۱۳۹۳ اسفند ۲۹, جمعه

سرسخن


 
 
جـريانيابي مبـارزات مردمي در ماههاي آخر سال 93، بار ديگر تضادهاي عميق اجتماعي و اقتصادي قشرهاي مختلف مردم را با نظام بحران زده، تبعيضآميز و سرکوبگر جمهوري اسلامي، روي صحنة سياسي آورد. اعتراض پرستاران عليه نظام «پزشک سالار» و سودپرستِ درمان و بهداشت که در ادامة چند اعتراض ديگر کادر درماني در سال جاري صورت گرفت: مبارزة سراسري معلمان براي بهبود وضع معيشت و حفظ کرامت انساني خويش، اعتصاب کارگران رشتههاي مختلف توليدي و خدماتي عليه وضعيت مشقت بار اقتصادي و سفرههاي خالي، اعتراضات دستجمعي کنشگران محيط زيستي عليه وضعيت نفس گير آب و هوايي کشور و... نمونههايي از اين دستاند. اوج گيري مبارزات تودهاي، برعکس تحليلهاي عوامانهاي که سرچشمهاش فکرسازان خود رژيماند ، صرفا فشاري «آخر سالي» و حساب شده و نقشهمند به منظور به دست آوردن امتيازات رفاهي يا دستمزد بالاتر براي سال آينده نيست. اين فرايند، ريشه در تضادهاي طبقاتي حل نشدهاي دارد که از اعماق فشارش را تحميل ميکند و جدا از خواست و ارادة هر کس، فرياد اعتراض به وضعيت به شدت غيرانساني را از هر گوشه بلند ميکند.
اين مبارزات، مبارزاتي صنفي و عادلانهاند که در محدودههايي قادرند و بايد رژيم را به عقب نشيني وادار سازند. اين مبارزات هم تاثيرات مثبتي بر فضاي عمومي جامعه ميگذارند و هم روحية مبارزاتي را ارتقاء ميدهند و در ميان بخشهاي مختلف مردم حس همبستگي و همسرنوشتي ميان ايجاد ميکنند. مبارزات حق طلبانه بيانگر اين واقعيتاند که تودههاي مردم در برابر بيعدالتيها سر خم نميکنند و به ذلت تن نميدهند. اما واقعيت بزرگتر اين است که تا وقتي مردم ريشههاي اين بيعدالتيهاي طبقاتي و اجتماعي را درک نکنند، تا وقتي اين مبارزات با افق و دورنماي تغييري بنيادين که معنايي جز انقلاب اجتماعي و در گام اولش سرنگوني نظام جمهوري اسلامي ندارد پيوند نخورد، تغييري اساسي در جامعه و موقعيت فرودست تودهها صورت نخواهد گرفت.
واقعيت اين است که مرتبا در اين جامعه مبارزه و خيزشهاي تودهاي گوناگون رخ داده و باز هم خواهد داد. مردم به هزار و يك طريق در برابر ستم مقاومت ميكنند و به مبارزه كشيده ميشوند اما اين مقاومتها و مبارزات عليرغم فداكاريها قادر نيستند دور باطل را بشكنند. تودهها در جريان مبارزات خود به خودي نميتوانند ريشههاي عميق مشكلات را دريابند. مهمتر از آن، نميتوانند راه حل مشكلات را پيدا كنند. با رويکرد رفرميستي و کمخواهي، با برگزاري «تظاهرات سکوت»، با شعار «خجالت بکش، رها کن» عليه وزير آموزش و پرورش و يا چهرههاي ديگر اين نظام، چيزي به نفع تودههاي مردم تغيير نخواهد کرد. ستايش بي قيد و شرط نيروهاي رفرميست و اکونوميست از مبارزاتي که افقي فراتر از حصارهاي همين نظام طبقاتي ندارند و اين ادعا که تودههاي مردم فقط ميتوانند در همين سطح مبارزه کرده و مطالباتي را بر رژيم تحميل کنند يا فريبکاري است و يا خودفريبي. انتشار اين فکر که ريشة مشکلات و بيعدالتيها، «مديريت غلط» اين جناح و آن جناح حکومت و يا وجود تحريمهاي امپرياليستي است دروغگويي محض است. دادن اين اميد کاذب که نگاهها بايد به نتايج توافقات هستهاي رژيم با امپرياليستها دوخته شود، تبليغ بندگي و گدايي است. تحريمهاي امپرياليستي باشد يا نباشد، اين جناح دست بالا را داشته باشد يا نداشته باشد، مصائب و مشکلات برجاي خواهند ماند. فقر و گراني و بيكاري و ستمهاي طبقاتي و ملي و جنسيتي و مذهبي و... حل نخواهند شد. همان طور که در سي و اندي سال اخير حل نشدهاند. اين ستمگريها ريشه در وجود نظام استثمارگر سرمايهداري و نگهبان اين نظام در ايران يعني دولت جمهوري اسلامي دارد و نتيجة حاکميت همين نظام است.
دگرگونيهاي عميق اقتصادي سياسي اجتماعي به گونهاي که واقعا کل اين نظام ستمکار و استثمارگر را به زير کشد معنايي جز انقلاب ندارد. چنين انقلابي صرفا تغيير چهرهها نيست، تغيير حکومتها نيست، کسب خواستههاي مقطعي و موقتي نيست. اين انقلاب به معناي واژگوني تماميت دستگاه دولتي و نظام طبقاتي و سازماندهي جامعهاي از نوع ديگر است. انقلاب، نظامي را که باعث و باني تمام فلاکتهاي کنوني جامعه ماست با نيرو و خلاقيت و شور تودهها به شکل نقشه مند و آگاهانه واژگون ميکند. طبقة سرمايهدار حاکم را که از استثمار و تبعيض و ستم بر اکثريت اهالي تغذيه ميکند به زير ميکشد و يک نظام اقتصادي و اجتماعي و سياسي نوين برقرار ميکند. چنين انقلابي تنها ميتواند از طريق کنش و حضور آگاهانة تودههاي وسيع با تماميت خواهي مردم و افقهاي بلند انقلابي تحت رهبري يک حزب کمونيست انقلابي صورت پذيرد.
سال جديد را به سال گسترش مبارزات مردمي، سال انتشار آگاهي کمونيستي و انقلابي در ميان پيشروان جنبشهاي گوناگون، سال پيريزي و سازماندهي جنبشي براي انقلاب و تدارک سرنگوني جمهوري اسلامي تبديل کنيم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر