ضرورت مبارزه علیه بدیلهای ارتجاعی و
پپش گذاشتن بدیلِ کمونیستی!
نگاهی به بیانیه گروه پرو امپریالیستی
فرشگرد
سهراب ساعی – از نشریه
آتش – شماره 85
اعتراضاتِ
دی ماه سالِ 96 بهنوعی نقطه عطفی در مبارزات مردم بود. ادامۀ مبارزات در چندین
شهر در مرداد 97 و در ادامۀ آن اعتصاب سراسری معلمان در چند روز پیاپی و اعتراضات
گستردۀ کارگران نیشکرِهفتتپه،همه و همه نشان از این دارد که جمهوری اسلامی نمیتواند
به شیوه سابق حکومت کند و مردم هم تاب تحمل این وضعیت را ندارند. خیلیها که فریب
وعده و وعیدهای پوچِ روحانی و خاتمی و اصلاحطلبان را خورده بودند بهصراحت اعلام
میکنند اشتباه کردهاند و اصلاح جمهوری اسلامی ممکن نیست.
دورنمای
فروپاشی جمهوری اسلامی، گروهبندیها و شخصیتهای گوناگونی را فعال کرده و به صحنه
آورده است. در چند ماهه اخیر شاهدِ رشد قارچگونه تشکلهای مختلف بودهایم که از طیفهای
ملی مذهبی و ناسیونالیست گرفته تا سلطنتطلبان را شامل میشود.
مبارزاتِ
متداومِ قشرهای مختلف مردم علیه جمهوری اسلامی و گذر از بیتفاوتی سیاسی، بسیار
خوب است اما کافی نیست. برای این که فاجعۀ سال 1357 تکرار نشود، بر پهنۀ عمل
مبارزاتی، به مردم باید کمک کرد تا پشتِ هر ادعایی، برنامۀ سیاسی نیروهای طبقاتی
مختلف را جستجو کنند و آگاهی شان نسبت به این برنامهها را عمیقا بالا ببرند. در
این میان نقشِ آن عده از بازماندگانِ نسلِ انقلابی گذشته که تجربۀ مبارزه با دو
رژیم سلطنتی و اسلامی را دارند، اهمیت بسیاری دارد.
اخیرا
چند جریان سیاسی با اتکا به امکانات وسیع رسانهای، تبلیغات گستردهای را برای اشاعۀ
بدیلهای ارتجاعیشان، آغاز کردهاند. در این میان تشکلی به نام «فرشگرد» با استفاده
از رسانههای سلطنتطلب مانند کانال من و تو و الطافِ تلویزیون فارسی بیبیسی و
صدای آمریکا، بالنسبه توجهات را به خودش جلب کرده است. این گروه در بیانیهای که به
مناسبت تشکیلش داده، از مردم دعوت کرده از جمهوری اسلامی گذر کنند و بدیل آنها را
به پذیرند.
در
بیانیۀ فرشگرد که اسم گروهشان را به انگلیسی revival)) گذاشته (بهمعنای
رستاخیز) مشخصۀ اول خود را جایگزینی جمهوری اسلامی با یک نظام سکولار و دمکرات
اعلام کردهاند. این گروه با شعارِ «ایران را پس میگیریم» مدعی است که جریانی
«ملی» است. امری که در یک پاراگراف پایینتر در بیانیهشان بادِ هوا میشود. در
پاراگراف بعدی نوشتهاند: «جمعی از ما با نامه نوشتن به ترامپ خواهان آن شدیم که
وی تحریمها علیه جمهوری اسلامی را شدیدتر کند...». عجب ملیگراهایی؟! جمعی که
ادعای «رهایی میهن و ملت» را دارند از رئیس جمهور فاشیست آمریکا میخواهند با
تحریم بهاصطلاح هوشمند، شرایط را برای دستیابی مردم ایران به یک حکومت سکولار و
دمکرات فراهم کند. رهبران فرشگرد میدانند که تنشِ میان جمهوری اسلامی و رژیم
ترامپ/ پنس میتواند به جنگ میان این دو نیروی منسوخ تبدیل شود و در این میان ارتش
آمریکا میتواند به «میهنِ» فرشگردیها، تجاوز نظامی کند و این «میهن» و مردم و
منابعش را به خاک و خون کشد.
ما
کمونیستها ملیگرا نیستیم و فقط میخواهیم نشان دهیم که ادعای «ملی» بودنِ
جریاناتِ ارتجاعی امثال فرشگرد، مانند ادعای دلسوزیشان برای مردم، عوامفریبیای
بیش نیست. همانگونه که سکولار بودن شان هم بیمایه است. کسانی ادعای سکولار بودن
میکنند که کوروش و شاه سابق ایران که ارادت ویژهای به اسلام داشت را «پیامبر» و
«فرستاده» میدانند! نزدیک به یک دهه قبل، پیشینیان این گروه شخصیتی داشتند به نامِ
«هخا» که ادعاهایش به یک کمدی شبیه بود. حالا اما این گروه پرو امپریالیسم، آیندهای
را تصویر میکند که به یک تراژدی شبیه است.
بیانیۀ
فرشگرد میگوید که برای برپایی یک دمکراسیِ سکولار لیبرال مبارزه میکند. شعار جدایی
دین از دولت و آزادی بیان و عقیده را نیز چاشنی «نظام بدیل»اش کرده است. نظامی که
هنوز حتی معلوم نیست جمهوری است، سلطنتی است و یا سلطنتی/جمهوری! ولی مهم تر این
که این «نظامِ بدیل»، چه اقتصاد و سیاست و بهطور کلی چه روابطِ اجتماعی را
نمایندگی میکند و چگونه و با چه سیاست و جهت گیری قادر است توده های مردم را به
نان و آزادی برساند.
«دمکراسی
لیبرال» این دار و دسته اشاره دارد به یک نظام «نئولیبرال» که تضمینکننده و ادامه
دهندۀ شیوه تولید سرمایهداری است و وابسته و تابعِ بیچون و چرای نظامِ جهانی
سرمایهداری/امپریالیستی. یعنی همان نظامی که جناحهای مختلفِ حکومتی با برچسبهای
رنگارنگ در دورۀ رفسنجانی و خاتمی و احمدینژاد و امروز روحانی، حافظ و نگهبانش
بوده اند و بیشترین رنجها را بر مردم ما تحمیل کرده اند. حالا فرشگردیی ها و
نیروهایی از این قماش، همان نسخههای کهنه را برای مردم میپیچند.
جالب
است بدانیم که برخی از افراد این گروه ارتجاعی زمانی در جمهوری اسلامی جزو جناح اصلاحطلب
حکومت بودند و در رکاب خاتمی و بعد به هواداری از موسوی برخاستند و مدعی بودند که «مشکلِ
جامعۀ ما» برخی اصولگرایان و کمونیستها هستند که با سرمایهداری سرِ ستیز دارند!
از
خرافۀ مزخرفِ «اصولگرایان ضد سرمایهداری» که بگذریم، بیجهت نیست که فرشگردیها یک
بند از بیانیهشان را به مرزبندی با اسلامگراها و کمونیستها (بهقول خودشان و با
زبانِ شاهنشاهیشان) با «ارتجاع سرخ و سیاه»، اختصاص دادهاند.
نمی
دانیم این دار و دستۀ تازه تاسیس شده تا چه حد شعور و تجربه دارد (که به نظر می
آید ندارد). اما می دانیم هر نیروی ارتجاعی/امپریالیستی (مانند این ها) عمیقا ضدِ
کمونیسم و اندیشه و راه کارهای کمونیستی است. چرا که کمونیسم دقیقا در تقابل با
اندیشه و راهکارهای امپریالیستی آن هاست و این دار و دسته درست می گوید وقتی می
گوید: «کمونیست ها در ستیز با سرمایه داری هستند». چرا که کمونیست ها علیه کلیتِ
نظامِ استثماری سرمایه داری هستند و بدیل شان جامعه ای است بدونِ طبقات و تقسیم
بندی های طبقاتی و ملیتی و جنسیتی. چنین جامعه ای، یقینا، خوشایند فرشگردی ها و
نیروهای طبقاتیِ مانندِ آن ها نیست.
بیانیۀ
فرشگرد در یک بند صراحتا از رضا پهلوی تحتِ عنوان سمبل وحدت ملی حمایت میکند و «نظامِ بدیل» شان ظاهرا یک نظام جمهوریِ نیمهسلطنتی
(!!!) است که قرار است با رای مردم بر پا شود. باید پرسید این نظامی که قرارست تحت
منویاتِ اعلامیۀ حقوق بشر و حمایتهای امپریالیسم آمریکا برپا شود، چه فرقی با آن
چه بر سرِ عراق و افغانستان و مصر و لیبی آمد، دارد؟ در این کشورها با جنگ های
تجاوزکارانۀ امپریالیستی، مرتجعینی رفتند و مرتجعینی دیگر بر سرِ کار آمدند که
متولیانِ همان نظامِ کهنۀ ستم و استثمار اند و سیستمهای تحت سلطه را در غالب نوین
بازسازی کردند (یا با مشقت در حال «بازسازی» آن هستند) و سالهاست که برخی اصلاحطلبان
حکومتی، اقدامات و تجاوزهای امپریالیستی به این کشورها را تحت عنوان «انقلاب سبز»
جار میزنند. کشورهایی که مردم اش چنان در رنج و ستم اند و درگیر در جنگ های
ارتجاعی که در شرایطِ فقدانِ یک بدیلِ کمونیستی کاملا متفاوت، به صورتِ اسفباری
آرزوی بازگشت به دورانِ قبل را دارند. این همان چرخۀ مرگباری است که سیاست و
برنامۀ نیروهای ارتجاعی و وابسته به امپریالیسیم، مانند فرشگردی ها، دنبال می کنند
و خوابی است که برای مردم ما دیده اند.
نکتۀ
دیگر در بیانیۀ فرشگرد، برابری در مورد مسالهای است که نامِ «قومیت» بر آن گذاشتهاند.
اما آیا این دار و دسته حاضرند در مورد حق تعیین سرنوشت تا جدایی برای ملل تحت ستم
در ایران، بهاصطلاح رفراندوم بگذارند؟ پاسخ مطلقا منفی است. اینها به یقین در
صورتِ طرحِ چنین خواستهای ازسوی ملل تحت ستم، مانند اسلاف شاهنشاهی و اسلامیشان،
لشگر راهی مناطق غیر فارس خواهند کرد و مانندِ ارتشِ شاهی و مانندِ سپاهی و ارتشِ
جموری اسلامی پاشنه ور چیده و دست به سرکوب ملل تحت ستم خواهند زد. در این مورد
شکی نکنید.
تمام
ادعاهای دیگر این دار و دستۀ ارتجاعی، ارائۀ داروهای زهرآگین است که سالیان دراز
از تاریخِ مصرفشان گذشته و فقط شکل و شمایلی «تازه» و انقضای تاریخی دروغین بر آن
ها گذاشته شده است. مطالعه بیانیۀ فرشگرد (رستاخیز) آدم را به این باور میرساند
که اینها سودای برقراری مجدد نظامِ سلطنتی را دارند که در سرنگون کردن آن میلیونها
انسان شرکت داشتند.
ما
کمونیستها با صراحت میگوییم: فقط با سرنگونی نظام سرمایهداری جمهوری اسلامی و
سازماندهی یک نظامِ سوسیالیستی نوین است که میتوان به ستم و استثمار، تبعیض
جنسیتی و ملی، جدایی دین از دولت، نابودی محیط زیست و جنگهای ارتجاعی جمهوری
اسلامی در منطقه، پایان داد. بیانیه فرشگرد توهین به شعور مردم است. تلاشی است
مذبوحانه برای حقنه کردن برنامۀ ارتجاعی امپریالیستی/ نئولیبرالیِ شکست خورده در
غالبی فریبنده و تلاش برای بیرون آوردن چنین برنامه ای از درون صندوقهای رای که
امثال حزب رستاخیز آریامهری، «جمهوری اسلامی آری یا نه؟»، رفسنجانی و خاتمی و
احمدینژاد و روحانی و... از آن بیرون آمدند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر