۱۳۹۲ اردیبهشت ۳۰, دوشنبه

الگویی برای عوام فریبی و خودفریبی


الگویی برای عوام فریبی و خودفریبی

اخیرا در خبرها آمده بود که پس از مذاکره و آتشبس میان حزب کارگران کردستان (پکک) و دولت ترکیه جمعی از مسئولان آن حزب با نمایندگان حکومت اقلیم کردستان عراق ملاقات کردند. این ملاقات پس از آن صورت گرفت که آمریکا و به تبع آن حکومت کردی، پکک را از لیست سازمانهای تروریستی برداشتند. این ملاقات در واقع بیان تحولی در مناسبات میان این نیروهای اصلی کرد در دو کشور بود. روابط میان این نیروها شاهد افت و خیزهای بسیاری بوده است. پس از به قدرت رسیدن ائتلاف طالبانی بارزانی در منطقۀ کردستان عراق که تحت حمایت ارتش اشغالگر آمریکا و متحدانش صورت گرفت حکومت کردی با پکک وارد درگیری مسلحانه شد؛ سپس یک دورۀ طولانی «تحمل متقابل» آغاز شد و حالا صحبت از دوستی مجدد است.

تحولات اخیر در ترکیه که دورنمای سهیم شدن بورژوازی کرد در قدرت سیاسی و گرفتن امتیازات سیاسی و اقتصادی را برای این نیروی طبقاتی پر رنگتر کرده، بار دیگر این سوال را پیش آورده که آیا ستمدیدگان کرد در ترکیه (و یا در مناطق دیگری که گرفتار ستم ملیاند) میتوانند با پیروی از الگوی حکومت فدرال کردستان عراق به رهایی و بهروزی دست پیدا کنند؟ به طور کلی، حکومت کردی در شمال عراق چه ماهیتی دارد، به چه دستاوردهایی رسیده و نقاط ضعف و کمبودهایش چیست؟

احزاب ناسیونالیست در کردستان ایران هر کدام بسته به ایدئولوژی و برنامه سیاسی خود به این سوال پاسخ میدهند. کوملۀ تحت رهبری عبدالله مهتدی، حزب دمکرات کردستان ایران و پژاک هر یک با عینک خود به تجربۀ حکومت کردی در عراق نگاه میکنند. نقطه عزیمت آنها اما نهایتا یکی است. همهشان میگویند که باید از به اصطلاح منفعت و مصلحت ملت کرد حرکت کرد. این «منفعت و مصلحت»، تمایزها و منافع متضاد طبقات گوناگون در میان ملت کرد را لاپوشان میکند.

ایجاد حکومت کردی را باید بخشی از تجدید ساختار قدرت سیاسی در کل سرزمین عراق توسط قدرتهای بزرگ امپریالیستی دانست. کارگزاران و نوکران جدید آمریکا و غرب در دستگاه دولتی این کشور از جمله در اقلیم کردستان در راس قدرت قرار گرفتند. این یک تغییر واقعی و ملموس در ساختار قدرتی بود که از آغاز قرن بیستم در این کشور ساخته و پرداخته شد. کردها از موضعی فرودست زیر سلطه حکومت مرکزی عرب قرار داشتند. در دوران حاکمیت رژیم بعث دورههایی پیش میآمد که حکومت ستمگر مرکزی بنا به مصلحت سیاسی و یا تحت فشار جنبش ملی در کردستان، موقتا خرده امتیازاتی به فئودالها، نمایندگان احزاب سیاسی و یا شخصیتهای متنفذ کُرد میداد. گاه با این و گاه با آن حزب مسلح در کردستان آتشبس برقرار میکرد و در صفوف جنبش تفرقه میانداخت. یا حتی تدابیری را در زمینۀ «خودمختاری فرهنگی» در منطقۀ کردستان به اجراء میگذاشت. اما برکشیدن بورژوازی کرد به قدرت سیاسی در حد یک حکومت کردی و پروراندن اقتصادی و سیاسی و اجتماعی توانگران و صاحب منصبان کُرد به مثابه یک طبقۀ بورژوا به دست امپریالیسم و بر اساس نقشههای جدید منطقهایشان بعد از خاتمۀ جنگ سرد انجام شد. امروز در حکومت کردی، بورژوازی دلال یا کمپرادور بر سر کار است و قشرهای دیگر بورژوازی نیز زیر سایۀ همین نیرو شکل میگیرند.

این همان فعل و انفعالی است که از دید طرفداران حکومت کردی، دستاورد تلقی میشود. اینان مبنای سیاسی چنین تغییراتی را پیروی از برنامۀ ایجاد ساختار فدرال در عراق میدانند و برای تکرار همین «دستاوردها» در ایران گزینۀ فدرالیسم را جلو میگذارند. آنچه مایل نیستند در موردش صحبت کنند ماهیت طبقاتی این فدرالیسم است. یعنی نمیخواهند روشن به مردم بگویند که چه طبقهای در ساختار حکومت فدرال (در سطح مرکزی و در سطح منطقهای) بر سر کار خواهد بود؟ و چه برنامهای برای تغییر شرایط مردم کردستان خواهد داشت؟ به جای روشن کردن این مساله، پای ملت و منافع ملی را وسط میکشند. اما واقعیات جاری در کردستان عراق از زمان شکلگیری حکومت کردی آنقدر تیز است که نقاب ملی را به سادگی از هم میدرد و روابط (و مبارزۀ) طبقاتی پشت آن را آشکار میکند.

بخشهای استراتژیک و فعال اقتصادی در شمال عراق را شرکتهای بزرگ امپریالیستی کنترل میکنند. قراردادهای درازمدت و چرب و نرم نفتی عمدتا با شرکتهای آمریکایی بسته شده است. در واقع عقد این قراردادها، شرط به قدرت رساندن و در قدرت نگاه داشتن بورژوازی کرد توسط امپریالیستها بوده است. تنشهایی که طی ده سال گذشته بین حکومت مرکزی عراق با حکومت اقلیم کردی بروز کرده و در حال شدت گرفتن است، اساسا به علت تضاد منافع و رقابت میان بخشهای مختلف بورژوازی دلال بر سر سهمی است که سرمایهداری جهانی از سودهای کلانش به دامن این کشور پرتاب میکند.

حکومت کردی و طرفدارانش در این سوی مرز تبلیغ میکنند که اقتصاد کردستان عراق رونق گرفته و برای مردم کردستان کار و رفاه به ارمغان آورده است. اما نمیگویند که توسعۀ اقتصاد سرمایهداری در اقلیم کردستان در واقع به معنی باز شدن عرصههای بیشتری برای استثمار نیروی کار، عمیقتر شدن شکاف طبقاتی، برتری و سروری قشر نازکی از جامعۀ کُرد بر تودههای وسیع شهر و روستا، تداوم ستم جنسیتی و سرکوب سیاسی بوده است. امروز در برابر نگاه پر نفرت زحمتکشان و تهیدستان کردستان عراق، مشتی سرمایهدار و بوروکرات تکنوکرات نوکر امپریالیسم که یک پا در غرب و یک پا در اقلیم کردی دارند، همه چیز را به انحصار خود در آوردهاند. فرقشان با بعثیها اینست که به زبان کردی صحبت میکنند. همینها هستند که شنیعترین رفتار ستمگرانه و فرهنگ برتریجویی را در مورد کارگران ارزان خارجی که به ناچار از کشورهای فقیر راهی شمال عراق شدهاند در میان کردهای عراقی رواج میدهند. زیر پرچم حکومت کردی، زنان خدمتکار آفریقایی مورد تجاوز قرار میگیرند. کارگران مهاجر تحقیر میشوند و حقوقشان زیر پا گذاشته میشود.

حکومت کردی مدافع منافع کارگران و دهقانان و زنان و معلمان زحمتکش کرد نیست که هیچ، کاملا در تضاد با این منافع عمل میکند. این حکومت و طرفدارانش تا مدتها برای توجیه خود جنایات رژیم صدام علیه مردم کردستان و «انفال و حلبچه و امت عربی و...» را یادآوری میکردند. اما آن وقایع دیگر به تاریخ پیوسته است و امروز زندگی جدیدی با حضور نسلهای جدید در جریان است. از این رو، حالا دیگر حکومت کردی شرایط کردستان عراق را با مناطق مرکزی و جنوبی کشور که تحت حاکمیت مرتجعان شیعی و یا میدان فعالیت بنیادگرایان سنی است مقایسه میکند. از فلاکت و ارتجاع و سبعیت و عدم امنیتی که از بغداد تا بصره حاکم است استفاده میکند تا اقلیم کردستان را به صورت «ویترین دمکراسی و امنیت» عرضه کند. طرفداران حکومت کردی که از حضور زنان بی حجاب، نوشیدن مشروب، رقص و آواز، و وجود شبکههای تلویزیونی متعدد میگویند اما بهرهکشی و فساد و نابرابری طبقاتی و مردسالاری را در فضای کردستان عراق نادیده میگیرند یا باید خودفریب دانست یا عوامفریب. کسانی که رونق اقتصاد و پر شدن جیب بورژوازی کمپرادور و تجار کردستان عراق را میبینند اما به حال خود رها شدن کشاورزی، عدم رسیدگی به وضعیت روستاییان و وابستگی روز افزون اقلیم به واردات کالاهای صنعتی و کشاورزی را نمیبینند درک بورژوایی و تنگ نظرانهای از وابستگی و استقلال و رهایی ملی دارند. کسانی که سرکوب جنبش تهیدستان توسط حکومت کردی در چند سال پیش را بیاهمیت و یا «نتیجۀ تحریکات بعثیها و دشمنان ملت کرد» وانمود میکنند، کسانی که از ترور گاه به گاه روشنفکران مخالف و سرکوب احزاب چپ ککشان هم نمیگزد، ناخواسته دارند تصویری از عملکرد فردای خود را، در صورت به قدرت رسیدن، به نمایش میگذارند. مردم فقط از این بابت میتوانند قدردان این نیروها باشد که دست خود را پیشاپیش رو کردهاند.

کاوه اردلان

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر