۱۳۹۴ مهر ۳, جمعه

دولت فاشيست ترکيه بر طبل سرکوب کردستان مي کوبد

درگيريهاي ميان پكك و ارتش تركيه بالا گرفته است. جمهوري فاشيستي تركيه بار ديگر چهره سركوبگرانه و برتري طلبانه اش را عليه ملت كرد به نمايش ميگذارد. هواپيماهاي ارتش دولت تركيه مدام مناطق تحت سلطه پكك در شمال كردستان را بمباران ميکنند و در شهرهاي جزيره و دياربكر به دنبال شورش جوانان حكومت نظامي اعلام شده است. تعداد زيادي از هواداران پكك و نيروهاي چپ و هواداران حزب دمكراتيك خلقها دستگير شدهاند. دفاتر اين حزب در چند شهر به آتش كشيده شده است. در ظرف مدت كوتاهي حكومت تركيه اهداف واقعياش را كه با عبارتپردازي در مورد «صلح» و «دمكراسي» پيش ميبرد نمايان كرده است.
سخنگوي دولت آمريكا در مورد اين درگيريها، پكك را مقصر اصلي دانسته و از طرفين خواسته كه پاي ميز مذاكره برگردند.
اين رويدادها به توهم دستيابي به حقوق ملت كرد و تعيين سرنوشتشان به دست خود در چارچوب سيستم بورژوا كمپرادوري تركيه ضربه زده است. توهمي كه به دنبال راهيابي تعدادي از نمايندگان حزب دمكراتيك خلقها به پارلمان به رهبري دميرتاش فراگير شده و حتي به بيرون از مرزهاي ترکيه رسوخ کرده بود.
طي چند ساله اخير، عبدالله اوجلان رهبر زنداني پكك و دولت تركيه اقداماتي براي مصالحه و خاتمة جنگ بر پاية ادغام پكك (و در واقع بورژوازي كرد) در سيستم حاكم انجام داده بودند. اين اواخر حتي صحبتهايي از رسيدن به يك سازش تاريخي به ميان آمده بود و حزب دمكراتيك خلقها در پيشبرد روند اين سازش تاريخي نقش مهمي به عهده گرفته بود. البته حكومت تركيه به طور رسمي مذاكرات را به رسميت نميشناخت و از طريق واسطه با اوجلان مذاكره ميکرد. هدفش خلع سلاح نيروهاي مسلح پ ک ک و پايان دادن به بيش از سه دهه مبارزة مسلحانة اين حزب بود. حکومت ميگفت که در مقابل حاضر است وجود كردها به مثابه يك ملت را به رسميت بشناسد و برخي امتيازهاي فرهنگي و اجتماعي برايشان قائل شود.
پيروزي قسمي حزب دمكراتيك خلقها در انتخابات (و پيش از آن پيروزي نيروهاي کرد در کوباني بر داعش) به تقويت روحية ناسيوناليستي در ميان تودههاي کرد انجاميد. نيروهاي پ ک ک نيز بر حفظ سلاح در کوههاي قنديل پافشاري کردند. در چنين شرايطي، کشتار وحشيانة جوانان چپ در سوروچ، تحرکات ارتش ترکيه براي ساختن پايگاههاي نظامي جديد و بمباران نيروهاي «ي پ گ» در کردستان سوريه توسط ترکيه، جرقة درگيريهاي جديد نظامي را زد. نيروهاي پكك دست به اقدام نظامي تلافيجويانه زدند. در مقابل، راستگرايان افراطي فاشيست ناسيوناليست ترک (ادامة جريان گرگهاي خاكستري) نيز عليه نيروهاي جنبش کردستان و گروههاي چپ و انقلابي ترکيه وارد عمل شدند. دولت تركيه بخشي از سياست سرکوب جنبش را به اين جريان سپرد و بار ديگر سياست سركوب قهري جنبش كردستان را شدت بخشيد.
همة اين افت و خيزها در صحنة سياسي ترکيه و منطقة کردستان بار ديگر نشان ميدهد كه ستمگري ملي جزئي لاينفک از سيستم حاكم بر تركيه است و هدف دولت طبقة حاکم چيزي جز قبول رسمي بردگي و همدست جنايت شدن از جانب احزابي مانند حزب دمكراتيك خلقها نيست. سرکوب وحشيانة جنبش کردستان، اهرم دولت ضدمردمي براي رسيدن به اين هدف است. در عين حال، برخي جناحهاي حكومت تركيه موافق سركوب بيوقفه و تا به آخر پ ک ک نيستند و ميگويند شايد بتوان كاري كرد كه اوجلان مانند نلسون ماندلا نقش محلل بزرگ را ميان دولت ستمگر ترکيه با ملت ستمديدة کرد بازي كند.
در مقابل شاهديم که حزب دمكراتيك خلقها کماکان بر ادامه مبارزه به روش خود يعني شركت در بازيهاي پارلمانتاريستي پاي ميفشرد و بر سر برخي امتيازات چانهزني ميکند. اين حرکات نشان ميدهد که بورژوازي كرد بنا بر ماهيت و منافع طبقاتياش حاضر است تا حدودي به روند مورد نظر دولت گردن بگذارد؛ اما نه زماني که امتيازات واقعي و قابل توجه در ميان نيست.
در اين صحنه اما يک گرايش ديگر هم حاضر است. گرايشي که کماکان انسجام ايدئولوژيک سياسي ندارد و از ستاد رهبري کنندة انقلابي نيز محروم است. اين گرايش را جوانان مبارز در شهرهاي مختلف كردستان نمايندگي ميکنند که امروز از راههاي مختلف مسلح شدهاند و حاضر نيستند به راحتي رهنمودهاي سازشكارانة امثال حزب دمكراتيك خلقها مبني بر كنار گذاشتن روشهاي قهرآميز مبارزه را بپذيرند.
بازتاب اين اوضاع در کردستان ايران
برخي فعالين سياسي كرد از امکان و لزوم تكرار سناريوي انتخابات ترکيه و پيروزي دميرتاش در کردستان ايران صحبت ميکنند.
البته اين خط سياسي جديدي نيست. اين در واقع همان خط سياسي «جبهه متحد كرد» و اصلاحطلبان كرد است که بر فعاليت رفرميستي مسالمتآميز و قانوني تکيه دارد. براي نمونه بازتاب اين خط را در شمارة آخر نشريه «آمانج» چاپ سنندج ميبينيم. «آمانج» چند مقاله در تقبيح درگيري ميان سپاه و پژاك در منطقه كامياران منتشر کرده و طرفداري خود از راه مسالمت و كسب امتيازات از طريق شركت در انتخابات را اعلام کرده است. بسياري از جوانان مبارز کردستان اين خط را نادرست و خائنانه ميدانند. سخنگويان خط رفرميستي براي ابراز تعهد خود به اصول و ارزشهاي نظام جمهوري اسلامي در اظهارات رسمي خود صحبت از «شهداي راه دفاع از ميهن» ميکنند که اشارهشان به جنگ ارتجاعي ايران و عراق است. اينان ميدانند که يکي از ملزومات شرکت در بازي انتخابات با آرزوي شريك شدن در قدرت، التزام به ولايت فقيه و به رسميت شناختن جمهوري اسلامي است. البته مشکل اصليشان اين است که نهادهاي اصلي قدرت در جمهوري اسلامي فعلاً قصد راه دادن به هر جرياني که تازه از راه رسيده را ندارند. اينها حتي نميخواهند بخشهايي از اصلاحطلبان حکومتي را به دايرة قدرت باز گردانند. با وجود اين، همانطور که در مورد کردستان ترکيه هم ميبينيم، نيروهاي سياسي نمايندة بورژوازي كرد به شراکت در قدرت از طريق انتخابات به عنوان يک راه حل مينگرد. اين خط يک بار در انتخابات شوراهاي اسلامي در كردستان بخت خود را آزمود و به جايي نرسيد. سپس در انتخابات رياست جمهوري خجولانه به دفاع از روحاني پرداخت اما باز هم سرش بي کلاه ماند. 
کاوه اردلان

۱ نظر:

  1. در هر حال این چیزی مختص کردستان نیست، بورژوازی و اقشار خرده بورژوازی که خود را عاجز و یا بدون برنامه و اقتصاد مخصوص می بینند خاصه خرده بورژوازی، مجبور به سازش و ادغام هستند. این مسئله ای است که برای کارگران کمونیست و آموزگاران شان از سال 1848 به بعد، زمانی بورژوازی آلمان- بورژوازی لیبرال با قیصر ساخت و پاخت و دموکرات هخا نیز به دنبال روان شدند، جمع بندی شده است و بویژه تجربه خونین کمون پاریس را داریم که چ
    طور بورژوازی فرانسه زمانی خود را در مقابل حکومت- دولت کارگران -کمون پاریس عاجز دید فورا با دشمنی که شهر را محاصره کرده بود، سازش کرد. فقط یک راه و امکان موجود است که اقشار پائینی خرده بورژوازی یعنی زحمتکشان را می تواند نجات دهد که نه منافع آنی بلکه آتی خویش حرکت نمایند و آنهم به میدان نبرد طبقاتی وارد شدن پرولتاریا متشکل و متحد و بویژه متحزب است که فعلن فاقد پرولتاریا متحزب هستیم. اگر می خواهیم که کمتر کشته شویم، راه سازمان یافتن پرولتاریاست و راه سوم ی موجود نیست. تاریخ این صد ساله اخیر در کشورها تحت سلطه در شکل نیمه مستعمره - نیمه فئودال و یا سرمایه داری تحت سلطه در سطح جهانی و منطقه گواه این مسئله است. یا انقلاب زیر و رو کننده کارگران و یا خواری و پذیرش شرایط سزمایه داری امپریالیستی - فاشیستی و.. بربریت یا کمونیسم در برابر ما رُخ نموده است. از بورژوازی دیگر در هیچ= جائی از جهان حتی افغانستان و صحرای غربی آفریقا نیز نمی توان بیش از این انتظار داشت، انتظار یعنی توهنم، توهم یعنی یاری دادن به سرذکوبگر، یعنی مرگ بیشتر..

    پاسخحذف