اگر قرار است دندانهای جمهوری اسلامی را در جنگ انقلابی برای تحقق شعار استراتژیک «انقلاب کمونیستی[۱] و نه چیزی کمتر از آن» و استقرار جمهوری سوسیالیستی نوین ایران[۲] خورد کنیم، دورۀ پیشِ رو فرصت یگانهای است. و جنبش دانشجویی پتانسیل تبدیل شدن به تختۀ پرش برای برهم زدن قطببندی نامساعد موجود در جامعه به نفع یک پولاریزاسیون مساعد به حال انقلاب[۳] را در خود حمل میکند.
حتی علی خامنهای هم در نشست تصویری ۲۸ اردیبهشت ۹۹ با سگان شکاری بسیج دانشجویی و دیگر بازوهای امنیتی-فرهنگی حکومت در دانشگاهها با زبان خودش بر این پتانسیل تأکید کرد. به باور او «اگر جوانان مؤمن و پاک این پرچم (ضرورت آرمانخواهی) را زمین بگذارند، ممکن است کسانی آن را سردست بگیرند که هدفشان نه حل مشکلات مردم بلکه مبارزه و معارضه با اسلام، با جمهوری اسلامی و با نظام اسلامی است». و آدرس این «کسان» را چنین داد که «البته جریان چپ مارکسیستی که همیشه دنبال این مسائل بوده، امروزه دیگر در دنیا آبرویی ندارد و از فقر اندیشهورزی، فقر سیاسی و فقر نیروی میدانی کارآمد در رنج است. اینها کارهای نیستند. اما بههرحال همیشه ممکن است عدهای با تصاحب شعارهای خوب، سوءاستفاده کنند». نگرانی ولی فقیه نظام از عروج دوبارۀ جنبش کمونیستی در دانشگاه و جنبش دانشجویی چپ به رغم تلاشش برای «بیآبرو»، «هیچکاره» و «فقیر» نمایی آن، نمایان است. دغدغهای که از یک رشته علل اقتصادی-زیربنایی و سیاسی-گفتمانی نشأت میگیرد.
بحران همهجانبۀ اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و بینالمللیِ جمهوری اسلامی که از زمستان ۹۶ به مرحلۀ تازهای گام نهاد و در آبان خونین ۹۸ به درجهای منفجر شد، در پی جهانِ پساکرونایی حادتر خواهد شد. کشتگان از دی تا آبان و از هواپیما تا کرونا، مشروعیت جمهوری اسلامی را بیش از هر وقت دیگری زیر ضرب بردهاند. «بازی بزرگ» دو دههای اصلاحات، تا اطلاع ثانوی سخت بور شده و پایهاش هر لحظه در حال ریزش است. تحریمها و خشکیدن جهانی پستانهای گاو نُهمَنشیر طلای سیاهِ نفت، اقتصاد ایران را به مرز سکته رسانده است. لشگر گرسنگان و دلشکستگان در سراسر کشور، زنگ خطر را برای حاکمان و دلواپسان و دلفریبان از جهانگیری تا خاتمی و فرمانده نیروی انتظامی به صدا در آوردهاند. علی خامنهای چه در مقام رهبر و رییس دولت دیکتاتوری سرمایهداری (دیکتاتوری بورژوازی) ایران و چه در هیئت خطیب و تئوریسین اسلامگرایی بهمثابۀ ایدئولوژی طبقات ستمگر، آنقدری به تاریخ معاصر ایران آشنایی دارد که بداند دانشگاه و جنبش دانشجویی، دوره به دوره زمین مناسبی برای رویش بذرهای جنبش کمونیستی و پیوند آن با تودههای کارگران و زحمتکشان بودهاند. شاید از بختیاریشان شاد مانند که خیزش فرودستان و حاشیهنشینانِ دی و آبان، آنچنانکه باید به دانشگاه متصل نشد و در اعماق خون و گمنامیاش، فعلا خُفت. مرتجعین خوب میدانند بَرهَمکُنش و همافزایی اعماق و میانهها، به چه آتش شعلهوری میتواند بدل شود و بوی چه الرحمانی از آن برخواهد خاست.
ازدیگرسو، تَشت رسوایی «عدالتطلبی» قلابی جمهوری اسلامی، در پی بالفعل شدن هر چه بیشتر نتایج ناشی از سیاستهای اقتصادی نئولیبرالی طی سه دهۀ گذشته و واکنش مردم به گرسنگی و فلاکت، بیش از همیشه از بام افتاده است. «مستضعفین» و «کوخنشینانِ» خمینی و وارثینش، حالا عیانتر از هر زمان دیگری رو در روی نظام ایستادهاند. بسیجیان و سپاهیان آتشبهاختیارِ خامنهای در نیزار و کوی و کوچه، در شمال و مرکز و جنوب کشور، در مرزهای دریایی و زمینی و کوهستانی، سر و سینۀ کارگر و کولبر و سوختبر و دستفروش و خانهدار و کشاورز و روستایی و کودک کار را هدف میگیرند. آششان چنان شور شده است که خامنهای در ۲۸ آذر ۹۸ خطاب به بسیجیان به تغییر کاربری واژه «مستضعفین» پرداخت و گفت: «مستضعفین چه کسانی هستند؟ مستضعفین را بد معنا میکنند. مستضعفین را به افراد فرودست یا حالا اخیراً اقشار آسیبپذیر معنا میکنند… نه. قرآن مستضعف را این نمیداند… مستضعفین یعنی ائمّه و پیشوایان بالقوّۀ عالَم بشریّت… مستضعف یعنی آن کسی که بالقوّه صاحب وراثت عالَم است، بالقوّه خلیفهالله در زمین است، بالقوّه امام و پیشوای عالَم بشریّت است». او حالا چندین ماه پس از این پشت کردن به گفتمان «کوخنشینی»، خطاب به قاتلین «مستضعفین» و فرزندانشان هشدار میدهد که اگر عَلَم پوسیدۀ مستضعفپرستی را زمین بگذاریم، شاید آن «کَسان» دیگر برش دارند و آن وقت وامصیبتا!
به بحث پولاریزاسیون مساعد به حال انقلاب برگردیم. تمامی بحرانهای پشت سر و پیشِ روی جمهوری اسلامی حتی در صورت چند برابر شدن، باز هم خودبهخود به یک امکان و آلترناتیو مساعد و مطلوب و حتی الزاما به فروپاشی رژیم منجر نمیشوند. حکومت در سایۀ اِعمال ترور و سرکوب مداومش، تمامی سناریوهای محتمل برای بقا و همچنین ترمیم سنگرهای ازدسترفته و برگهای سوخته – از توهم جانسخت اصلاحات تا استضعافنوازی – را روی میز دارد. از «نرمشهای قهرمانانۀ» دیگر با «شیطان بزرگ» تا همآغوشی بیشتر با کشورهای «دوست و همسایۀ» روسیه و چین، از بازی با قمار سهام و بورس تا بلوف «عدالت و فسادستیزی» با رییس قاتلپیشۀ قوۀ قضائیه و حتی رو کردن یک ژنرال-مدیر «مقتدر و کارآمد» در انتخابات آتی ریاست جمهوریاش. پولیتیک و بازیهایی که در بستر اوضاعِ بهغایت سیّال جهانی، منطقهای و داخلی جملگی حکم شمشیر دو لبه را دارند.
نقدا باید گفت پتانسیل خشم، اعتراض و عمل مبارزاتی تودهها بهویژه زحمتکشان و آنها که بیش از همه به انقلاب نیازمندند، میان جناحین مختلف بورژوازی و راست داخلی و جهانی، چه درون و چه بیرون قدرت، چه داخل و چه خارج کشور، چه سکولار و چه دینمدار، چه جمهوریخواه و چه سلطنتطلب، چه لیبرال و چه نئولیبرال سرگردان و پریشانند. آنها لاجرم با یکی از آلترناتیوهای ارتجاع در رقابت و جنگ قدرت میان جناحین استثمارگران و ستمگران سمتگیری میکنند، اگر آلترناتیو ممکن و مطلوبِ انقلاب کمونیستی و سوسیالیسم نوین ما تمام چینشهای موجود و در آینده محتملِ میز بازی را به هم نزند. تغییر این قطببندی منفی اجتماعی به پولاریزاسیون مساعد به حال مردم و انقلاب، در گروی سه آمادهسازیِ «آمادهسازی حزب، آمادهسازی بستر و زمینۀ اجتماعی و آمادهسازی تودههای مردم»[۴] در مسیر انقلاب کمونیستی – و نه چیزی کمتر و به غیر از آن – است. به این منظور فاکتوری که در حال حاضر بیش از هر چیز دیگری عاجل و تعیینکننده است، گسترش هستۀ مستحکم کادرهای حزب کمونیست ایران (ملم) و انباشت شمار هر چه بیشتری از «رهبران استراتژیک انقلاب» است. در مسیر پاسخ به این ضرورت، دانشگاه تاریخا و ماهیتا زمین و بستر مناسبی است. بستر و زمینی که صرفا به شکل یک امکان مطرح است و بالفعل کردنش مستلزم در دست داشتن یک استراتژی روشن برای کُنش، و مهمتر از آن کارزار تئوریک و سیاسی وسیع و طولانی برای مبارزه با انواع گرایشات فکری و ایدئولوژیک بورژوایی و خرده بورژوایی موجود در دانشگاه است.
حزب کمونیست ایران (ملم) تا آنجاکه به استراتژی در دانشگاه مربوط است، در آستانۀ ۱۶ آذر ۹۸ خطِ مبارزه و تلاش برای ساختن «جنبش نوین دانشجویی» و «جبهۀ متحد دانشجویی» را پیش گذاشت.[۵] اولی «برای ایجاد یک هستۀ مستحکم از دانشجویان کمونیست سنتز نوینی» با آماجِ «بردن ضرورت انقلاب کمونیستی و کمونیسم نوین به میان تودهها» و دومی با هدف پاسخ دادن «به ضرورت ایجاد وسیعترین اتحاد ممکن در دانشگاه». اتحادی که تحقق آن «نه با شعارهای قسمی “جنبش دانشجویی متحد جنبش کارگری و جنبش زنان” بلکه از طریق یک جنبش مبارزاتی سراسری… حول هفت گُسل مهم اجتماعی… که جمهوری اسلامی بر بستر آنها موجودیت و کارکرد دارد و قادر به از بین بردن آنها و جنبشهای برآمده از آنها نیست».
همچنانکه سند فوق تأکید کرد عنصر تعیینکننده در این مورد، جنبش نوین دانشجویی و ساختن هستۀ مستحکمی از دانشجویان کمونیست سنتز نوینی است برای «مقابله با روند سرکوب دشمن» و نقد و مبارزۀ فکری و خطی با «گرایشات بورژوایی و خردهبورژوایی مدعی کمونیسم دروغین». چه آن که تمایلات چپ دانشجویی به تبعیت از گرایشات سیاسی و فکری موجود و مسلط در چپ ایران و جهان، رُستَنگاه طیفی از خطوط ضد کمونیستی و غیر کمونیستی هستند که کارکردشان بیش از هر چیز تخلیۀ پتانسیل مبارزاتی تودههای دانشجو و سرانجام هدایت مستقیم یا غیر مستقیم آنها به زیر پرچم یکی از جناحین بورژوازی است. طیف ناهمگون و گستردهای از «چپ محور مقاومت» که عملا در جبهۀ ارتجاع و جناحی از امپریالیسم قرار گرفته است، تا گرایشات غیر مارکسیستی که فعلا در جبهۀ انقلاب و تودهها ایستادهاند. خطِ برخورد با اولی، افشاگری بیرحمانه تا محو و ایزوله شدن است، و نحوۀ مواجهه با دومی «گفتگوی انتقادی با شاخههای گوناگون مارکسیسم قانونی (چپ نو، اومانیسم چپ، شبه تروتسکیسم و شوراگرایی) از طریق پلمیک علمی، سیاسی و جدی» و رفیقانه است.
آتش
- در مورد چیستی و چگونگی انقلاب کمونیستی در ایران نگاه کنید به سند: مانیفست و برنامۀ انقلاب کمونیستی در ایران. کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران (ملم). بهمن ۱۳۹۶
- در مورد محتوی این جمهوری نگاه کنید به: قانون اساسی جمهوری سوسیالیستی نوین ایران (پیشنویس پیشنهادی). حزب کمونیست ایران (ملم). بهمن ۱۳۹۷
- در مورد قطببندی نامساعد و مساعد نگاه کنید به سند: بیانیۀ انقلاب: اوضاع کنونی و وظایف ما؛ ایجاد قطببندی مساعد و باز کردن راه انقلاب کمونیستی (هفت توقف). کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران (ملم). اردیبهشت ۱۳۹۷
- در مورد سه آمادهسازی نگاه کنید به سند: استراتژی و راه انقلاب کمونیستی در ایران. حزب کمونیست ایران (ملم) پاییز ۱۳۹۷. ص ۵۹-۶۶
- نگاه کنید به: پیش بهسوی جنبش نوین دانشجویی. حزب کمونیست ایران (ملم) آذر ۱۳۹۸
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر