واقعيـت
کمونيسـم چيسـت؟
به ياد مائوتسه دون
از نشریه آتش – شماره ۵۹
چهل سال از مرگ مائوتسه دون (سپتامبر 1976) و شکست سوسیالیسم
در چین میگذرد. چین سوسیالیستی تبدیل به چین سرمایه داری امپریالیستی شده است و با
دیگر قدرتهای امپریالیستی در استثمار میلیاردها مردم جهان و غارت منابع طبیعی کره زمین رقابت میکند. در مقابلِ این وضعیت، جنبش
بین المللی کمونیستی هنوز نتوانسته قطب جاذبهی قدرتمندی که بیانگر راه واقعی نجات
بشریت باشد را شکل دهد. شکست کمونیستها در
حفظِ چین سوسیالیستی پس از مرگ مائو عامل مهمی در این وضعیت نامساعد بوده است. اما
اصل معضل در این است که جنبش بین المللی کمونیستی نتوانسته است آن تئوری و نقشهی
راه انقلابی کمونیستی که به نیازهای امروز پاسخ میدهد را به طور روشن و منظم و مستمر
تبلیغ و ترویج و حول آن سازماندهی کند. تئوری و نقشه راهی که باید هم تجربه گذشتهی
انقلابهای کمونیستی را جمعبندی کند و هم از تغییراتی که در جهان معاصر طی چند دهه
گذشته رخ داده تحلیل ارائه دهد. امروزه این تئوری و نقشه راه با نام «سنتز نوین کمونیسم»
توسط باب آواکیان تولید شده است. سنتز نوین کمونیسم، سنتز تکاملها به ویژه جهشهایی
است که از زمان مارکس تا کنون در تئوری کمونیسم صورت گرفته است. با این وجود سنتز نوین
کمونیسم هنوز به یک جنبش جهانی تبدیل نشده است و باید بیان خود را در وجود احزاب کمونیست
انقلابی نوین در صحنهی کشورهای مختلف، یافته و به یک نیروی مادی رزمنده بدل شود. کوششهای
عظیمی میطلبد تا این کمونیسم نوین به قطب جاذبه تأثیر گذار در مقابل کلیه بیراهههای
ارتجاعی و امپریالیستی رایج در جنبشهای اعتراضی امروز، مبدل شود.
مارکسیسم، فلسفه و تئوری سیاسی به هم پیوسته و در عینحال علمی
است که با نقد خود دائما تکامل پیدا میکند. مائوئیسم یا مارکسیسم - لنینیسم - مائوئیسم
نیز تکاملِ علم کمونیسم به مرحله ای عالیتر توسط مائوتسه دون بود. تکامل این علم بدون
شناسایی و گسست از اشتباهات بنیانگذاران و رهبران کمونیست پیشین و تجارب گذشته ممکن
نبوده است. هنگامی که در اواسط دههی 1950 در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، جریان
رویزیونیست (بورژوازی با نقاب کمونیسم) درون حزب کمونیست شوروی، پس از مرگ استالین
قدرت را به دست گرفته و سرمایه داری را در آن کشور احیا کرد، مائوتسه دون این عقبگرد
را تشخیص داد و به کمونیستها و مردم جهان اعلام کرد که شوروی دیگر یک کشور سوسیالیستی
نیست و تاکید کرد «به قدرت رسیدن رویزیونیستها یعنی به قدرت رسیدن بورژوازی». اما
مائو صرفا به افشا و طرد رویزیونیستها اکتفا نکرد. وی به کنکاش در علل این عقبگرد
و احیای سرمایه داری در یک کشور سوسیالیستی پرداخت. وی ضمن مرزبندی و مبارزه با رویزیونیستهایی
که در شوروی به قدرت رسیده بودند، اشتباهات و کمبودهای تجربه اتحاد شوروی به ویژه اشتباهاتی
که در روش، شیوه تفکر و سیاستهای استالین فشرده میشد را شناسایی و از آن ها گسست
کرد. بدون چنین گسستی، وی نمیتوانست معضلات و چالشهای مقابل تکامل انقلاب کمونیستی
را حل کند و مارکسیسم را به مرحلهای بالاتر برساند. بدون چنین گسستی، وی قادر به درک
روشنترخصلت سوسیالیسم و ویژگیهای راه طولانی گذار سوسیالیستی به سوی استقرار جامعه
کمونیستی در مقیاس جهانی نبود. بدین ترتیب، مائو قوانین حرکت جامعه سوسیالیستی را کشف
و نظریه پردازی کرد که ماحصل آن تئوری «ادامهی انقلاب تحت دیکتاتوری پرولتاریا» بود.
مائو بر ضرورت ادامه مبارزه طبقاتی تحت سوسیالیسم
با هدف مقابله با احیای سرمایه داری پافشاری کرد و برای این نوع انقلاب، هدفی روشن
و نقشه راه ارایه داد. تحکیم و تعریف روشنتر هدف کمونیسم بر تارک کشور سوسیالیستی
و به عنوان معیار سنجش خصلت سوسیالیستی آن و تئوری ادامه انقلاب تحت دیکتاتوری پرولتاریا
بزرگترین خدمت مائو به تکامل علم انقلاب و کمونیسم بود.
اما درک از خدمات مائو تسه دون درون جنبش «مائوئیستی» بسیار
ناموزون بود. حتی محکمترین طرفداران «اندیشه مائو» پیشرفتهترین جنبههای تکاملات
مائو و خدمت مرکزیاش را درک نکردند. ناموزونی در فهم مائوئیسم امر عجیبی نبود زیرا
جهش عظیمی در شناخت علمی از ماهیت انقلاب در عصر کنونی، از چیستی هدف کمونیسم و خصلت
دوره گذار سوسیالیستی رخ داده بود. چیزی که بر خلاف اندیشه و سنت به ارث رسیده از جنبش
بین المللی کمونیستی تا به آن زمان بود و همان طور که مائوتسه دون برای حل صحیح مسایل
و چالشهای مقابل تداوم انقلاب کمونیستی باید جوانب مهمی از میراث فکری و اشتباهات
تجربه گذشته را نقد میکرد، طرفداران «اندیشه مائو» نیز نیازمند انقلابی در ذهن بودند
تا جهش تکاملیِ علم کمونیسم که توسط مائوتسه دون تولید شده بود را درک کنند. اما اغلب
چنین انقلابی رخ نداد.
علاوه بر این، بخش بزرگی از طرفداران مائو و چین سوسیالیستی
هیچگاه به لحاظ علمی مائوئیست نبودند و «مائوئیسم»شان هرگز فراتر از مخلوطی از ناسیونالیسم
و برخی جوانب اندیشه مائو نرفت. مائو برای آنان رهبرِ حل معضلِ عقب ماندگی چین بود
و هدف کمونیسم را اساساً با «رفاه و دمکراسی» و جنبش کمونیستی را با جنبش مطالباتی
«آزادی و عدالت» معنی میکردند. واضح است که مائو مسالهی عقب ماندگی و استبداد و وابستگی
را در چین چند صد میلیونی حل کرد اما این وظایف را در چارچوب رویکرد استراتژیکِ انقلاب
کمونیستی قرار داد و راهی را برای حل این معضلات در پیش گرفت که به این هدف خدمت میکرد
و نه به رشد سرمایه داری. حل این مساله، خدمت عظیمی به جنبش بین المللی کمونیستی بود.
پس از مرگ مائو و احیای سرمایه داری در چین، در جنبش بین المللی
کمونیستی، باب آواکیان مسئولیت جمعبندی از موج اول انقلابهای کمونیستی، دفاع از دستاوردهای
عمدتا مثبت آن و جمعبندی از اشتباهات فرعی و درجه دوم آن - از جمله جمعبندی از اشتباهات
درجه دوم در تجربه چین سوسیالیستی و در دستگاه فکری مائوتسه دون - را بر عهده گرفت.
در واقع آواکیان کارِ ناتمام مائوتسه دون را پی گرفت. وی در اثر مهماش به نام «برای
فتح جهان» (1983) که شالودهی ابتدایی سنتزنوین است میگوید، این واقعیت که وی خود
را در مائو «غرق» کرد و عمدتا از او «پیروی» کرد پایه گذارِ جمعبندی دیالکتیکی او از
تئوری و پراتیک موج اول انقلابهای کمونیستی بود.
در دههی 1970 مائوئیسم که در برگیرنده و سنتز تکاملات مارکسیسم
از زمان مارکس تا آن مقطع بود، به خط تمایز میان کمونیسم واقعی و کمونیسم دروغین (رویزیونیسم)
تبدیل شد. تحت تاثیر مائوئیسم، جنبش بین المللی کمونیستی یک بار دیگر جایگاه خود را
به عنوان پیشاهنگ رهایی بشریت بازیافت. امروز نیز با جهش در علم کمونیسم، سنتزنوین
همان جایگاه را یافته است. مائوئیسم یا مارکسیسم - لنینیسم- مائوئیسم دیگر به لحاظ
عینی دارای آن موقعیت نیست زیرا در پروسه تحول و تکامل انقلاب و کمونیسم، تقسیم به
دو شده است: هستهی انقلابی کمونیستی آن به سنتزنوین تکامل یافته و جوانب درجهی دوم
اشتباه و خطای آن توسط نیروهای گوناگونی که خود را مارکسیست مینامند، تبدیل به انواع
و اقسام خطوط رویزیونیستی شده است. به طور عینی، سنتز نوین کمونیسم تبدیل به خط تمایز
میان مارکسیسم و رویزیونیسم شده است. ضرورت به رسمیت شناختن این حقیقت و نقش باب آواکیان
به عنوان رهبر فکری جنبش بین المللی کمونیستی در مقابل هر کمونیستی خودنمایی میکند.
باید آن را درک کرد، آموخت و آموزش داد و برای درک و تغییر انقلابی جهان به کاربست.
«آتش»
منابع برای مطالعه بیشتر
-آواکیان، باب (1366) خدمات فنا
ناپذیر مائو تسه دون. (چاپ دوم) ترجمه از حزب کمونیست ایران (م ل م). نشر اینترنتی
در سایت حزب کمونیست ایران (م ل م)
-لوتا، ریموند
(1394) تاریخ واقعی کمونیسم. ترجمه منیر امیری. نشر اینترنتی انتشارات حزب کمونیست
ایران ( م ل م)
(2012)K.J.A -
Scientifically
Comprehending, Firmly Upholding and Going Beyond Maoism for a New Stage of
Communism. -Polemical Reflections on Bernard D'Mello's Essay "What Is
Maoism?. Demarcation jurnal. Nu,be 20Summer-fall2012
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر