«درود بر کارگر،
مرگ بر ستمگر»
از نشریه
آتش – شماره 85
در آخرین ساعات بستن این شماره نشریه آتش، دور جدیدی از مبارزات کارگران نیشکر هفت تپه از شهر شوش شروع شد و به مرور دامنۀ آن به اهواز و سپس دانشگاه ها رسید. فعالین سندیکای نیشکر هفت تپه، کارگران و خانواده های شان با برگزاری تجمع در مقابل فرمانداری شهر و با شعار «نان – کار – آزادی» خواهان احقاق حقوق و مطالبات معوقه، بازگرداندن مالکیت کارخانه از بخش خصوصی به بخش دولتی و اعمال کنترل و نظارت شورای کارگران بر کارخانه شدند. واکنش جمهوری اسلامی به عنوان دولت حامی منافع سرمایه داران و استثمارگران به خواسته های کارگران، فرستادن یگانهای سرکوبگر نیروی انتظامی و دستگیری تعدادی از رهبران کارگری و خبرنگاران بود. اما فریاد مبارزۀ کارگران هفت تپه باعث به راه افتادن موجی از مبارزه و حمایت در دیگر کارخانه ها و مناطق شد. تعداد 3500 نفر از کارگران گروه ملی صنعتی فولاد اهواز ضمن حمایت از مبارزات کارگران هفت تپه، دست به اعتصاب و راهپیمایی زدند. این راهپیمایی و فراخوان حمایت از کارگران با واکنش اقشار مختلف مردم شهرهای اهواز و شوش، سایر تشکلها و نهادهای کارگری، فعالین جنبش معلمان و دانشجویان روبرو شد. فعالین جنبش معلمان که همزمان در چندین شهر از جمله اهواز در حال سازماندهی اعتراضات و مبارزات متشکلشان بودند چه در بیانیه ها و سخنرانی ها و چه در بنرها و پلاکاردهای شان به حمایت از مبارزات و مطالبات کارگران پرداختند. همچنین صدای حمایت از کارگران ابتدا در تجمع و بیانیۀ دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی تهران، بعد دانشگاه تهران و سپس دانشگاه چمران اهواز نیز بلند شد. امید است که دامنۀ این حمایت و همدلی به سایر جنبشهای مبارزاتی به ویژه جنبش زنان و جنبش علیه ستم ملی نیز برسد. به ویژه آنکه شاهد حضور پر رنگ و فعال زنان و فعالین کارگری عرب در مبارزات هفت تپه بودیم. این همگرایی و وحدت جنبشهای مبارزاتی گوناگون، هم افزایی مهمی در قدرت و روحیۀ مبارزاتی مردم و فعالین سیاسی، صنفی و اجتماعی علیه دولت جمهوری اسلامی است. تداوم این مبارزات و اتحادها می تواند دامنۀ جنبش کارگری و مبارزاتی را به سایر کارخانه ها و واحدهای تولیدی و سایر شهرها و استانهای کشور برساند.
جناحهای مختلف
سخنگویان و نمایندگان سیاسی و ادبی سرمایه داران و استثمارگران از درون و بیرون
حاکمیت از چهره های اصلاح طلب تا روزنامه نگاران طرفدار بهره کشی نئولیبرالی در
نشریات مانند اقتصاد نامه تا طرفداران سلطنت و رضا پهلوی نیز با مقاصد و اهداف
طبقاتی خود به دنبال متوقف کردن، لوث کردن و فرصت طلبی از مبارزات کارگران بر
آمدند. امری که با مبارزه و افشاگری باید مانع از آن شد. چه در میان کارگران و
فعالین کارگری این جنبش و چه در سطح وسیع در میان مخاطبین و حامیان اجتماعی آن
باید این حقیقت را تشریح و بیان کرد که فقر، بیکاری و بی حقوقی کاراگران هفت تپه،
فولاد، هپکو و غیره ریشه در اساس ماهیت و خصلت روابط اقتصادی و تولیدی سرمایه داری
دارد و مساله را نمی توان به عدم سوءمدیریت یا نحوه واگذاری به بخش خصوصی یا دولتی
تقلیل داد. میان منافع کارگران و زحمتکشان و اکثریت جامعه با طبقۀ سرمایه داران با
هر رنگ و لباسی و با هر نام نشانی، تضاد آشتی ناپذیر وجود دارد.
پیام ما در این برهه زمانی این است، بپاخاستن، متحد و متشکل شدن و ساختن جنبشی با هدف
انقلاب. انقلاب قهرآمیزی که این نظام را همراه
با طبقات حاکمه ای که منافع شان را با تکیه به نیروی اسلحه و ایدئولوژی های اسارت بار
خود پیش می برند، سرنگون کند. پیام ما، دعوت به برافراشتن و گرد آمدن زیر پرچم
انقلاب کمونیستی است. این انقلاب را یک طبقۀ جهانی رهبری می کند: پرولتاریا. طبقه
ای که فقط با رها کردن تمام بشریت رها می شود و هدفش آزادی نوع بشر از زندان جامعۀ
طبقاتی است.
ما با یک رژیم کاملا
امنیتی و سرکوبگر و بی رحم مواجه هستیم، باید تمام کسانی که به یکدیگر اعتماد
دارند و همدیگر را می شناسند، هسته های مخفی تشکیل دهند، اگر چه جنبش ها را
نمیتوان از دید رژیم مخفی کرد ولی داشتن هسته های مخفی برای تداوم مبارزات این
جنبش ها ضروری است. علاوه بر این امروزه آنچه که میتواند مبارزات تمام اقشار
زحمتکش و خصوصا کارگران را به هم متصل کرده و عمق ببخشد، منافع عالی اکثریت مردم
را بر آورده کند، اقشار زحمتکش جامعه را در سرنگونی جمهوری اسلامی به پیروزی
رسانده و به بر قراری جمهوری سوسیالیستی نوین بیانجامد، در طرح "هفت
توقف" حزب فشرده شده است: 1) توقف قوانین شریعت
و نابودی دولت دینی، 2) توقف رژیم فاشیستی نظامی/امنیتی و استبداد سیاسی، 3) توقف
حجاب اجباری و ستم بر زن، 4) توقف جنگ های ارتجاعی رژیم، 5) توقف فقر، بیکاری و
آوارگی، 6) توقف ستمگری ملی علیه ملل غیر فارس، و 7) توقف روند نابودی محیط زیست.
تفهیم و اشاعه این هفت توقف در میان تمام اقشار جامعه وظیفه هر انقلابی و آزادی
خواه است!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر