۱۳۹۲ آبان ۳۰, پنجشنبه

کردستان: چشم در چشم سرکوب و سازش


کردستان: چشم در چشم سرکوب و سازش

کاوه اردلان
دو هفته از قتل یكی دیگر از فرزندان مبارز خلق كرد به دست جلادان جمهوری اسلامی می گذرد. شیركو معارفی زندانی سیاسی كه پنج سال بود به اتهام همكاری با كومله در زندان به سر می برد را در ساعات اولیه بامداد بدون اطلاع دادن به خانواده یا وكیلش به دار آویختند. این جنایت در ادامۀ اعدام حبیب گلپری پور و رضا اسماعیلی دركردستان و 16 زندانی در بلوچستان صورت گرفت. این اعدام ها در شرایطی رخ می دهد كه بحرانی عمیق جامعه را فراگرفته و کابینۀ روحانی مانند کابینۀ احمدی نژاد هیچیک از وعده های عوام فریبانۀ انتخاباتیش را در مورد عدالت اجتماعی،  بهبود وضعیت اقتصادی و کاستن از فشارها بر ملل تحت ستم نتوانسته اجرا كند. جمهوری اسلامی همچنان سیاستهای ضدمردمی خود را در منطقه پیش می برد و برای جلوگیری از خیزش مردم و ارعاب توده ها دست به چنین جنایاتی می زند. اعدام شیركو معارفی که در بحبوحۀ مذاكرات هسته ای ایران با آمریكا و کشورهای 1+5 صورت گرفت شاید اعلام این نکته به امپریالیستها هم بود كه جمهوری اسلامی برای حفظ منافع سرمایه و برقراری نظم و ثبات ارتجاعی توانایی ایجاد رعب و وحشت و دست زدن به هر جنایتی را دارد.
بدنبال این اعدام ها و بالا گرفتن خطراعدام تعداد دیگری از زندانیان سیاسی مانند زانیار و لقمان مرادی و حبیب لطیفی پور و ..... موجی از اعتراض و مبارزه كردستان را فرا گرفته است. در مریوان صدها نفردر خیابان های  شهر با در دست داشتن پلاكاردهایی در محكومیت اعدام ها ظاهرشدند. مردم سنندج در كوچه و بازارنارضایتی خود را ابراز می کنند. اكثر احزاب سیاسی كردستان و جریا نهای سراسری خود را برای یك اعتراض جمعی بزرگ آماده میکنند. برخی اعلام برگزاری یك هفتۀ اعتراضی كرده اند. یک اقدام جمعی و یكپارچه در شهرهای كردستان مانند اعتصاب عمومی که در محكومیت اعدام فرزاد كمانگر صورت گرفت می تواند  بار دیگر اراده مردم كردستان در مبارزه برای آزادی، برابری و رهایی ملی را به نمایش گذارد.
تاریخ مبارزاتی سه دهه اخیر مردم كردستان علیه رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی در عین آن كه تداوم و پیگیری خواسته های بر حق توده های ستمدیده را بازتاب داده، اما به علت طبقاتی بودن این جنبش صحنۀ بروز گرایشات رفرمیستی و سازشكارانه نیز بوده است. در دهه شصت، دراوج درگیریهای جنبش مسلحانۀ کردستان علیه جمهوری اسلامی، حزب دمکرات کردستان مرتب صحبت از مذاكره میکرد. این حزب که بر پایۀ دیدگاهی ناسیونالیستی آمال و آرزوی بورژوازی و ملاكین كرد را منعکس می کرد در پی كسب امتیازاتی از رژیم بود و قصد سرنگونی کلیت جمهوری اسلامی را نداشت. جنگ این حزب اهرمی برای پیشبرد مذاكره با رژیم اسلامی با هدف اصلاحات محدود بود. تراژدی آنجا بروز کرد كه این حزب مدعی مبارزه برای رهایی ملی به سیاست سرکوب و دامن زدن به جنگ علیه احزاب انقلابی حاضر در منطقه و مشخصا كومله دست زد و باعث كشته شدن صدها نفر از پیشمرگان انقلابی شد. این تراژدی بعدها با تراژدی ترور دکتر قاسملو و یارانش بر سر میز مذاکره با نمایندگان رژیم در اتریش به دست جوخۀ ترور جمهوری اسلامی تکمیل شد.
حالا بعد از گذشت بیش از دو دهه از آن تاریخ برخی احزاب به ظاهر رادیكال با الفاظی دیگر همان خط را ادامه می دهند. اخیرا مطلع شدیم كه چند حزب كردستانی از لزوم مذاكره با دولت روحانی صحبت كرده اند. در راس آنها  پژاك قرار دارد. این جریان در پیروی از پیام عبدالله اوجلان كه گفته بود پژاك صرفا به آتش بس با جمهوری اسلامی اكتفا نكند و با این رژیم مذاكره كند، نامه ای  به تاریخ 21 اكتبر به حسن روحانی نوشت و با زبانی آشتی جویانه از وعده های انتخاباتی او استقبال کرد. مصطفی هجری و خالد عزیزی که رهبران دو شاخه مجزای حزب دمكرات هستند نیز اعلام كرده اند كه حاضرند با جمهوری اسلامی به گفت و گو بنشینند.
این تصویر تلخ تر و آزار دهنده تر می شود وقتی کهمی بینیم  درست در شرایط تشدید سرکوب و ارعاب مبارزان جنبش های گوناگون در سطح سراسری و بر پا شدن چوبه های دار در کردستان و بلوچستان، و در حالی كه تناسب قوای نظامی میان نیروهای مسلح کرد و رژیم حتی در حد دهه شصت هم نیست این جریانات حرف ازمذاکره و آشتی می زنند و از حسن روحانی مرتجع انتظار اصلاحات دارند. همین ها بودنند که هنگام به راه افتادن جنبش سبز نیز سازشکاری و تزلزل خود را به نمایش گذاشتند و از لزوم پشتیبانی از موسوی و كروبی گفتند و از قابلیت اصلاح حکومت. البته سر نخ این فضای مذاكره و سازش در دست حکومت اقلیم کردستان عراق و نیزپ ك ك )حزب كارگران كردستان(  تركیه است. همین چند روز پیش بود که مسعود بارزانی و اردوغان در کارزار تبلیغاتی سازش در دیار بکر (کردستان ترکیه( شرکت کردند و برای گرم کردن این مجلس، شوان پرور و ابراهیم تاتلسیس را هم به صحنه آوردند. بارزانی برای نشان دادن اتحاد استراتژیک خود با حکومت مرتجع ترکیه و جدی بودن طرح سازش منطق های به طور علنی از « نامطلوب بودن برقراری حکومت مستقل کرد در منطقۀ شمال سوریه »گفت. دراقدامی دیگر، ترکیه شاهد یک کنفرانس «غیر حکومتی»  نیز در مورد مسالۀ کردستان بود که در آن نمایندگانی از پژاک و جمهوری اسلامی هم شرکت داشتند. این ها اقداماتی است که بدون شک تاثیرات خود را بر تحولات کردستان خواهد گذاشت و نباید به سادگی از کنارش عبور کرد.
همانگونه كه در بالاتر گفتیم این گرایشات سازشکارانه اصلاح طلبانه در بخش های  مختلف کردستان ایران و ترکیه و سوریه و عراق برخاسته از گرایش و منافع طبقاتی این احزاب است. آنها هدف مبارزه خود را گرفتن امتیازاتی ناچیز برای بورژوازی كرد قرارداده اند. برخی از این احزاب مانند پ. ک. ک.  سابقا از سوسیالیزم صحبت می کردند، اما بعد از فروپاشی شوروی امپریالیستی که آنها اسمش را «سوسیالیسم واقعا موجود » گذاشته بودند و با اوجگیری كارزار ضد كمونیستی بورژوازی جهانی، ادعاهای سوسیالیستی خود را كنارگذاشتند و حالا از ملت و ناسیونالیسم و انسان و اصلاحات و دمكراتیزه كردن حكوم تها صحبت میكنند. طنز قضیه اینست كه حزبی مثل پژاک که از سیاست پ ک ک پیروی م یکند در آغاز اشغال عراق و افغانستان توسط آمریکا و متحدانش از ضرورت همسویی و همگرایی با این نیروهای امپریالیستی در تغییر رژیم های  منطقه از جمله جمهوری اسلامی می گفتند اما حالا از مطلوبیت آشتی و مذاكره با همین رژیم ها دم می زنند.
اما واقعیت حاکم بر کردستان با خواب و خیا لها و یا تدابیر سازشکارانۀ این نیروها تغییرنمی کند. در كردستان اشغال شده بیش از صد هزار نیروی مسلح جمهوری اسلامی در پادگانها و مراکز نظامی شهری و روستایی مستقرند. هرگونه اعتراض و مبارزه سیاسی و حتی جنبشهای مطالباتی کارگران و زحمتکشان به شدت سركوبمی شود. فعالین جنبش زنان ودانشجویان و کارگران را مورد پیگرد و آزار قرار می دهند. سرکوب مذهبی نیز یک جنبۀ دائمی از اقدامات جمهوری اسلامی درکردستان است.  رژیم چیزی جز استثمار و فقر و محرومیت و عقب ماندگی اقتصادی در کردستان به بار نیاورده است. تغییر اوضاع در کردستان  تغییری که منافع مردم ستمدیدۀ کردستان را تامین کند با وجود این حکومت ضدمردمی، از راه چک و چانه زدن و به«راه راست هدایت کردن » این طبقۀ حاکمۀ استثمارگر، و یا با شرکت کردن درباز یهای منطق های دول تهای امپریالیستی و مرتجع به دست نمی آید.
این تبعیض ها ستمگری ناشی از ذات وكاركرد نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی است كه بدون یك انقلاب اجتماعی قهرآمیز از میان نمی رود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر