از نشریه آتش – شماره ۵۷
واقعیت کمونیسم چیست؟
محققِ امورِ چین جنایت های
جدید مائو را کشف کرده است!
در پنجاهمين سالگرد انقلاب کبير فرهنگي
پرولتاريايي دانشگاه هاي مختلف در آمريکا سمينارها
و سمپوزيوم هاي مختلفي براي تحليل و بررسي آن برگزار کردند. همانطور که در آتش شمارهء
56 نوشتيم، اين انقلاب، يک انقلاب بي سابقه بود زيرا درون يک کشور سوسياليستي و عليه
رهبراني انجام شد که مصمم بودند چين سوسياليستي را تبديل به چين سرمايه داري کنند.
اين رهبران که مائوتسه دون آنان را «رهروان سرمايه داري» مي خواند، پس از مرگ وي در
سال 1976 (1355) موفق به سرنگون کردن دولت ديکتاتوري پرولتاريا و استقرار يک دولت ديکتاتوري
بورژوازي در چين شدند و با تکيه به اين قدرت، سرمايه داري را احياء کردند. با احياي سرمايه داري در چين، يک ميليارد نفر مردم چين به مغاک تاريکِ رشد و گسترش افسارگسيختهء
سرمايه داري پرتاب شدند. فقدان يک پايگاه سوسياليستي قدرتمند در جهان موجب تحکيم نظام
سرمايه داري امپرياليستي شد که پيامدهاي آن را مي بينيم: رشد و گسترش جنگ هاي ويران
گر و بي انتها، آوارگي صدها ميليون نفر در جستجوي لقمه اي نان و سرپناهي امن، بازگشت
برده داري در بسياري نقاط دنيا ... و فاجعه بارتر از همه، در بسياري از مواقع افتادن
رهبري توده هاي تحت ستم و استثمار به دست نيروهاي سياسي و اجتماعيِ به غايت ارتجاعي
و ضد مردمي مانند اسلام گرايان.
با اين که پنجاه سال گذشته است و ديگر چين سوسياليستي موجود نيست اما بورژوازيِ
بين المللي يک لحظه از توليد و انتشار دروغ در مورد واقعيت اين انقلاب و مائوتسه دون
باز نمي ايستد زيرا صاف و ساده کمونيسم تنها بديل واقعي در مقابل نظام سرمايه داري
جهاني است (1). سمپوزيوم ها و سمينارهايي که در دانشگاه هاي غرب به اين مناسبت برگزار
شدند اکثرا در تداوم اين سياست ارتجاعي و امپرياليستي بودند. مقالهء زير بازسازي طنزآميز
يکي از اين سمپوزيوم ها است.
*****
سخنرانيِ «لوده چماقدار» (Broad stick McFarcemore) در سمپوزيوم دانشگاه هاروارد که يک ماه پيش به مناسبت پنجاهمين سالگرد انقلاب
فرهنگيِ چين برگزار شد.
سرپرست مراسم: پژوهشگران گرانمايه، دانشجويان
و حضار! محقق بزرگِ دانشگاه هاروارد در رشتهء مطالعات چين را به شما معرفي ميکنم: آقاي
«لوده چماقدار». (تشويق حضار)
لوده چماقدار: همهء ما در مورد جنايت هاي مائوتسه
دون مي دانيم. رهبري يک انقلاب توسط او براي از بين بردن قرن ها عقب ماندگي و فقر در
چين که گرسنگي و بيماريِ دائميِ ده ها ميليون نفر از شاخص هاي آن بود، در زمرهء بزرگترين
دهشت هاي تاريخ است. اين انقلاب براي دموکراسي هاي غربي و ژاپن که مي خواستند چين را
در همان جهت خردمندانه که خودشان توسعه يافته بودند ببرند خطرناک بود. البته در اين
فرآيند خردمندانه چند تا جنگ در اينجا و آن جا رخ داد و چند ده ميليون چيني قتل عام
شدند اما اين ها نقائص قابل اغماض يک فرآيند خيرانديشانه بودند. علاوه بر اين، مائو
دست به تدوين يک آموزهء و استراتژي نظامي براي هدايت چيزي که اسمش را جنگ رهايي بخش
گذاشته بود زد و ناگهان همهء کساني که خودشان را «خلق هاي تحت ستم» مي دانستند شروع
به استفاده از آن کردند تا خود را از زير حاکميت خيرخواهانه استعمار غرب نجات دهند
(بله، مي دانم که استعمار منابع اين کشورها را غارت کرد و ده ها ميليون نفر در جنگ
و قحطي مردند اما دوستان! چرا توجه نمي کنيد که در اين فرآيند خودِ غربي ها چه زجرهايي
کشيدند؟)
در چين سوسياليستي تحت رهبري مائو، در عرض 25 سال متوسط عمر چيني ها دو برابر
شد. در تمام آن 25 سال هرچه ايالات متحده و اتحاد جماهير شوروي با صميميت و با در نظر
داشتن منافع چين تلاش کردند او را بر سر عقل بياورند اما گوش مائو بدهکار نبود. پس
مجبور شدند دست به تحريم و خرابکاري بزنند و چين سوسياليستي را تهديد به جنگ کنند تا
مائو از اين پروژهء انقلابي اش دست بردارد. اما همهء اين جنايت ها يک طرف و انقلاب
فرهنگي طرف ديگر! مائو صدها ميليون نفر را در اين انقلاب رهبري کرد تا مانع از به قدرت
رسيدن رهبران عاقلِ حزب بشود. اين جنايت بزرگي بود زيرا اين رهبران عاقل صرفا مي خواستند
سرمايه داري را در چين احياء کنند و براي قشر کوچکي از چيني ها امکان آن را به وجود
آورند که به ثروت هاي عظيم برسند و از مزاياي رشد و توسعهء سرمايه داري بهره مند شوند.
البته، خوشبختانه پس از مرگ مائو توانستند اين کار را بکنند.
امروز، با وجود آن که جنايت هاي هولناک مائو معلوم شده است ولي هنوز در اقصي
نقاط دنيا خيلي ها هستند که به شدت از او دفاع مي کنند. اما خبر خوبي برايتان دارم.
امسال در نتيجهء تلاش هاي قهرمانانهء پژوهشگراني که آرشيوهاي چين را زير و رو مي کردند
به يکي ديگر از جنايت هاي نقشه مند مائو پي برديم. اين جنايت، چنان ابعاد و مقياسي
دارد که باقيِ جنايت هاي مائو در مقابل آن هيچ است! با دست يافتن به اين اسناد و شهادت
کساني که شخصا مائو را مي شناختند ما کشف کرده ايم که مائو در حال نقشه ريزي براي تهاجم
به قاره هاي گوناگون بود و مي خواست با جنگ و پخش انواع بيماري ها ده ها ميليون نفر
از ساکنين اين قاره ها را محو کند و سرزمين آنان را براي هميشه از چنگشان بيرون آورد
و بقيه را نيز برده کند. مائو حتا نقشه کشيده بود که اخلاف اين برده ها را تا ده نسل
پس از اين واقعه به صورت برده نگاه دارد و در شرايط هولناک از وجودشان کار بمکد و عليه
آن ها از خشونت و تجاوز و شکنجه استفاده کند تا نتوانند سر به قيام بردارند. مائو نقشه
کشيده بود که پس از پايان يافتن تاريخ مصرف برده داري، نسل هاي بعديِ برده ها را در
گتوها زنداني کرده و ميليون ها نفر از آنان را در زندان هايي که مثل اردوگاه هاي کار
اجباري هستند به زنجير بکشد.
به هر يک از شما که به اين استنادات شک مي کنيد بايد بگويم اين اسرار را کساني
براي ما فاش کرده اند که مائو را مي شناختند؛ يا حداقل مي گويند که يک بار با او ملاقات
داشته اند و اگر هم خودشان مائو را نديده اند کساني را مي شناسند که بسيار قابل اعتماد
هستند و به اين ها گفته اند که يک دفعه پسرعمويشان در يک راه پيمايي مائو را ديده است.
مي دانم خيلي به نظر عجيب مي آيد اما اين ابليس حتا نقشه کشيده بود ثروت توليد
شده توسط برده ها را براي تبديل چين به يک کشور قدرتمند به کار ببرد و لاف بزند که
«قرن چيني» فرا مي رسد و چين مي تواند از طريق جنگ، تهاجم، ارعاب و حملات نظامي حرف
خود را به کرسي بنشاند و سلطهء اقتصادي خود را بر منابع طبيعي و نيروي کار بسيار از
کشورهاي ديگر تحميل کند. در واقع آرشيوها نشان مي دهد که مائو مي خواست بر سراسر جهان
سلطه پيدا کند. بنا به گفتهء وزير امور خارجهء مائو، ايرادي ندارد که در جنگ عليه کشورهاي
کوچک و ضعيف صدها هزار نفر و گاه ميليون ها نفر (از جمله کودکان) کشته شوند و اين
«بهاي زيادي نيست». مائو مي خواست بزرگترين تجهيزات سلاح هاي هسته اي جهان را بسازد
و مي گفت چين براي حفظ قدرتش بايد آماده باشد از اين تجهيزات استفاده کند و کل کرهء
زمين را از طريق جنگ هسته اي نابود کند. مائو بزرگترين نابود کنندهء محيط زيست بود
و بسياري از دست يارانش حتا خطر نابودي محيط زيست را انکار مي کردند. آيا تاريخ ستم
گري وحشتناک تر از اين را به خود ديده است؟ بي ترديد هر کس که بتواند حتا در خيال نقشهء
اين همه جنايت هاي هولناک عليه بشريت را بکشد چه برسد به عملي کردن آن بدترين ...
[حواس لوده چماقدار پرت ميشود چون سرپرست برنامه
با دست پاچگي دارد از کنار صحنه به او علامت مي دهد که سخنراني اش جا به جا شده است
و اين ها جنايت هاي مائو نبوده بلکه جنايت هاي ... کي و کجا؟ ... اي داد بي داد! بر
مي گردد به طرف حضار ... ]
اشکالي نداره. ادامه بديم! n
1- به طور مثال رجوع کنيد به برنامه
ويژه بي بي سي فارسي و کارزار ضدکمونيستي آن با همخواني شبه «لوده چماقدار»هاي اپوزيسيون
ايراني که به مناسبت پنجاهمين سالگرد انقلاب فرهنگي چين، به راه انداختند.
«آتش»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر