۱۳۹۵ آبان ۴, سه‌شنبه

سهم کردستان از توسعه = کولبری و مرگ

سهم کردستان از توسعه = کولبری و مرگ


کاوه اردلان
از نشریه آتش  شماره ۶۰



اين شعارِ محوريِ اجتماع اعتراضي گروهي از مردم شهر مريوان بود که در اعتراض به ناامني جادهها  در روزهاي 31 تا 51 مهر دست به حرکتي مهم و اجتماعي زدند. جادهي سنندج- مريوان بهخاطر غير استاندارد بودن يعني باريک بودن و داشتنِ بيش از هشت پيچِ خطرناک هر روزه باعث کشته شدن تعدادي از مردم ميشود. اخيرا واژگون شدن چند تانکر سوخت در ورودي شهر مريوان، به فاجعه کشته شدن مردم اضافه کرده بود. فعالينِ شهر ابتدا با جمع آوري بيش از هشت هزار امضاء عليه وضعيت جاده ها و لزوم احداث جادهي کمربندي که از شهر دور باشد و عليه وعدههاي توخالي حکومت اعتراض کردند. آنها بيانيهاي صادر کردند که در بخشي از آن آمده بود:
«سالانه صدها نفر در اين جاده ها جان خود را از دست ميدهند و باعث معلوليت صدها نفر نيز مي شود که بايستي تا هنگام مرگ درد را به جان بخرند. همچنين زيانهاي جاني که در نتيجهي نبود امکانات پزشکي مناسب در هنگام انتقال زخميشدگان به بيمارستان بهوجود ميآيد هم بخشي از همين عوارض جادهاي نامناسب است. از سوي ديگر ميدانيم زيانِ اقتصادي که متوجه وسائل حمل و نقل مردم ميشود، و خطراتي که اين جاده متوجه توريستها ميکند کم نيست. علاوه بر اين موارد، درد و رنجي که خانوادي قربانيان و خسارت ديدگان از اين مسائل تحمل ميکنند را بايد به عوارض نامساعد بودن اين جاد ها اضافه کرد».
روز 31 مهر صدها  تن از مردم دست به اعتراض زدند و تعداد زيادي از مغازهها نيز در همبستگي  به مدت چندين ساعت دست از کار کشيدند. عليرغم تهديدات حکومتي در مورد نداشتن مجوز برگزاري روز 51 مهر بار ديگر تجمع اعتراضي برگزار شد و مردم خواستار رسيدگي به اين وضعيت اسفناک شدند.
طي سالهاي اخير تردد جاده اي در جاده سنندج- مريوان و همچنين جاده مريوان به مرز باشماق بهشدت افزايش يافته است. علت اين امر افزايش تجارت کالايي ميان ايران و کردستان عراق است و هر روزه کالاهاي گوناگون صنعتي  و همچنين مواد غذايي بسيار زيادي از طريق اين جاده به کردستان عراق صادر ميشود. اين امر با توجه به حاکميت نيروهاي نظامي، سودهاي کلاني نصيبِ ماموران حکومتي ميکند. تردد کاميونهاي سنگين حمل بار و همچنين ماشينهاي سنگين نظامي، باعث فرسودگي سريعتر جادهها ميشود. از آنجا که قبلهي ماموران حکومتي کسب سود و درآمد است تا آن درجه به وضعيتِ ايمني جادهها رسيدگي ميکنند که اموراتشان بگذرد. در اين ميان شوينيسم هم عمل مي کند بيشتر نظاميان شاغل در تامين «امنيت جاده» و کنترل تردد و بهاصطلاح جلوگيري از قاچاق عمدتا بدنبال کسب سود هستند و وضعيت معيشت و رفاه مردم بومي کرد اهميتي برايشان ندارد.
مقامات حکومتي بيش از دو دهه است که در مورد بهبود وضعيت جادهها در کردستان بهخصوص جاده همدان- سنندج و همچنين جاده سنندج- مريوان و سنندج- بانه که يکي از مراکز تجارت مرزي بهشمار ميآيد وعده و وعيد داده اند اما در عمل تنها بخشي کوچک از وعدههايشان را اجرايي کرده اند.
همزمان با اين اعتراضات، کانال تلويزيون دولتي کردي که مرکزش در سنندج است چندين برنامه مفصل در مورد وعدههاي حکومتي داشت که در آن "مسئولين" بار ديگر وعدههايشان را تکرار کردند. از آن جمله به طرح احداثِ زيرساخت براي قطار تهران-همدان- سنندج اشاره کردند و گفتند که اين طرح به اين زوديها پايان نخواهد يافت و درصد کمي از ريل قطار همدان- سنندج احداث شده. روشن است که بار ديگر مردم کردستان بايستي منتظر بمانند. هول و هراس حکومتيان از اينکه مبادا سلطهي نظاميشان بر کردستان در آينده تضعيف شود، بر بي رغبتي آنان در اجرايي کردن وعدههايشان افزوده است. هر بار که مردم کردستان براي اعتراض به امري اجتماعي - سياسي و يا اقتصادي به خيابانها ميآيند مقامات محلي تهديد ميکنند که اين اعتراضات باعث ميشود که حکومت برنامههايش را براي کردستان اجرايي نکند. مثلا چندين پيش که مردم مهاباد در اعتراض به کشته شدن مشکوک فريناز خسرواني کارمند يک هتل اعتراضاتي را بهپيش بردند، اين تهديدات بسيار شنيده ميشد.
تردد و رفت و آمد بالاي ماشينها در جادههاي اکثريت شهرها و شهرکهاي ايران صورت ميگيرد و مشکلات محيط زيستي مانند آلودگي هوا و همچنين تصادفات جادهاي فقط مربوط به کردستان نيست، ولي از آن جا که اختصاص بودجههاي عمراني عمدتا تمرکزش به استان مرکزي است، وضعيت در استانهاي دور از مرکز بهخصوص در استانهاي نزديک به مرز مانند کردستان بدتر است و حکومت دهها برابر بودجه عمراني و توسعه صنعتي را به استان مرکزي و برخي ديگر استانها مانند اصفهان يا يزد و يا اراک اختصاص ميدهد تا به کردستان، يا کرمانشاه و لرستان و بلوچستان.
وضعيت بسيار خراب اقتصادي بهخصوص در کشاورزي باعث شده که تعداد زيادي از مردم ساکنِ مناطق مرزي به کارِ طاقت فرساي کولبري روي بياورند و مرتبا با شليکِ نيروهاي نظامي کشته ميشوند. در آخرين مورد در روزهاي 22 و 32 مهر دو کولبرِ زحمتکش به نامهاي حسن اميني که تنها 02 سال سن داشت و احمد نظري که براي تامين مايحتاج زندگي به اين شغلِ خطرناک روي آورده بودند توسط نيروهاي نظامي به قتل رسيدند. اين خود جلوه اي از ستم ملي بر مردم کردستان است که در شعار اصلي اعتراضات اخير در مريوان جلوه گر شد.
اعتراضات اخير در مريوان بسيار خوب بود. اين اعتراضات بهنوعي ادامهي اعتراض به آلودگي هوا با اعلام يک روز در هفته ممنوعيت تردد خودروها و بيرون آمدن مردم با دوچرخه  بود که خود باعث اعتراض به ممنوعيت دوچرخه سواري زنان و فتواي حرام بودن آن توسط خامنه اي منجر شد.
اعتراضات عليه آلودگي محيط زيست و تصادفات جادهاي بايستي البته از چارچوب مطالبات روزمره فراتر برود و کل روابط سرمايه داري حاکم که علت العلل همهي مشکلات اجتماعي از آلودگي محيط زيست گرفته تا ستم بر زنان وستم ملي و بيکاري و فقر و نابرابري و رشد بادکنکي و بي رويه شهرها و نابودي کشاورزي و... است را نشانه بگيرد. اعتراضات بايستي متوجه سرنگون کردن هرچه سريعتر جمهوري اسلامي و سيستمي که نمايندگي ميکند باشد. گرايش رفرميستي وانمود ميکند که تحتِ همين سيستم ميتوان دست به اصلاحاتِ اجتماعي بهنفع مردم زد. اما چنين چيزي فقط خواب و خيال است.
راه پايان دادن به مشکلات اجتماعي دست زدن به انقلاب قهري و سرنگون کردن سيستم سرمايه داري جهاني است. براي اينکار وظيفهي کمونيستها فراهم ساختن شرايط آن سرنگوني است. در درجهي اول در ايران بايستي حزب کمونيست م ل م  را تقويت کرده و بر اساس يک استراتژي انقلابي سيستم حاکم که ارگان سرکوب طبقاتي است را از ميان برداشت و در مسير ساختن جامعه‌‌ي نوين سوسياليستي که تامينِ نيازهاي اکثريت تودههاي ستمديده در اولويت قرار دارد، گام برداشت. n




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر