وضعیت دهشتناک
زحمتکشان در جمهوری اسلامی
کاوه اردلان - از
نشریه آتش – شماره ۶۴
اخیرا بهدنبال سقوط
بهمن در منطقهی مرزی کردستان ایران در نزدیکی شهر سردشت تعدادی از کولبران جان باختند.
بهدنبال این فاجعه، توجه بسیاری از رسانههای خبری بار دیگر به وضعیت زندگی در مناطق
مرزی و معضلات مردم کردستان ازجمله فقر و بیکاری و کولبری جلب شد.
کمی بعد، گزارشِ
«ژیار گل» خبرنگار تلویزیون بیبیسی از منطقهی مرزی نزدیک سردشت و مصاحبهی وی با
چند کولبر، گوشهای از رنج و دهشت کار و زندگی چند تن از آنان را رسانهای کرد. تکاندهندهترین
بخش این گزارش، مصاحبهای بود که ژیار گل با یک پیرمرد هفتاد ساله انجام داده بود.
پیرمرد با گونهای بادکرده ناشی از سکتهی مغزی و همچنین چرک دندان که بهتازگی گرفتار
آن شده بود در مقابل دوربین ظاهر شد. او با لهجهی شیرین کُردی از فقر مفرطی که گرفتار
آن شده و مجبور شده که برای چند صد هزار تومان به کولبری بپردازد صحبت کرد. او گفت
که بهتازگی دچار سکتهی مغزی شده و درهمینحال یکی از فرزندانش بهعلت بیماری به عمل
جراحی نیاز دارد که هزینهاش حدود شصت میلیون تومان است. دوربین، باری را که قرار بود
او بر کول حمل کند و پس از گذر از معابر سخت کوهستانی چند کیلومتر آنسوی مرز داخل
خاک ایران تحویل بدهد را نشان داد. تعداد بیست لاستیک خودرو با وزن تقریبی صد و بیست
کیلو! خبرنگار برای اینکه ببیند آیا میتواند بار را بر پشتش حمل کند به زیر بار رفت
اما حتی نتوانست بر سر پا بایستد و مجبور شد بار را به زمین بیاندازد. این گزارش و
مصاحبه شرایط بردگی کولبری که در قدیم به آن حمالی میگفتند را نشان داد. انعکاس وسیع
این گزارش در رسانههای خبری مسئولین حکومتی و نمایندگان کردستانی مجلس را به واکنش
واداشت. در رسانههای جمعی مانند تلگرام و فیسبوک هم خبرش پخش شد. برخی سادهانگارانه
پرسیدند که خوب چرا کولبران برای کار به جاهایی مانند تهران که کار "زیاد"
است نمیروند؟ برخی گفتند که چرا برای حمل بار از قاطر استفاده نمیکنند؟ برخی دیگر
گفتند مهاجرت کنند به کشورهای دیگر و کسانی هم از اجرای برخی طرحها تا پایانِ سال
صحبت کردند.1 سالهاست که جمهوری اسلامی با هزاران کولبر که از سر ناچاری این کار را
میکنند برخورد میکند و تابهحال دهها نفر از این مردم زحمتکش در نتیجهی تیراندازی
مامورین مرزی بهقتل رسیدهاند. تصاویر ویدیویی در یوتیوب موجود است که نشان میدهد
ماموران فاشیست مرزی حتی برای اینکه کار کولبران سختتر شود قاطرها را هم میکُشند.
گفته میشود که قاطر هماکنون در مناطق مرزی بین چهار تا هشت میلیون تومان قیمت دارد
و قیمت اجاره کردن آن هم بسیار زیاد است. صاحب باری که کولبر برایش کار میکند حساب
منفعت خودش را میکند و بههمینخاطر حاضر نیست که ریسک کند و از قاطر استفاده کند.
چند کیلومتر آنسوتر،
صاحبکاران پولدارتر با استفاده از ماشینهای
باری با پرداخت رشوههای کلان به ماموران ایستهای بازرسی و پایگاهها مقادیر
بسیار زیادتری از بار را بهسرعت به شهرهایی مانند بانه میرسانند و سودی به جیب میزنند.
کار کولبر مانند کار
بردگان چند صد سال پیش است که اماکنی مانند اهرام مصر را ساختند اما اینان رنج روحی
بیشتری میبرند چون مشخص است که در جهان کنونی با سطح تکامل نیروهای مولده تجارت کالا
که یک ستون اصلی جامعهی سرمایهداری است در مقیاس میلیونی با قطار و کامیون و هواپیما
صورت میگیرد اما در بسیاری مناطق مانند کردستان، هزاران نفر بایستی همانند برده کار
کنند.
در این میان، بسیاری
از لزوم احیای کشاورزی در مناطق مرزی و یا ایجاد شرایط کار برای کولبران صحبت کردند
اما میان حرف و عمل هزاران فرسنگ فاصله است. و مهمتر اینکه فقط یک اقتصاد با برنامهی
سوسیالیستی میتواند تولید (نه سرمایهگذاری) را به شکل موزون و با توجه به استعدادهای
هر منطقه هم در صنعت و هم در کشاورزی رشد بدهد. بهطور مثال، هماکنون درکردستان، صنایع
تبدیلی بسیار کم است و دور از مراکز تولید فرآوردههای کشاورزی قرار دارد. بههمینخاطر
بسیاری از فرآوردهها مانند محصولات باغات یا جالیزها تلف شده و کشاورز مجبور میشود
آن را به قیمت بسیار ارزان بفروشد. درنتیجه، شاهد رها کردن زمینها و مهاجرت به شهرها
و متروکه شدن روستاها هستیم.
بیش از سی سال است
که بخشی از مردم کردستان مجبور شدهاند در منطقهی مرزی به کار قاچاق روی بیاورند.
این خصلت سرمایهداری است که فقر را در یکسو و ثروت را در سوی دیگر انباشت میکند.
سرمایهدار، هزاران کارگر بیکار را بهچشم یک کالای بیمصرف اضافی نگاه میکند یا بهچشم ارتش ذخیرهی کار برای پایین
نگاهداشتن ارزش نیروی کار و یا پایین نگاهداشتن ارزش کالا به هنگام تجارت و در جریان
توزیع.
یرخی وضعیت اسفناک
اقتصاد در کردستان را ناشی از دید امنیتی حکومت میدانند. میگویند سرمایهداران از
این میترسند که مردم کردستان استقلال خود را اعلام کنند پس سرمایهگذاری فایده ندارد.
این غلط است. وضعیت اقتصادی کردستان ناشی از ستم ملی و حاکمیت نظامِ سرمایهداری جمهوری
اسلامی است که یک ستوناش بر ستمگری ملی استوار است. بهعلاوه، این درست است که اوضاع
زندگی تودههای مردم در کردستان بسیار اسفناک است اما در حاشیهی شهرهای بزرگ و یا
در مناطقی مانند بلوچستان و لرستان و... وضع بهتر از کردستان نیست. حتی در شهرهایی
مانند اراک و تهران و مشهد و تبریز که صنعت رشد بیشتری داشته ما شاهد بیکارسازی عظیم
کارگران و نپرداختن مزد کارگران برای ماهها هستیم.
برخی در مقابل نظر
ما مبنی بر ضرورت سرنگون کردن نظام طبقاتی جمهوری اسلامی از طریق جنگ انقلابی و کسب
قدرت سیاسی میگویند که فایده ندارد بهجایی نمیرسد و اوضاع در اثر جنگ بدتر میشود.
اینها نمیبینند که جنگهای ارتجاعی امپریالیستها و مرتجعین در جریان است. جنگ انقلابی
که بر آگاهی کارگران و زحمتکشان و دیگر ستمدیدگان استوار بوده و هدفش رسیدن به جامعهای
باشد که بر بهرهکشی انسان از انسان نقطهی پایان میگذارد، درواقع به جنگهای ارتجاعی
هم خاتمه خواهد داد. n
پانوشت:
1. این طرح به پایان رساندن پروژه قطار تهران/ کرمانشاه در آخر همین سال است. یعنی
1 ماه دیگر! اما بهجز مسافر این قطار قرار است که چهچیز را حمل و نقل کند؟ کالا!
همان کالاهایی را که تجار و تودههای محلی اگر جابهجا کنند اسمش میشود قاچاق ولی
اگر برادران قاچاقچی دولت انجام دهند میشود تجارت در خدمت اقتصاد مقاومتی!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر