۱۳۹۳ اسفند ۲۹, جمعه

گزارش يک اعتصاب

حامد وکيلي
هفتم اسفند ماه 1393 کارگران آشپزخانه يکي از بيمارستانهاي شهر ... اعتصاب کردند. دليل اعتصاب آنها استعفاي سر آشپز بود که با موافقت مسوولين مواجه شد. اما دليل استعفاي سر آشپز چه بود؟ ظاهرا يکي از نگهبانان بيمارستان هنگام خروج کارگران آشپزخانه از آنها فيلمبرداري کرده بود در حالي که مقداري مواد غذايي همراه آنها بود. او قضيه را به مسوولين ردههاي بالاتر گزارش داد. آنها نيز سر آشپز را احضار ميکنند تا توضيح بدهد. او نيز در جواب گفته که از کاري که کارگران کردهاند دفاع نميکند، اما هميشه و در همه جا، سنت اين بوده است که کارگران آشپزخانه باقيمانده مواد غذايي روز را با خود ميبرند. او دليل استعفاي خود را کاري که نگهبان انجام داده اعلام ميکند و اينکه اگر آن نگهبان نيز در آشپزخانه کار ميکرد نيز، همين کار را ميکرد. در پي اين استعفا کارگران آشپزخانه نيز دست از کار کشيدند و محل کار خود را ترک کردند. آنها تنها غذاي بيماران بستري در بيمارستان را آماده کرده بودند و سپس دست از کار کشيده بودند. کارکنان بيمارستان هنگام مراجعه به سالن ناهارخوري، با صف طويل و آماده نبودن غذا، متوجه اين اعتصاب شدند. برخوردهاي مختلفي به اين اتفاق صورت گرفت. اما عمدتا از اين عملکرد دفاع کردند. چند تن از نرسها ميگفتند کاش يکي دو نفر از اين افراد در بين ما بودند تا به ما هم ياد ميدادند که اعتصاب کنيم. يکي ميگفت اگر حق و حقوق واقعي و متناسب با کارشان به آنها پرداخت ميشد، آنها مواد غذايي را با خود نميبردند. ديگري بر اين عقيده بود که بالاييها، ميليوني و ميلياردي ميخورند ولي هيچ کس کاري به آنها ندارد، حالا که چند تا کارگر مواد غذايي آنهم از نوع بيکيفيتش را با خود بردهاند مساله بزرگ شده است. رييس و مدير قبلي بيمارستان به دليل رسوايي مالي اوايل امسال از سمتشان برکنار شدند. رييس تنها از سمتش برکنار شد و مدير نيز در پي جشن باشکوهي که برايش ترتيب دادند، اعلام بازنشستگي کرد.
خلاصه اينکه اين 7 نفر از کار اخراج شدند. هيات مديره بيمارستان با بازگرداندن آنها موافقت نکرد. تنها به بازگشت دو نفر از آنها رضايت داد. يکي از آنها تنها 5 ماه به بازنشستگياش باقي مانده و ديگري 2 سال. اما به اين شرط که به عنوان خدمه بيمارستان مشغول به کار شوند. نفر دوم با اين شرط موافقت نکرد و استعفا داد. اين به جز پايين آمدن حقوق، کاهش رتبه کاري را نيز شامل ميشود. کسي که 30 سال کار کرده حالا ناچار است به اين خواستهها تن بدهد و به عنوان يک کارگر ساده مشغول به کار شود. از آن روز نگهبانهاي قسمتهاي مختلف را به عنوان آشپز و کارگر آشپزخانه به کار گرفتهاند. اما کيفيت غذا پايين آمده و يکجور بينظمي در آمادهسازي و سرو غذا وجود دارد. يک روز شور است و روز ديگر بي نمک. يک روز غذا خام است و روز ديگر چرب. چند روز بعد از اين اتفاق کيفيت بسيار بد کباب کوبيده باعث اعتراض چند تن از کارکنان شد که به بروز درگيري بين آنها و کارکنان آشپزخانه انجاميد. آنها به درستي معتقد بودند که اين غذا را حتي اگر جلوي حيوان نيز بگذاريد نميخورد. اگر نميتوانيد گوشت استفاده کنيد، خوب درست نکنيد. پس گوشتي که براي آشپزخانه خريده ميشود کجا استفاده ميشود؟
شايد اعتصابهاي اين چنين در خيلي جاها اتفاق بيفتد اما خبرش به بيرون درز پيدا نميکند و خيل عظيمي هر روزه به اين دليل اخراج ميشوند و از هيچ امنيت شغلي برخوردار نيستند. در سالي که گذشت اعتصابهاي متعددي  صورت گرفت که در رسانهها انعکاس پيدا کرد. از کارگران کارخانههاي مختلف تا معلمان و پرستاران. عليرغم اينکه اکثر اين اعتصابها صنفي بودند اما با سرکوب و تهديد مواجه شد. برخوردي که با کارگران آشپزخانه بيمارستان مذکور از سوي مسئولين انجام شد نمونه کوچک شدهاي بود از برخوردي که حکومت با کارگران اعتصاب کننده ميکند. چرا که همگي متعلق به يک طبقه هستند و منافع يکساني دارند. اعتراض و اعتصاب کارگران آشپزخانه نه سازماندهي شده بود و نه حتي صنفي. آنها فقط در اعتراض به رفتن سر آشپز عکسالعمل نشان دادند اما با چنين برخوردي مواجه شدند و اين يعني مسوولان در هر رده و صنفي هيچ اعتراض و سربلند کردني را بر نميتابند. اخراجها و بيکارسازيها تحت عنوان تعديل نيرو، عدم پرداخت دستمزدها، مقررات و آييننامههاي انضباطي و فشار کار همچنان ادامه دارد و بيشتر هم ميشود. اما اينها نبايد تبديل به مانعي براي اعتراضات کارگران شود، بلکه بر عکس بايد همبستگي و حمايت و ادامه اعتراض کارگران ديگر را به همراه داشته باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر