تبهکاری که جایزه نوبل و مدال قداست گرفت!
شهره گروسی
از نشریه آتش – شماره ۵۹
پاپ فرانسیس، رهبر
مسیحیان کاتولیک در روز 4 سپتامبر 2016 یکی از راهبههای وفادار این کلیسا را به مقام
«قدیس» رساند. این «قدیس» جدید "اگنس گونجا بویاجیو" معروف به مادر ترزا،
سالها پیش مرده بود. وی اهل آلبانی بود و به عنوان یک راهبهی کاتولیک در سال
1928 زمانی که 18 ساله بود به کشور هند رفت و در سال 1950 (بعد از جنگ جهانی دوم و
پیروزی انقلاب سوسیالیستی در چین و تبدیل هند از یک مستعمره به نومستعمره) نهادی به
نام «میسیونرهای خیریه» را تاسیس کرد و در زاغه نشینان کلکته مراکز درمانی تاسیس کرد.
وی همواره توسط سران کشورهای امپریالیستی مورد تشویق و تفقد قرار می گرفت.
حال ببینیم فرآیند
قدیس سازی در واتیکان، مرکز کلیسای کاتولیک و مقر پاپ، چگونه است. برای آن که فردی
از طرف کلیسای واتیکان به مقام قدیس برسد، باید پس از مرگش معجزهای به او نسبت داده
شود. پنج سال پس از مرگ مادر ترزا، یک زن هندی به نام «مونیکا بسرا» اهل کلکته، ادعا
کرد که تومور سرطانی شکمش در نتیجهی تابش اشعهی نوری از عکس مادر ترزا به سمت شکمش
مداوا شد! پاپ پس از «اطمینان یافتن» از این معجزه، مادر ترزا را «آمرزید» زیرا اگر
کسی یک معجزه کرده باشد فقط «آمرزیده» میشود. اما وقتی معجزه دو تا شد، دیگر با یک
«قدیس» طرف هستیم. چند ماه پیش، در دسامبر سال 2015 واتیکان اعلام کرد که پاپ فرانسیس
موفق به «تصدیق» معجزهی دوم مادر ترزا نیز شده است. معجزهی دوم ادعای مردی در برزیل
بود که میگوید، عفونت ویروسی مغزش پس از دعای همسرش برای مادر ترزا خوب شد! البته
کلیسا این ادعاها را همینجوری قبول نمیکند و بیخودی کسی را قدیس نمیکند بلکه ادعاها
را «بررسی علمی» میکند. بنابراین، واتیکان به اعتراض پزشکان کلکته که میگفتند تومور
«مونیکا بسرا» اولا تومور سرطانی نبود و ثانیا در نتیجهی مداوای پزشکی آنان خوب شده
است، وقعی ننهاد و دست به «تحقیقات علمی» خودش زد. چگونه؟ سایت علمیِ «انگشت شصت پاندا»
(پانداز تامب) در مقالهای تحت عنوان «کلیسا معجزات را چگونه ثابت میکند؟» مینویسد
منطق کلیسا این است که: «اگر چیزی توسط علم قابل تشریح نباشد، معجزه محسوب میشود.
با این حساب رعد و برق هم باید معجزه حساب میشد تا این که تشریح علمی شد.» (1)
اعطای «قداست» به
مادر ترزا به مدت چند روز در زمره مهمترین خبرهای مدیای رسمی در غرب و دیگر نقاط جهان
بود و خبر این گونه رسانه ای میشد که گویی: «آه! در این جهان زشت پر از جنگ و نابودی
این وسط یک چیز زیبا رخ داده است». حال آنکه
زشتی این واقعه هیچ کمتر از کشتار مردم سوریه
در زیر بمبها، فقر دردناک و مرگ تدریجی که گریبان صدها میلیون نفر از مردم کره زمین
راگرفته، رشد تکان دهندهی تجاوز دسته جمعی به زنان، نابودی محیط زیست و هزاران دهشت
دیگر نیست. زیرا بر خلاف تبلیغات ماشینهای تبلیغاتی، مادر ترزا نه دوست فقرا بلکه
دشمن آنان بود. وی رنج کشیدن مردم هند در فقر و بیماری را «زیبا» میخواند چون در اسطورههای
مسیحیت «درد، شکوهمند است». در سال 1981 در
یک کنفرانس مطبوعاتی از او پرسش شد: «آیا شما به فقرا میآموزید که فقرشان را تحمل
کنند؟». وی جواب داد: «به نظر من برای فقرا قبول سرنوشتشان و شریک شدن آن با عشق به
مسیح، یک چیز بسیار زیبا است. به نظر من رنج مردم فقیر کمک بزرگی به جهان است.»
(2)
در سال 1994 بر مبنای
دیدار پزشکان کلکته از درمان خانههای مادر ترزا، مجله پزشکی «لانست» (3) گزارشی از
وضعیت تکان دهنده و هولناک بیماران فقیر، بیماران مبتلا به ایدز و جذام و سل این درمان
خانهها منتشر کرد. توهین و تحقیر به بیماران، گرسنه نگاه داشتن آنها، خواباندن بیماران
بر روی زمین لخت، نبود دکتر و «درمان» بیماران توسط راهبههایی که هیچ سررشته ای از
پزشکی ندارند و مقاومت مسئولین «خیریه» در مقابل فرستادن بیماران به بیمارستانها برای
درمان و ...
علاوه بر این، در
سال 2003 پزشکی هندی که ساکن لندن است (به نام «آروپ چاترجی») طی مصاحبهای که با بیش
از صد تن از اعضای نهادهای خیریهی مادر ترزا کرد نشان داد که در این نهادهای به اصطلاح
درمانی، هیچ خبری از رعایت بهداشت نیست و بهطور مستمر از سرنگهای مستعمل استفاده
میشود. این در حالی است که سالانه دهها میلیون دلار از سراسر جهان به صندوقهای این
موسسه سرازیر میشود. مسبب این وضعیت نداشتن بودجه نیست بلکه فلسفه تبهکارانهی مادر
ترزای جنایتکار است که: «فقر و رنج فقرا زیباست». کریستفر هیچنز، نویسنده بریتانیایی
به درستی مادر ترزا را یک «بنیادگرای مذهبی، عامل سیاسی، موعظهگر بدوی و شریک جرم قدرتها»
و «فرشتهی جهنم» خوانده است.
درست مانند تاریک
اندیشان دینی که هر روز و هر ساعت موعظه شان را از منبر و رادیو و تلویزیون میشنویم،
پیام مادر ترزا برای فقرا اطاعت و تسلیم در مقابل «سرنوشت» بود. درست مانند دین گرایان
حاکم در ایران، دشمن سوگنده خوردهی زنان و مروج روابط و ارزشهای پدرسالاری بود. مادر
ترزا دشمن سرسخت زنان و دوست نزدیک جنایتکاران جنگی و دیکتاتورهای فاشیست و مرتجعین
سرسخت بود و در سال 1979 جایزه نوبل دریافت کرد! وی چنان نفرتی از فقرا داشت که هنگام
دریافت جایزه نوبل هیچ اشاره ای به جنگ نظام سرمایه داری علیه فقرا نکرد و فقط شنیع
ترین حملات را متوجه زنان جهان کرد و اعلام کرد که در غرب، کار اقتصادی مادران در بیرون
از خانه، موجب ازدیاد اعتیاد در میان جوانان
شده است و گفت، «فکر میکنم امروز صلح جهانی از طرف سقط جنین در خطر است زیرا کشتن
یک بچه توسط مادرش یک جنگ واقعی است ... امروز سقط جنین بدترین امر شیطانی و بزرگترین
دشمن صلح است.»
این قدیس به واقع،
نماد جهل بنیادگرایی دینی است. او تمام عمرش را صرف آن کرد تا به فقرا و ستمدیدگان
درس تسلیم طلبی و اطاعت کورکورانه و تحمل فقر و بدبختی را بدهد. او به طور افسارگسیخته
به حقوق زنان حمله کرده و خواهان محکمتر کردن زنجیرهای اسارت زنان توسط نظام پدرسالاری
بود. او حامی و تحسین کنندهی جنایتکاران جنگی و مستبدین خونخوار بود. و اکنون حتا
پس از مرگش، کلیسای کاتولیک او را قدیسمی کند تا در مرگش هم بافندهی زنجیرهای بردگی
انسانها باشد.
[1] Panda’s Thumbl; How the Church “documents” “miracles”- Matt Young , August
31
2 January 12,
2016 | Revolution Newspaper | revcom.us
3 Lancet
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر