»آتش»
از جمعه شب 18 مهر ماه موج فشار، تهديد، آدم ربايي يا بازداشت
علني شماري از جوانان و مردم شهر سنندج بالا گرفته است. بعد از برگزاري تظاهرات گسترده
و پيشبرد شکلهاي ديگر اعلام همبستگي مردم با
مقاومت مسلحانة مردم کوباني در برابر ارتجاع جهادي ـ اسلامي، نگراني رژيم ايران بالا
گرفته است. طرح عوامفريبانة حکومت که ميخواست از تريبون نماز
جمعه جريان «ضديت با داعش» را به نفع خود مهار و رهبري کند نقش بر آب شده است. آگاهي
سياسي مردم نسبت به ماهيت و اهداف جمهوري اسلامي و نفرتشان از اين عوامفريبيها بيشتر از آن است که مرتجعان حاکم فکرش را ميکنند. در چنين فضايي
به راه افتادن هر حرکت سياسي در بين مردم ظرفيت گسترده شدن دارد.
مبارزاني که مردم را به برگزاري تظاهرات جمعه سنندج فراخواندند
نمونة مثبتي از درک اضطرار و ضرورت در ميدان عمل را ـ آن هم در شرايطي بحراني و پر
آشوب ـ در مقابل همة کنشگران سياسي و اجتماعي کشور نهادند. با قبول مسئوليت رهبري،
با جرات کردن و ابتکار زدن ميتوان در صحنة سياست تاثيرگذار
شد و زير پرچمهاي رنگارنگي که نيروهاي
مرتجع و امپرياليستي براي به بيراهه کشاندن و به جان هم انداختن تودههاي مردم بلند کردهاند نرفت. در بخش آغازين
اعلاميهاي که فعالان سنندج تحت عنوان «کوباني
زير آتش» منتشر کردند و امضاء «کميته دفاع از کوباني» زير آن نهادند چنين ميخوانيم:
«جامعه پر هياهوي تفاوتهاي طبقاتي که متن آن
آکنده از آشوبها و بحرانهاي سازمان يافته و ساختگي از سوي قدرتهاي بزرگ ميباشد، و تقسيم دوبارة ثروتها، هر آيينه، انسان
را به تفالهها و بازماندههايي طبيعي تبديل ميسازد تا جغرافياي جنگ
و چپاولگري در جلوههايي تازه خود را نمايان
بسازد، هم اکنون به ميدانگاهي براي رشد نيروهاي ارتجاعي و شايع شدن بيماريهايي تبديل شده است که انسان و سرنوشت او را همچون يک پايان شوم به نمايش ميگذارد. حرکتهاي طراحي شدة اين نيروها،
زمينه ساز دخالت سازمان يافتة قدرتهاي امپرياليستي ميباشد و آنها
را هم چون آخرين فريادرسهاي انسان به رخ ميکشاند....»
در اين
شرايط، ميتوان و بايد همبستگي انترناسيوناليستي
با مقاومت و مبارزات تودههاي ستمديده در خاورميانه
و هر نقطه ديگر دنيا را در برابر ارتجاع جهادي و نيروهاي امپرياليستي، به مبارزه مستقيم
و مشخص با طبقة حاکم «خودي» و دولت سرکوبگر اسلامياش پيوند زد. ايستادگي
در برابر فشارها و تهديدهاي حکومت و موج دستگيري فعالين سياسي و اجتماعي و جوانان مبارز،
پيش گذاشتن خواست آزادي فوري زندانيان سياسي يک بخش مهم از اين مبارزه است. گشودن افق
گستردهتر مبارزاتي، طرح مسالة
انقلاب اجتماعي، ضرورت رهبري حزب پيشاهنگ کمونيستي، ترسيم مشخصات جامعه سوسياليستي
فردا و روابط انقلابي آلترناتيو، مقابله با توهمات رفرميستي و تنگ نظري ناسيوناليستي
و ديدگاههاي پدرسالارانه و مردسالارانه
در بين مردم زيربناي تعميق و تداوم جنبشي براي انقلاب در بطن جامعه است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر