۱۳۹۴ فروردین ۳۰, یکشنبه

از مبارزۀ حق طلبانۀ سراسری معلمان حمایت کنید!


نسیم ستوده

 روز پنجشنبه 27 فروردين ماه تجمعات اعتراضي معلمان در دهها شهر کشور در برابر ادارات آموزش پرورش، ساختمان استانداري و فرمانداريها برگزار شد. در اين تجمعات که تحت سياست سکوت اعتراضي عمدتا بدون شعاردهي انجام شد معلمان پلاکاردهايي را براي بيان خواستههاي صنفي و رفاهي خود در دست داشتند. يکي از خواستههاي مشترک در تجمعات معلمان، آزادي کساني بود که در جريان اعتراضات اسفند ماه سال گذشته دستگير شدهاند . بنا به اخبار رسيده، تجمع معلمان در شهر رشت با تنش همراه بوده و نيروي انتظامي با معترضان درگير شده است.
تجمعات 27 فروردين در ادامة اعتراضات مختلفي انجام مي گيرد که طي ماههاي اخير از سوي اقشار زحمت کش کارگر، پرستار و معلمان شاهد هستيم. اغلب اين اعتراضات نسبت به شرايط کار، حقوق و دستمزد و تبعيضهاي فراوان در قوانين کار عليه آنهاست. کارگران نيز در صنايع و بخشهاي توليدي، نسبت به نوع کار خود متحمل تبعيض، ستم و استثمار ميشوند و در مواردي حقوق آنها تا چند ماه پرداخت نميشود. پرستاران نيز در اعتراضات خود علاوه بر شکايت نسبت به شرايط کار سخت و طاقت فرسايي که به دنبال طرح همگاني سلامت بر آنها تحميل شده است، نسبت به تبعيضي که ميان خود و پزشکان در تعرفه پرداخت حقوق ميبينند، به اعتراض دست ميزنند. پزشکان به دليل اينکه چند سال بيشتر درس خواندهاند و در رشتهاي تخصص دارند، 15 برابر پرستاران حقوق ميگيرند و اين نمونهاي آشکار از تضاد ميان کار فکري و يدي است.
به طور کلي اعتراضات معلمان عکسالعملي است به نتيجة سلطة يک رژيمي ضدمردمي بر نظام آموزشي. نظام آموزشي تحت جمهوري اسلامي مبتلا به شکافهايي است که ريشههاي اقتصادي، اجتماعي و ايدئولوژيک دارد. از يک طرف بخش اعظم بودجه دولتي در بخشهاي نظامي و ايدئولوژيک مصرف ميشود که با محدود کردن سهم بخشهايي مثل آموزش، خانوادهها را متحمل هزينههاي سنگين با کيفيت پايين ميکند و معلمان را در اين عرصه محدود کرده و انگيزه و توانايي عملکرد مناسب را از آنها ميگيرد. از طرف ديگر اولويت دادن به ترويج اعتقادات مذهبي در مدارس و گزينش معلمان و اجبار به پيروي از قوانين ضد بشري ديني، محتواي علمي عرصة آموزش را از درون تهي کرده و اکثريت جامعه را به سمت تباهي ميکشاند.
اعتراضات معلمان زحمتکش بايد از سوي تمامي افراد جامعه مورد حمايت قرار بگيرد. تمام افراد جامعه به شکلي از اين عرصه بهره مند ميشوند و دگرگوني انقلابي در اين حوزة مهم ميتواند همه را منتفع کند؛ چه کساني که در اين عرصه مشغول به کار هستند و چه کساني که از خدمات متوليان اين بخش بهره ميگيرند. به اين اميد که معلمان معترض، تجمعات سکوت را تبديل به حرکتي پر فرياد و موثر، متحد و گسترده کنند، عليه همة مظاهر تبعيض و بي عدالتي بشورند و خواست عمومي رهايي از ستم و بهرهکشي را مانند همان معلم کلاس در شعر به ياد ماندني «يک با يک برابر نيست»ِ خسرو گلسرخي فرياد کنند.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر