۱۳۹۲ شهریور ۲, شنبه

میخ آموزش دینی در مغز کودک



میخ آموزش دینی در مغز کودک
 

کشورهای تحت سلطهای همچون ایران، علاوه بر وابستگی شدید به اقتصاد بینالمللی، دارای حکومتهای ارتجاعی و مستبد هستند و این ویژگی باعث میشود تا مناسبات عقب افتاده، جهل، خرافه، قوانین حقوقی و عرفی مبتنی بر دین و اصول کهنۀ فئودالی، جزء جدایی ناپذیر فرهنگ غالب در این کشورها باشد. آموزش و پرورش عمومی نیز متأثر از این روبنای فرهنگی است و همگی ما آموزش متون دینی در مدرسه را تجربه کردهایم.
آموزش دینی در نظام آموزشی ایران یک قانون اجباریست و حتی کتاب هایی به شکل موازی برای دانش آموزان اقلیتهای مذهبی در نظر گرفته میشود. یعنی آنها باید دین خود را توسط نظام آموزشی جمهوری اسلامی بیاموزند. اگر چه چند سالی است که متون مربوطه تغییر شکل دادهاند و بیشتر به داستان پردازی تبدیل شدهاند اما محتوای آنها همچنان متناقض، نا مفهوم و عقب مانده است. نام کتابی که در دورۀ دبستان با این موضوع تدریس میشود «هدیههای آسمانی» است و آموزش و پرورش سعی میکند سطح مطالب را با رفتن دانش آموزان به مقطع بالاتر و متناسب با درک دانش آموزان رشد دهد.
آموزش دینی در سطح دبستان را میتوان به سه بخش عمده تقسیم نمود:
١- آموزش احکامی از قبیل وضو، انواع نماز، روزه، محرم و نامحرم، حجاب و پارهای از اصول اخلاقی در کنار صحبت از جهان پس از مرگ و قیامت
٢- داستانهای مختلف از زندگی پیامبران و امامان و افراد شاخص مذهبی
٣- مباحثی مربوط به نظام جمهوری اسلامی و مرتبط نشان دادن آنها با تاریخ مذهبی، مثل قیاس جنگ ایران و عراق با عاشورا یا بحث جانشینی امام زمان در زمان غیبت و بحث ولایت فقیه در نظام جمهوری اسلامی
گرچه سعی میشود تمامی این موارد در پنج سال تحصیلی (از سال دوم تا ششم دبستان) و متناسب با سطح سنی دانش آموزان ارائه شود اما تأثیر این مباحث بر ذهن و روح بچهها غیر قابل انکار است. در بخش اول یعنی احکام اسلامی، نماز خواندن جزء اقداماتی است که با اعمال زور از سوی معلمان در مدارس به اجرا در میآید و اکثر دانش آموزان نسبت به آن شکایت دارند. شاید کسانی هم که ابراز رضایت میکنند برای رهایی از کلاس های خسته کنندۀ نظری به این زمان قانع میشوند. یکی از دانش آموزان میگفت که ترجیح میدهد به جای این کار ورزش کند یا فعالیت هنری داشته باشد و زنگ نماز بسیار برایش خسته کننده است. موضوع بعدی بحث حجاب و رعایت آن در برابر نامحرم است. این یکی از احکامی است که اگر چه به شکل آموزش درسی در کتاب کلاس ششم در قالب داستان یک مهمانی تشریح میشود اما در کلاس سوم که دختران را به سن تکلیف میرسانند این مباحث برایشان به طور مفصل بیان میشود. یک لحظه تصور کنید که این قبیل مطالب جنسی را برای یک کودک ٨،٩ ساله چگونه میتوان بیان نمود؟ از آن زمان این دختر بچه باید تصور کند که شوهر خاله یا شوهرعمهاش نامحرم هستند و او باید بدن خود را در مقابل آنها بپوشاند. تازه پسرهای خاله، دایی، عمو و عمه که تا دیروز با هم بازی میکردند نیز امروز نامحرم هستند. در کنار این ها میبینیم که کودکانی هستند که در محیط خانه مورد تجاوز افراد به اصطلاح محرم قرار میگیرند. این کتاب و این آموزش چه پاسخی در مقابل چنین تضادی که ناشی از فرودستی و خشونت علیه زنان است ارائه میدهد؟
از سال سوم دبستان بحث جهان پس از مرگ به میان میآید. در کلاس سوم با تشبیه کارنامۀ آخر سال به نتیجۀ اعمال انسان در دنیا، جهان پس از مرگ به شکل پاداش یا جزای آن اعمال در قالب بهشت و جهنم نشان داده میشود. در سال پنجم در قالب یک داستان از خواب زمستانی درختان و بیداری آنها در بهار به رستاخیز اشاره شده و گفته میشود که انسان مومن همچون درختی است که پس از خواب زمستانی در بهار پر از میوه و پر بار است. در داستانی دیگر به صحبت پدر و پسری اشاره دارد که از زندگی پس از مرگ میگویند و شهیدان جبهه و جنگ را به عنوان افرادی که در زندگی پس از مرگ در بهشت جای دارند معرفی میکنند. در نهایت در سال ششم این موضوع با ارائۀ آیاتی از قرآن و به شکلی مفصلتر بیان میشود و تفاوت عمدهاش با مباحث سال های قبل در این است که موضوع قیامت به عنوان عاملی شناخته میشود که اعتقاد به آن سبب میشود مردم کارهای ناپسند انجام ندهند و این سوال از دانش آموزان میشود که به نظر شما اگر کسی یاد قیامت باشد، آیا به راحتی حاضر میشود دروغ بگوید یا به کسی ستم کند؟
   نمیدانم که بچهها چه پاسخی می دهند اما سوالی که برای من پیش میآید این است که آیا تنها با وعدۀ بهشت است که باید کار نیک از انسان سر بزند؟ آیا در میان کسانی که مدعی اعتقاد به دین اسلام هستند هیچگونه رفتار ناشایست و ستمگرانه دیده نمیشود؟ دانش آموزانی که مخاطب این قبیل مباحث قرار میگیرند شاید در این محدودۀ سنی درگیر این قبیل سوالات نشوند اما در بزرگسالی با این قبیل مباحث روبرو خواهند شد و تناقض میان آموزشهای کهنه خود را کشف خواهند کرد. آنچه که افراد را در این فرآیند مورد آسیب قرار میدهد تأثیر این آموزش طولانی و مستمر از کودکی بر ذهن افراد است که پس از کشف تناقضات، اگر مجرایی برای کسب آگاهی حقیقی یعنی ماتریالیسم دیالکتیکی نباشد منجر به سرخوردگی، احساس یأس و پوچ گرایی خواهد شد و شکلگیری عرفان های مدرن در عرصۀ جهانی نتیجۀ این خلاء است. جمهوری اسلامی نیز برای حفظ حیات خود که وابستگی بسیار زیادی به باور مذهبی تودهها دارد، تبلیغ و ترویج مذهبی را در نظام آموزشی و به شیوۀ اجباری و عمومی تا دانشگاه ادامه میدهد.
  آموزش دینی دبستان در بخشهای مختلف، پایههای فکری را برای هدف اصلیاش یعنی تسکین دادن به دردها و رنج تودهها و متوقف کردن آنها در مسیر تغییر شرایط فرودستشان فراهم میکند. حواله دادن تودهها به دنیای پس از مرگ و نوید کسب پاداش در قبال تحمل شرایط سخت دنیا یکی از اقدامات تسکینی دین است اما برای کسانی که صبر نمیکنند تا دورۀ پس از مرگ فرا برسد، امام زمان و نمایندگانش را معرفی میکند تا نوید روزی را بدهند که انسانها در عدالت و خوشبختی به سر خواهند برد. در آموزش دبستان هم به کودکان میگویند برای ظهور این منجی دعا کنند و یاد بگیرند که شرایط نابرابر و ستمگرانۀ کنونی را بپذیرند و آن را به چالش نکشند.
ریچارد داوکینز زیست شناس بی خدای انگلیسی در کتاب «پندار خدا» به درستی به این موضوع جهانشمول اشاره مینماید که:
  "کودکان کوچکتر از آن هستند که در مورد باورهایشان در مورد منشأ کیهان، یا حیات یا اخلاقیات تصمیم گیری کنند. ... یک بچه، نه بچه مسیحی است نه بچه مسلمان است، بلکه بچۀ  والدین مسیحی یا مسلمان است. با این تفکر عمومی، کودک میفهمد که دین، موضوعی است که به خودش بستگی دارد و زمانی که به قدر کافی بزرگ شد باید دربارۀ آن تصمیم گیری کند."
   تحقق این نگرش در ایران که کشوری دارای حاکمیت مذهبی است ناممکن است، بنابراین اولین گام برای دستیابی به این حق طبیعی برای کودکان، جدایی کامل دین از دولت است.  



نسیم ستوده

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر