از باورهای علمی میتوان راز زدایی کرد
از نشریه آتش – شماره ۵۷
روزي محققي وارد پادگاني نظامي مي شود و در ابتداي
ورودش به آنجا اولين چيزي که نظرش را جلب ميکند، سربازي است که در وسط حياط پادگان
مسير کوتاهي را به صورت رفت و برگشت طي مي کند. به نظر مي رسد که از چيزي مراقبت مي
کند. محقق مذکور به سرباز نزديک مي شود و از او مي پرسد شما براي چه اينجا نگهباني
مي دهيد؟ سرباز کمي مکث مي کند و مي گويد به من گفته اند که اينجا نگهباني بدهم! و
من وظيفه دارم. محقق از او مي پرسد: خودت فکر نکردي؟ نمي داني براي چه چيزي اينجا نگهباني
مي دهي؟ سرباز با سئوال دوم متعجبانه مي گويد: واقعا نمي دانم! بعد از اين مکالمه کوتاه،
محقق ما بر مي گردد و بر حسب نوع بينش و کار خود پيگير موضوع مي شود. ابتدا از مافوق
سرباز مي پرسد. مافوق مي گويد نمي دانم، مقام بالاتر دستور داده! بعد به سراغ فرمانده
پادگان مي رود و ... به همين صورت، بعد از مدتي تحقيق به اين نتيجه ميرسد که در ابتداي
ساخت اين پادگان که زمان درازي هم طول کشيده، براي حفاظت از مصالح ساختماني، ابتدا
فردي را براي نگهباني اين مصالح در نظر گرفتند. بعد از خاتمه کار که ديگر مصالحي در حياط نبود هم اين عمل نگهباني
به صورت يک باور و اطاعت در آمد و جزئي از ساختار فرهنگي پادگان شد. در نهايت، نگهباني
از آن باور هم به جزئي از کار روزانه آن پادگان تبديل شد.
اما مثال دوم :
زماني کشيش کليسائي گربه اي داشت که در زمان خواندن
سرود مراسم مذهبي روز يکشنبه و هم زمان با سخنراني وي، ميو ميو مي کرد. سر و صداي گربه
باعث اختلال در مراسم مي شد. بنابراين کشيش دستور داد که گربه را در گوشه حياط کليسا
بندند. بعد از مراسم، از نو او را آزاد مي کردند. بعد از مدت هاي طولاني کشيش و گربه
اش هر دو به علت کهولت سن از دنيا رفتند. زماني که کشيش جديدي براي اجراي مراسم مذهبي
منسوب شد، با خود گربه آورد و آن را روزهاي يکشنبه در همان نقطه اي بست که محل گربه
قبلي بود. هيچکس از خود نپرسيد که چرا؟ چون وجود گربه در آن نقطه به جزيي از يک باور،
جزئي از مراسم روزهاي يکشنبه آن کليسا، تبديل شده بود.
با اين دو مثال ميخواهيم دو سوال را مطرح کنيم
:
1- چرا
موضوعاتي اين چنين تبديل به يک باور مي شود؟
2- چگونه مي توان به پژوهش در تاريخ باورهاي انسان
به طور کلي، و مشخصا به تاريخ باورهاي ديني انسان پرداخت؟
آردي اسکاي بريک (1)، مي نويسد: «با استفاده از
متد علمي مي توان به سئوالات مربوط به تاريخ جامعه بشري جواب درست داد. مثلا به اين
سئوال که در چه مقطع از تاريخ، انسان ها فکر
وجود خدا و افسانه آفرينش را خلق کردند؟ کتب مذهبي توسط انسان هاي کدام عصر و تحت کدام
شرايط اجتماعي و در چه مقطعي از رشد آگاهي انسان از خود و محيطش نگاشته شدند؟ اديان
باستان که در مصر و رم و يونان پا گرفتند چگونه و چرا جاي خود را به اديان کنوني دادند؟
آئين ها و باورهاي مذهبي و به کاربستن آنها در سطح فردي يا در سطح جامعه، چه نقش اجتماعي
را بازي کرده اند و به چه مقاصد و برنامه هاي سياسي و اقتصادي خدمت کرده اند؟ چرا قدرت
هاي حاکم برخي اديان را تشويق و رواج داده اند و برخي ديگر را سرکوب و نابود کرده اند؟
هر چند خدا و خدايان وجود مادي ندارند اما آئين ها و باورهاي مذهبي، تاثيرات مادي قابل
مشاهده اي در زندگي بشر دارند. براي همين، اين مقوله هاي مذهبي را نيز بايد در معرض
موشکافي پژوهش هاي علمي سيستماتيک قرار داد و از متدهاي علمي براي اين کار سود جست.
بايد به شدت با اين نظريه که باور مذهبي انسان خارج از حيطه دسترسي علم قرار دارد مقابله
کرد. علم در مورد مذهب نظر دارد... با همان متدهاي علمي تحقيق و پژوهش که انسان اصول
و مکانيسم هاي تکامل حيات بر روي کره زمين را بررسي مي کند مي تواند دگرديسي باورهاي
مذهبي بشر را بررسي کند. درک مذهبي از حيات و هستي، مانع مهمي در مقابل فهم واقعيات
است و دگرگون ساختن آن خدمتي است به نوع بشر.»
اما کساني بر اين باورند که عرصه علم و عرصه دين
دو حيطه مختلف اند و با استفاده از علم نمي توان ماهيت و تاريخ اديان را تجزيه و تحليل
کرد. اين خود يک نظريه غير علمي است. با استفاده از همان روش هاي علمي که در پژوهش
سئوالات مربوط به رشته هاي علمي مانند بيولوژي تکاملي، گيتي شناسي، باستان شناسي، رياضيات
و .....به کار مي رود مي توان به پژوهش در تاريخ باورهاي انسان به طور کل و به طور
مشخص تاريخ باورهاي ديني انسان پرداخت.
در واقع آموزش اين رشته علمي بايد يکي از دروس مهم
در آموزش ابتدائي و متوسطه و دانشگاهي در هر جامعه نوين باشد. کارکرد درک علمي و متدهاي
علمي منحصر به حيطه هاي علوم سنتي مانند فيزيک و شيمي و غيره نيست. در جامعه اي که
راه رهايي نوع بشر از چنگال ستم و استثمار طبقاتي و جنسيتي و ملي و مذهبي را مي پيمايد،
نقد تفکر و باورها و ارزش هاي ديني يک جزء مهم از آموزش عمومي مردم در سطوح مختلف خواهد
بود.n
«آتش»
1- آردي اسکاي بريک، يک کمونيست انقلابي و مروج سنتزنوين کمونيسمِ
رفيق آواکيان است. و خود نيز دانشمند رشته بيولوژي تکاملي.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر