کاوه
اردلان
در
اقلیم کردستان جایی که امثال طالبانیها و بارزانیها حکومت میکنند مبارزه طبقاتی بالا گرفته. زحمتکشان چند شهر
دست به تظاهرات زده و با نیروهای سرکوبگر اقلیم کردستان درگیر شدهاند. حکومت اقلیم که با کمک
مستقیم آمریکا به قدرت رسید و رکن اساسی دولت دست نشانده جمهوری اسلامی عراق است
بعد از یک دهه به خاطر برنامههای امپریالیستی و فساد و ریخت و پاشها هنوز نتوانسته زیرساختهای ابتدایی را برای زندگی
روزمره فراهم کند. معنی سازندگی این شده که بزرگراهها و ساختمانهای بلند بسازند و بورژوا ـ فئودالهای کرد در ناز و نعمت به سر
برند و منابع طبیعی را شرکتهای امپریالیستی غارت کنند. در مقابل اما، بیکاری و فقر در
میان تودۀ کارگر و زحمتکشی که نیروی کارش ارزش آفرین است بیداد میکند. حالا مردم ستمدیده در
چند شهر به پاخاستهاند
و علیه کمبود برق و کمبود آب و گرانی و وضعیت اسفبار زندگی دست به مبارزه زدهاند. در شهرهای سید صادق و
حلبچه و....
در بحبوحه این
مبارزات تضادهای میان حاکمین در کردستان بالا گرفته، تلاش میکنند تا قدرت از کفشان بیرون نرود. هر جناح تقصیرات را به گردن
دیگری میاندازد. یکی آن دیگری را وابسته به دولت ترکیه میداند و خود از طرف دیگری به نوکری جمهوری اسلامی متهم میشود.
در این بلبشو اخیرا
در مجلس اقلیم کردستان مباحثی در گرفته. اهالی مجلس محلی اقلیم همگی در تشکیل این
حکومت شریک بوده و هر یک چه به شکل حزبی و چه به شکل فردی از خوان یغمای بدست آمده
به هنگام تجاوز امپریالیستی آمریکا و متحدین غربیش سهم بردهاند. اخیرا یکی از اعضای حزب «گوران» (تغییر) در سخنرانیاش ضمن بر شمردن مشکلات زندگی در اقلیم کردستان گفته است که اگر ملت کرد
نجنبد نشان میدهد که شایسته آزادگی نیست و طالب بردگی
است! (متن صحبتهای او در سایت کردپرس درج شده). «گوران»
همان جریانی است که تحت رهبری نوشیروان مصطفی و در نتیجۀ انشعاب بخشی از اتحادیه میهنی
کردستان ایجاد شد. برای بسیاری از مردم، این نوع حرفها که امروز از زبان
سخنگویان «گوران» به گوش میرسد آشناست. این نوعی چراغ چپ زدن و پیچیدن
به راست است. این مرتجعین تازه به دوران رسیده طوری صحبت میکنند که انگار مشکلات موجود ربطی به سیستم اقتصادی ـ اجتماعی حاکم ندارد و
به موضوع ملت و ویژگیهای ملی مربوط است. اهالی کردستان عراق هم
مانند دیگر جوامع به طبقات تقسیم میشوند. حرکات سیاسی،
گرایشها و سطح آگاهی و عکسالعملی که به شرایط و رویدادها نشان میدهند هم بستگی به عوامل گوناگون دارد. از سابقۀ احزاب گوناگون و فعالیتهای سیاسیشان در سالهای دور و نزدیک
گرفته تا فاکتورهایی مثل سرکوب و تجاوز خارجی و تهدیدات واقعی یا مصنوعی روزمرهای که برایشان میتراشند.
اتحادیه
میهنی کردستان به رهبری طالبانی و حزب دمکرات کردستان به رهبری بارزانی از برهۀ
تجاوز و اشغال امپریالیستی عراق توسط آمریکا و متحدینش (از اوایل دهۀ 1990) که به
قصد تحکیم سلطه بر خاورمیانه انجام شد وارد ائتلاف با قدرتهای امپریالیستی شدند یا
بهتر بگوییم به خدمت آنها
در آمدند. مزدوران سیا و موساد و میت ترکیه و اطلاعات جمهوری اسلامی هم وارد عمل
شدند. این دو حزب و جریانهای
کوچکتر دور و برشان ایدئولوژی نوکری امپریالیسم و اسارت را تبلیغ کردند. از یک طرف
گفتند که امپریالیسم آمریکا دوست درجه یکشان است و از طرف دیگر با حکومتهای ارتجاعی منطقه مانند
جمهوری اسلامی نیز پیمان دوستی و همکاری و شراکت بستند. سالها در بوق و کرنا دمیدند که
دارند در مسیر آزادی کردستان گام مینهند و امپریالیسم آنگونه که گفته میشد بد نیست و بزودی کردستان
عراق تبدیل به دوبی دیگری خواهد شد. منظورشان از آزادی البته ایجاد نوعی حکومت
وابسته و متکی بر تجارت کالا و فروش نفت و استثمار زنان و کارگران و دهقانان است
که در آن یک قشر ممتاز توانگر با لباس کردی سر کار باشد و دم از رهایی ملی بزند.
جنگها و سیاستهای امپریالیستی در منطقه خاورمیانه از عراق
یک میدان مین، یک ویرانه، یک خانۀ بزرگ فساد ساخته است. ارمغان سلطۀ امپریالیستی،
حکومت دست نشاندۀ عراق و اقلیم کردستان به عنوان جزئی از آن است و توسعهای معوج و بی قواره: جمهوری اسلامی عراق. جمهوری بدنامی که به نماد
استثمار و ستم ملی و جنسی و مذهبی تبدیل شده است.
کردستان با اتخاذ سیاستهای سرکوبگرانه علیه مردم عرب و متحد شدن با امثال نوری مالکی و تشکیل
حکومت اسلامی ارتجاعی با آنها از یک طرف و اتحاد با جمهوری اسلامی ایران
از جانب طالبانی و اتحاد با دولت فاشیستی ترکیه از طرف بارزانی در واقع موج نفرت
را هم در زحمتکشان کردستان پراکندند و هم نفرت را در صفوف مبارزان ایرانی و ترکیهای. درسی که ملت کرد و ملتهای دیگر منطقه خاورمیانه
چه در ایران و چه در ترکیه و چه در عراق باید از موضوع غمانگیز حکومت کردی در عراق بگیرند عواقب غلبۀ ایدئولوژی و ارزش ها و برنامۀ طبقاتی بورژوا ـ ملاکان است و
حمله به ارزش های انقلابی و ایدئولوژی رهائیبخش کمونیستی. این تجربه نشان داد که
مبارزه برای رهایی نمی تواند و نباید منحصر به رهایی ملی باشد بلکه باید رهایی با
پرچم انترناسیونالیستی و در راه انقلاب سوسیالیستی و با فلسفه و ایدئولوژی و راه
کمونیستی باشد. حکومت اقلیم کردستان عراق از همان ابتدا علیه کمونیستها شمشیر کشید
ابتدا دست اطلاعات ایران را باز گذاشت تا چپهای ایرانی را ترور
کنند. راه را برای مبارزه انقلابی و قهرآمیز آنها تنگ کرد و به جای
تبلیغ ایدئولوژی رهایی بشریت تنگنظری ناسیونالیستی و ایدئولوژی کسب سود به هر طریق ممکن سر لوحه حکومتشان
شد. چنین شد که امروز فساد به شکل گسترده موجود است و اختلاف طبقاتی بیداد میکند.
این ملت کرد نیست که
شایستۀ بندگی است بلکه این طبقۀ بورژوا ـ فئودال کردستان و هم پالگی هایشان در
جمهوری اسلامی عراق هستند که بردۀ سرمایه داری امپریالیستی و مسبب وضعیت اسفناک
مردم کرد هستند. این احزاب مرتجع هستند که باید سرنگون شوند. همین احزاب اند که
آرمان رهایی نوع بشر یعنی کمونیسم را رویا نامیده و سال ها هم نوا با تبلیغات کر
کننده امپریالیست ها کارزاری وسیع را علیه کمونیسم به پیش
بردند. حالا که عمق پوسیدگی ایدئولوژی اسارت طلبانه شان آشکار شده تقصیرات را به گردن «ملت کرد» می
اندازند. همین احزاب بورژوا پراگماتیست هستند که دم از پذیرش اسلام خوب در مقابل
اسلام بد زدند. جلال طالبانی برای تبلیغات انتخاباتی عکس خود را با لباس حج منتشر کرد؛ هر بار به
تهران سفر کرد سر قبر خمینی جنایتکار رفت و برایش فاتحه خواند. برای اینکه انقلاب
واقعی در خاورمیانه پیش رود این احزاب ناسیونالیستی مرتجع باید همراه با همۀ رژیم
های نوکر امپریالیسم در روند انقلابات انترناسیونالیستی سرنگون شوند. آن چه خاورمیانه
بدان نیاز دارد انقلاب و کمونیسم است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر