اسيدپاشي یک سیاست
است
حميد محصص
چندين مورد اسيدپاشي بر سر و صورت زنان در اصفهان، کار
چند نفر بيمار رواني و يا يک گروه داعشي «خودسر» نيست. اين وحشيگري ها بخشي از
کارکرد نظام است براي سر جاي خود نشاندن و مهار يک نيروي اجتماعي انفجاري و عظيم. در
شرايطي که کل منطقه خاورميانه دستخوش تحولات بزرگ است و همه چيز دارد روي هوا مي رود،
طبقة حاکمة ايران آيندة خود را بيش از پيش ناروشن مي بيند. براي ادامة حيات، از يک
طرف بيش از پيش به دامان قدرت هاي امپرياليستي و مشخصا آمريکا آويزان مي شود و از طرف
ديگر، تلاش مي کند هر آنچه زمينة بي ثباتي سياسي و تزلزل بنيان هاي ايدئولوژيک نظام
است را در درون جامعه مهار و سرکوب کند.
تبعيض و نابرابري جنسيتيِ نهادينه در انديشه و عمل جمهوري
اسلامي و مقاومت آشکار و پنهاني که زنان جامعه نسل از پي نسل عليه آن پيش برده اند
يک گُسل بزرگ اجتماعي را پديد آورده که يکي از منابع بي ثباتي اجتماعي و سياسي است.
سخنان و ژست هاي زن ستيزانة
مقامات جمهوري اسلامي از شخص خامنه اي گرفته تا امام جمعه هاي فسيل، تهديدهاي دائمي
فرماندهان انتظامي و نظامي جنايتکار و تئوري بافي هاي ضدفمينيستي آکادميسين هاي متحجر کاملا
متصل و مرتبط است با «دلواپسي هاي» انصار حزب الله و مهره هايي نظير اين ها. سر و کلة
اين مزدوران به ويژه در روزهاي بحران و بي ثباتي پيدا مي شود تا سياست هاي جنايتکارانه
را به شکل «غيررسمي» و «خودجوش» عملي کنند. حتي اظهارات مقامات قضايي «عليه اسيدپاشي»
به موازات ادامة اين جنايات مي تواند جلوه اي باشد از سياست به مرگ گرفتن تا به تب راضي کردن.
در تحليل از چرايي اسيدپاشي ها و جنايات
ديگري که مي تواند عليه
مردم رخ دهد، نبايد فريب نق زدن ها يا «ابراز نگراني هاي» جناح دولت را خورد. اينان نه تنها
مسئوليت اسيدپاشي ها
و تيغ کشيدن بر صورت زنان در دهۀ 1360 را در پروندة خود دارند و روزي بايد در دادگاه هاي مردمي
پاسخگوي آن باشد بلکه در اين دوره نيز براي حفظ اين نظام طبقاتي پدرسالار/ مردسالار
با همة قوانين تبعيض آميز
و ستمگرانة شرعي و مدني اش دوباره به جلو صحنه آمده اند؛ گيريم با نقابي اعتدالي و اصلاح طلبانه. اينان
آمده اند تا با
عوامفريبي، با پراکندن زهر مسالمت جويي و صبر و انتظار در ميان ميليون ها زن و مردي
که جان شان از ستم ها به لب رسيده،
در راه مقاومت و اعتراض و شورش مردم سنگ بيندازند. اينان نيز همانند ساير سران نظام،
خادم و نگهبان قسم خوردة نظامي هستند که زن را کنيز، برده، کالا، موجود درجة دوم و
ماشين جوجه کشي مي داند و «ناهيان
منکر» را در مساجد و مراکز بسيج و.... به سرکوب بدحجابان و زناني تشويق مي کنند که جرات
نه گفتن به ايدئولوژي پوسيده حاکم و ارزش ها و نمادهاي اسارت بارش را به
خود داده اند. انبار
جمهوري اسلامي پُر است از ارعاب، سنگسار، اعدام، تبعيض و تحقير جنسيتي و هزار و يک
کثافت ديگر. فرمول اسيدي که امروز بر پيکر و روان زنان پاشيده مي شود ترکيبي
است از ايدئولوژي و سياست حاکم. براي پايان بخشيدن به اين تشويش و ترور دائمي که در
خيابان و محل کار و تحصيل و خانه آزارمان مي دهد، راهي جز به آتش کشيدن اين انبار
کهنه به دست توده هاي
مردم وجود ندارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر