در اوايل سال 6102 دولت ترکيه کشتار مردم کردستان را شدت
بخشيد و براي مجازات مردم کردستان از اواسط ماه دسامبر 5102 قوانين منع عبور و مرور را در چندين شهر اعمال
کرد. در واکنش به اين جنايت، بيش از هزار تن از دانشگاهيان نزديک به 09 دانشگاه با امضاي «دانشگاهيان براي صلح» طوماري
امضاء کردند و اعلام کردند در مقابل اين جنايت سکوت نميکنند. عنوان اين طومار اين بود: «ما نمي خواهيم شريکِ اين
جنايت باشيم». اين طومار، دولت رجب طيب اردوغان
را به دليل استفاده از «تجهيزات سلاح سنگين که فقط در زمان جنگ استفاده ميشود» براي حمله به مناطق کردستان محکوم مي کند و جنايت هاي
اردوغان را « کشتار عامدانه و برنامه ريزي شده» اعلام کرد.
اردوغان اقدامات سرکوبگرانه دولتي را تشديد کرد. وي امضاء
کنندگان را «روشنفکران دروغين» خواند و گفت
که آن ها نبايد انتظار داشته باشند که به صرف داشتن يک مدرک دکتري با آنها برخوردي
متفاوت از برخورد با «تروريستها» (که منظورش رزمندگان پ.ک.ک است) شود. وي امضاي طومار 01 ژانويه را يک عمل خيانت آميز خواند و اعلام کرد هرکس نسبت به اين طومار واکنش نشان ندهد، متهم است و
به دادگاه فرا خوانده خواهد شد. 72 نفر از دانشگاهياني که عمدتا از دانشگاه «کواچلي»
در شمال غرب، ترکيه بودند، در يک حمله سحرگاهي بازداشت شدند و به اتهام «تبليغات تروريستي»
مدت کوتاهي را در بازداشت به سر بردند. امضاء کنندگان اکنون، رسما تحت پيگرد و تحقيقات قضايي قرار دارند. استادان دانشگاه
و محققان توسط مجامع دانشگاهي حاميان «تروريسم» اعلام شدند و بعضي از آنها از مناصب
خود برکنار شدند. بسياري تهديد به مرگ شدند. در بسياري موارد صليب قرمزي بر روي درهاي
محل کارشان کشيده شد. اين نمادي است که در زمان قتل عام ارمنيان در سال 5191 براي نشانه
کردن قربانيان استفاده مي شد. «سدات پکر» يک گانگستر گردن کلفت، يک اسلام گرا و ناسيوناليست
که گفته ميشود به اردوغان نزديک است در وب سايت خود چنين نوشت:
«ما خون شما را خواهيم ريخت و در خون شما شنا خواهيم کرد».
اين طومار جامعه را دوقطبي کرده است. شمار امضاء کنندگان
طومار بيشتر از دوبرابر شد. نويسندگاني چون اورهان پاموک که برنده جايزه نوبل است،
ناشران، فيلم سازان، انجمنهاي روزنامه نگاري و وکيلان و بسياري از مجامع و افراد به
صورت عمومي صداي خود را براي حمايت از دانشگاهيان تهديد شده، بلند کرده اند. بسياري
از اکتيويست هاي دانشگاهي در خارج از ترکيه از جمله نوام چامسکي، جوديت باتلر ، اتين
باليبر و ديويد هاروي، نيز چنين کرده اند.
دندان نشان دادن اردوغان به دانشگاهيان چيزي بيش از قدرت
طلبي و جاه طلبي فردي است. هرچند اينهم بخشي از ماجرا است. اردوغان نماينده آمال و
جاه طلبي هاي بخش بزرگي از طبقه حاکمه ترکيه و دولت ترکيه است. ترکيه در چهار راه حوادث منطقه اي و بين المللي
قرار گرفته است و بحران هاي اين منطقه به شدت خود را در ترکيه بروز مي دهد و رژيم اردوغان
با سياست هايي که خودش اتخاذ کرده هم اکنون دچار بحران شده است.
کشور ترکيه درحال «سوريه شدن» است. هم از اين جهت که مانند
سوريه در مناطق شهري در جبهه جنوب - شرق، جنگ در جريان است و داعش شهرهاي بزرگ را زير
حملات خود گرفته است و هم از اين جهت که تحولات
ترکيه از تحولات بين المللي تغذيه ميشود. اين به ويژه به معناي برخورد بين اسلام گرايي و امپرياليسم
غرب و در هم پيچيدگي تضادهاي آن با حرکات تهاجمي کليه نيروهاي ارتجاعي است که در اين
گرداب در جستجوي پيشبرد منافع خود هستند.
سرکوب کُردها، گرهگاه همه اين جريانات است و از زوايه جاه
طلبي هاي اردوغان جنبه کليدي دارد. گرچه اين تنها عامل و حتي مهمترين عامل در تغيير
شرايط کنوني نيست ولي در هر صورت خطري است که اردوغان بايد به جان بخرد.
ترکيهِ اردوغان عميقا در جنگ داخلي سوريه درگير شده و از
زمان شروع جنگ، کوشيده که به عنوان بخشي از
قدرت طلبي منطقهاي اش، اين کشور را زير نفوذ خود بگيرد و از ايدئولوژي
اسلام گرايي به عنوان ملاتي براي به هم چسباندن اين پروژه استفاده کند. همگان مي دانند
که رژيم ترکيه مهمترين تامين کننده سلاح و نيرو براي گروههاي اسلام گراي مختلف در سوريه
بوده است. اين مساله با رضايت آمريکا رخ ميدهد که نگراني هايش براي دور نگه داشتن روسيه از سوريه و مقابله با نفوذ ايران در سوريه، يک عامل عمده
در گسترش و عمق يافتن جنگ داخلي در سوريه بوده است. در عين حال، موقعيت ترکيه، آنرا
در تضاد با آمريکا که توسط نيروهاي اسلامي از جمله داعش به صورت پيوسته در حال تهديد
است، قرار داده است.
در چند ماه گذشته اردوغان سعي کرده است تا سلطة کامل دولت
ترکيه بر بخشهاي جنوب شرقي ترکيه را اعاده کند. تانکها و توپخانه ارتش مناطقِ مظنون
به حمايت از پ.ک.ک را ويران کردند و مردم آن مناطق را تحت محاصره حکومت نظامي و گرسنگي
قرار دادند تا مردم دست از حمايت پ.ک.ک بردارند.
ارتش ترکيه مانند ارتش اسراييل در فلسطين با استراتژي «زمين
سوخته» پيش مي رود (1). آ.ک.پ، حاضر شده است زبان و هويت کُردي را به رسميت بشناسد
اما اين اقدام ديگر نميتواند خشم نسل جديد جوانان کردستان را فرو نشاند. اين جوانان
در شرايط موجود هيچ آينده اي براي خود نميبينند. ارتش ترکيه، يگانهاي ويژه و تاکتيکهاي نظامي وحشيانه
اي را براي دستگيري اکثريت جوانان و نوجوانان کُرد، طراحي کرده است و ميخواهد خانواده هاي اينان را وادار کند که به پ.ک.ک
پشت کنند. اين خشونت گسترده، انگيزة اولية امضاء کنندگان طومار بود: «دولت عامدانه
فرزندان ما را ميکشد و خانه هاي ما را نابود ميکند.»
توهمات راجع به دموکراسي پارلماني و گسترش تفکر «رئال پلتيک»
در ميان کُردها، به نفع اردوغان و ايالات متحده آمريکا تمام شده است و براي مردم نتايج
مرگبار داشته است. «خودمختاري اداري» به عنوان نوعي از همزيستي با يک يا چند دولت ارتجاعي،
به شيوه الگوي کوباني، جايي که «پ.ي.د» با کمک نيروي هوايي آمريکا، ارتش داعش را عقب
رانده، به اين توهمات بيشتر دامن ميزند. آنچه که اتفاق
افتاد اين نبود که ايالات متحده شرايط و خواسته هاي کُرد ها را قبول کرد، بلکه اين کُرد ها بودند که به (شرايط و خواسته هاي) آمريکا تن دادند. داشتن يک خودمختاري
اداري و نداشتن دولت. چنين مدلي عملي نيست و راه حل رهايي بخشي براي ستمي که دولت ترکيه
برمردم کرد وارد مي کند، نيست.
طومار دانشگاهيان
و اعتراض شجاعانه آنان بسيار عالي است. ولي اميد به «يک صلح پايدار شامل مطالبات سياسي
جنبش کردستان» اميدي واهي است. اين حقيقتي است که بايد تشخيص داده شود. در ترکيه و
منطقه قدرت هاي حاکم به نابودکردن مردم ادامه خواهند داد و حتي در آينده در يک سطح
انبوه تر به اين تخريب و نابودي ادامه خواهند داد، مگر اينکه مردم تشخيص بدهند که ذات
نيروهاي اجتماعي ارتجاعي و سازوکارهاي ارتجاعي حاکم چيست و ياد بگيرند که از بحرانهاي
سياسي براي به ميدان آوردن راه حلهاي انقلابي استفاده کنند. n
1: زمين سوخته يک استراتژي جنگي است که يک ارتش در راه پيشروي
به سوي دشمن هر چيزي که ممکن است به کار دشمن بيايد را نابود ميکند.
آتش (اين نوشته با استفاده از مقالة 91ژانويه 6102 سرويس
خبري جهاني براي فتح، تهيه شده است)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر