در یك آن به وجود آمده باشد. از آن لحظه به بعد مقادیر بینهایت انرژی آزاد شد و فضا نیز انبساط پیدا كرد. یعنی همان جایی كه تمام انرژی منفی مورد نیاز برای توازن معادله را در خود ذخیره كرده است.

اما باز یک سئوال حساس سر بر میآورد: آیا خدا قوانین كوانتوم مكانیك را خلق كرده است كه اجازه وقوع بیگبنگ را میدهد؟ به طور خلاصه، آیا ما به خدایی نیاز داریم كه همۀ این تمهیدات را طوری چیده باشد كه بیگ بنگ بتواند به وقوع بپیوندد؟ من تصمیم به تضعیف یا صدمه زدن به ایمان كسی را ندارم ولی علم توضیح اجباری و حتمی دیگری به جای آفرینش جهان به دست خدا دارد. این توضیح در ارتباط با یك موضوع عجیب در مورد اصول علت و معلول شكل میگیرد. تجارب روزمره ما، متقاعدمان میسازد كه هر پدیدهای كه رخ میدهد باید معلول علتی باشد كه پیشتر رخ داده است. بنابراین طبیعی است كه فكر كنیم كه یك چیزی (شاید خدا) باید علت پیدایش كائنات بوده باشد اما وقتی در مورد جهان به عنوان یك كل صحبت میكنیم دیگر لزومی ندارد كه چنین باشد و هر معلولی علتی داشته باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر