۱۳۹۳ مهر ۲۹, سه‌شنبه

اسيدپاشي یک سیاست است




اسيدپاشي یک سیاست است 

حميد محصص
چندين مورد اسيدپاشي بر سر و صورت زنان در اصفهان، کار چند نفر بيمار رواني و يا يک گروه داعشي «خودسر» نيست. اين وحشيگريها بخشي از کارکرد نظام است براي سر جاي خود نشاندن و مهار يک نيروي اجتماعي انفجاري و عظيم. در شرايطي که کل منطقه خاورميانه دستخوش تحولات بزرگ است و همه چيز دارد روي هوا مي رود، طبقة حاکمة ايران آيندة خود را بيش از پيش ناروشن مي بيند. براي ادامة حيات، از يک طرف بيش از پيش به دامان قدرت هاي امپرياليستي و مشخصا آمريکا آويزان مي شود و از طرف ديگر، تلاش مي کند هر آنچه زمينة بي ثباتي سياسي و تزلزل بنيان هاي ايدئولوژيک نظام است را در درون جامعه مهار و سرکوب کند.
تبعيض و نابرابري جنسيتيِ نهادينه در انديشه و عمل جمهوري اسلامي و مقاومت آشکار و پنهاني که زنان جامعه نسل از پي نسل عليه آن پيش برده اند يک گُسل بزرگ اجتماعي را پديد آورده که يکي از منابع بي ثباتي اجتماعي و سياسي است. سخنان و ژستهاي زن ستيزانة مقامات جمهوري اسلامي از شخص خامنه اي گرفته تا امام جمعه هاي فسيل، تهديدهاي دائمي فرماندهان انتظامي و نظامي جنايتکار و تئوريبافيهاي ضدفمينيستي آکادميسينهاي متحجر کاملا متصل و مرتبط است با «دلواپسي هاي» انصار حزبالله و مهرههايي نظير اينها. سر و کلة اين مزدوران به ويژه در روزهاي بحران و بيثباتي پيدا ميشود تا سياستهاي جنايتکارانه را به شکل «غيررسمي» و «خودجوش» عملي کنند. حتي اظهارات مقامات قضايي «عليه اسيدپاشي» به موازات ادامة اين جنايات ميتواند جلوهاي باشد از سياست به مرگ گرفتن تا به تب راضي کردن.
در تحليل از چرايي اسيدپاشيها و جنايات ديگري که ميتواند عليه مردم رخ دهد، نبايد فريب نق زدنها يا «ابراز نگرانيهاي» جناح دولت را خورد. اينان نه تنها مسئوليت اسيدپاشيها و تيغ کشيدن بر صورت زنان در دهۀ 1360 را در پروندة خود دارند و روزي بايد در دادگاههاي مردمي پاسخگوي آن باشد بلکه در اين دوره نيز براي حفظ اين نظام طبقاتي پدرسالار/ مردسالار با همة قوانين تبعيضآميز و ستمگرانة شرعي و مدنياش دوباره به جلو صحنه آمدهاند؛ گيريم با نقابي اعتدالي و اصلاحطلبانه. اينان آمدهاند تا با عوامفريبي، با پراکندن زهر مسالمت جويي و صبر و انتظار در ميان ميليونها زن و مردي که جانشان از ستمها به لب رسيده، در راه مقاومت و اعتراض و شورش مردم سنگ بيندازند. اينان نيز همانند ساير سران نظام، خادم و نگهبان قسم خوردة نظامي هستند که زن را کنيز، برده، کالا، موجود درجة دوم و ماشين جوجهکشي ميداند و «ناهيان منکر» را در مساجد و مراکز بسيج و.... به سرکوب بدحجابان و زناني تشويق ميکنند که جرات نه گفتن به ايدئولوژي پوسيده حاکم و ارزشها و نمادهاي اسارتبارش را به خود دادهاند. انبار جمهوري اسلامي پُر است از ارعاب، سنگسار، اعدام، تبعيض و تحقير جنسيتي و هزار و يک کثافت ديگر. فرمول اسيدي که امروز بر پيکر و روان زنان پاشيده ميشود ترکيبي است از ايدئولوژي و سياست حاکم. براي پايان بخشيدن به اين تشويش و ترور دائمي که در خيابان و محل کار و تحصيل و خانه آزارمان ميدهد، راهي جز به آتش کشيدن اين انبار کهنه به دست تودههاي مردم وجود ندارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر