۱۳۹۵ مرداد ۷, پنجشنبه

یک سال پس از برجام و عرصه جهانی


یک سال پس از برجام و عرصه جهانی

سر سخن - از نشریه آتش شماره ۵۷



1 - مراسمِ تولدِ «يک سالگي» برجام (برنامه جامع اقدام مشترک) به رغم تبليغات مقامات دولت جمهوري اسلامي، بي رمق برگزار شد. سير تحولات جهاني و منطقه چنان پر شتاب است که اخبار به سرعت در پشت هم قرار گرفته، يکديگر را «کهنه» کرده و تحت الشعاع قرار ميدهند. همين روزهايي که جمهوري اسلامي در تدارک برگزاري يک سالگي برجام بود، در آمريکا در پي به قتل رسيدن چند سياهپوست موج نويني از مبارزه عليه جنايت هاي پليس و نژادپرستي، شهرهاي مختلف آمريکا را فرا گرفت. اين واقعه در صدر خبرهاي جهان قرار گرفت و نه تنها از اهميت آن کاسته نشده که با به قتل رساندن چند پليس توسط افرادي که خود جزو ارتش آمريکا بوده اند، ابعاد تازه اي گرفته است. در همين روزها در شهر نيس فرانسه نيروي پَست و به غايت ارتجاعي داعش دست به جنايت هولناک ديگري زد و دهها زن و مرد و کودک را که در خيابان در حال شادي بودند، به کام مرگ فرستاد. هنوز اين قتل عام سرتيتر اخبار جهاني بود که جهان در معرض خبر ديگري قرار گرفت: کودتا در ترکيه.
اينها وقايعي مجزا و بي ربط با يکديگر نيستند. کلِ اين وضعيتِ هولناک از يک سيستم و يک منطق بر ميخيزد. کشتار بيرحمانهي توده هاي سياهپوست در آمريکا، قتل عام توده ها در فرانسه، آشوب هاي ارتجاعي و کودتاها، تماما از يک سيستم و قواي محرکهي آن بر ميخيزند. نظام استثمارگر سرمايه داري امپرياليستي که در يکي از بحراني ترين دوران تاريخ اش به سر برده و فارغ از نيت و اراده هرکسي، قوانين «کور» خود را بر جهان تحميل ميکند. درک عميق اين مساله در اين که فرجام اين اوضاع چه خواهد بود و چه بر سر توده ها و اساسا سيارهي ما خواهد آمد، اهميتي تعيين کننده دارد. به قول لنين رهبر کمونيست هاي جهان سوال اينست: «دهشتِ بي پايان يا پاياني بر دهشت»؟
2 - اما بي رمق بودن مراسم يک سالگي برجام فقط به اوضاع متلاطم جهان و منطقه مربوط نميشود هرچند زيربنايش همين است. جمهوري اسلامي حرف زيادي براي گفتن نداشت. برجام بر زمينه‌‌ي تضادها و ضرورت هايي که مقابل روي دولت جمهوري اسلامي و امپرياليست ها به ويژه امپرياليست هاي آمريکايي قرار داشت اتخاذ شد و پاسخي بود به وضعيت بحراني و از هم پاشيده اقتصاد ايران از يک طرف و مديريت بحران و آشوب خاورميانه تحت رهبري امپرياليسم آمريکا از طرف ديگر. (1). اما در همين يک سال نه تنها از حدت تضادها کاسته نشد که در زمينه هايي تشديد شد. کودتاي نافرجام اخير در ترکيه يک نمونهي بارز آنست. کنفرانسهاي متعدد براي «برقراري صلح در سوريه» به جايي نميرسد و قول و قرارهاي قدرت هاي امپرياليستي در پشت ميز مذاکرات به طور پيوسته هم بنا به رقابت هاي درونيشان و هم تلاطمات روزمرهي منطقه، عملا ملغي ميشود.
برجام قرار بود به رفع تحريم ها عليه جمهوري اسلامي بينجامد و چرخ توليد را به راه بيندازد. هنوز ادعاهاي روحاني در فرداي اعلام رفع تحريم را به ياد داريم که فريبکارانه اعلام کرد «از يک ماه ديگر همه تحريمها بر طرف خواهد شد» و ممکلت گل و بلبل. اما چرخ توليد به راه نيافتاد که هيچ صدها کارخانه و کارگاه توليدي تعطيل شده و هزاران کارگر بيکار. امروز در برابر اين وضعيت اعلام ميکنند که: «برجام محدود به رفع تحريم ها نيست.....در اجراي برجام و در نتيجه مذاکرات هستهاي بحث برداشته شدن تحريمها برايمان مهم است اما تمام خواسته ما رفع تحريمها نبود و نبايد برجام را منحصر به برداشتن تحريمها کنيم....» (2).
به طور خلاصه يعني ما سر شما مردم را شيره ماليديم تا آرام تان کنيم، براي انتخابات مجلس راي گرفته و يا جلوي خشم شما را بگيريم. اما دست برقضا عراقچي بخشي از واقعيت را ميگويد. برجام توافق نامه اي بود براي همکاري بيشتر و نزديکتر جمهوري اسلامي با امپرياليسم آمريکا در جهت حفظ و پيشبرد منافع آمريکا در منطقه. چيزي که نه در دورهي اتخاذ برجام و نه امروز تکنوکرات هاي اسلامي جربزهي بيانش را ندارند. حکومتي که يک ستون اش «مبارزه با استکبار جهاني و شيطان بزرگ» بود بايد سازش با «شيطان» را حداقل براي پايهي اجتماعي اش در ايران و منطقه در لفافهي «نرمش قهرمانانه» بپيچد.
برجام قرار بود «خداوندگار» اشتغال زايي در نتيجهي سرمايه گذاريهاي خارجي و تحرک اقتصادي باشد. از مهم ترين عواملي که محرک راي دادن حداقل بخشي از جوانان در انتخابات مجلس به ليست حامي کابينهي روحاني شد، همين مساله بود. اما آمار بيکاري ميليونها جوان که با توانايي و دانش و مهارت قادرند در يک نظامِ مبتني بر مناسبات عادلانه، خلاق و در خدمت سازندگي کل جامعه و فارغ از سلطهي سود و سرمايه و ايدئولوژيهاي ارتجاعي برخاسته از آن کار کنند، افزايش پيدا کرده است. مشاهدهي هزاران جوان که روز و شب خيابان ها را گز ميکنند، نيروي ذهني و عمليشان عاطل و باطل مانده و بسياري به «فعاليتهاي خلاف» کشيده ميشوند، دردناک است. جمهوري اسلامي در اين نيرو خطر ميبيند و از همين رو به عناوين مختلف بيشترين فشار و خشونت را بر آنها وارد ميکند. «اوباش»، «مخل ناموسِ مردم»، «روزه خوار»، «خطرناک». فقط پدرسالاران مرتجع سرمايه دار و تئوکراتيک ميتوانند به مردم اين القاب را بدهند. اين نظام انگلي مهم ترين و خلاق ترين نيروي جامعه را خطر ميبيند و عملکردِ دو لبه  جلاد (اعدام هاي بيشتر از ميان توده هاي محروم) و شستشوي مغزي را از طريق ترويج ايدئولوژي اسارت بار ديني، به اجرا در مي آورد. 
برجام قرار بود به ايجاد وحدت و انسجام درون هيئت حاکمهي اسلامي خدمت کند. اما کافيست نگاهي کنيم به اظهارات دو جناح درون حاکميت به مناسبت سالگرد برجام. يکي ميگويد «برجام و هيچ»، ديگري ميگويد «برجام و همه چيز». يکي برجام را شکست کامل ميداند و منافع نظام را در گسترش حمايت از بشار اسد و حوثي هاي يمن و شيخ نصرالله و... ميداند و ديگري يکي به نعل ميزند و يکي به ميخ. در عمق اين اختلاف، تضاد بر سر چگونگي حفظ و ثبات و مشروعيت رژيم جمهوري اسلامي قرار دارد. همين تضاد درون حکومتي به صورتي ديگر به شدت در هيئت حاکمهي آمريکا در مورد رابطه با ايران موجود است و اکثريت حزب جمهوري خواهان حاضر نيست جمهوري اسلامي را به رسميت بشناسد.
 به رغم رفت و آمدهاي مکرر مقامات سياسي يا نمايندگان کمپاني هاي امپرياليستي به ايران، در زمينه سرمايهگذاري هاي خارجي، جمهوري اسلامي هنوز توفيقي بهدست نياورده است. تضادهاي درون هيئت حاکمهي ايران، فساد و رشوه خواري عميقا ريشه دوانده در تاروپود اين نظام که ماجراي اخير «فيشهاي حقوقي» تنها گوشهي از آن را نشان داد، هرج و مرج گسترش يابنده در اين منطقه و...سرمايهگذاران خارجي را در مورد فرجامِ اين اوضاع و چگونگي حفظِ امنيتِ سرمايه شان، مردد ميکند. هرچند که ميگويند «اين بازار 08 ميليوني، با مخازن زيرزميني عظيم، با چند ميليون بيکار که بخش بزرگش باسواد است، آخرين معدن طلاي دست نخورده است و بسيار وسوسه انگيز». از اين رو نهايتا در شرايط کنوني سرمايه گذاريهاي خارجي گرايش به موقتي بودن و ورود به عرصه هايي دارند که سوددهي سريع داشته باشد. امري که موجب اشتغال زايي نخواهد شد.
جمهوري اسلامي در موقعيت بغرنجي به سر ميبرد. ميکوشند پايهي اجتماعي و ايدئولوژيک خود را قانع کنند که برقراري رابطهي علني با امپرياليست ها (در قالب برجام) نشانهي قدرت آنهاست. اما امپرياليست ها که قرار است ياري رسانِ جمهوري اسلامي باشند خود در بحراناند و صفوفشان دچار انشقاق. بهعلاوه تضادهاي گوناگون داخلي و بينالمللي موجود و تضادهايي که مرتب سربلند ميکنند و يا حادتر ميشوند (به طور مثال تضاد تشديد يافته ميان جمهوري اسلامي و عربستان سعودي)، ميتوانند عمر فوايد برجام را کوتاه کند. وضعيت جمهوري اسلامي شکننده است و ميتواند هم دچار بحران مشروعيت از طرف توده هاي مردم بشود و هم تضادهاي دروني اش بيش از پيش شدت يابد و يکبار ديگر مهار و کنترل اوضاع را از دست بدهد.
از لنين نقل کرديم که سوال اين است: «دهشتِ بي پايان يا پاياني بر دهشت»؟
منظور لنين از «دهشتِ بي پايان» دوره اي است که سرمايه داري امپرياليستي ديوانه وار در حال گسترش مناسبات استثمارگرانه اش به اقصي نقاط جهان بود، رقابت ميان دولتهاي امپرياليستي براي دست يابي به مناطق نفوذ و اعمال سرکردگي به جنگي خانمانسوز دامن زده که نظيرش را تاريخ نديده بود و ميليونها انسان به اسارت اين مناسبات در آمده و قرباني آن شده بودند. فضا بسيار تيره بود و تاخت و تاز امپرياليسم. اما مقصودِ لنين از «پاياني بر دهشت» به تئوري و عمل کمونيستي مربوط است. اينکه در صورت داشتن تحليل درست و عيني از اوضاع و درک عميق و ماترياليستي از تضادها و روابط دروني پديدهها، در صورت مجهز بودن به تئوري و سياست و تشکل کمونيستي، حتا در سخت ترين شرايط ميتوان با فداکاري و سختکوشي، بيشترين حماسهها را آفريد. همان گونه که در آن شرايط تيره و تار، حزبِ تحت رهبري لنين توانست با آگاه و متشکل کردن کارگران و ساير توده هاي مردم، انقلابِ سوسياليستي شکوهمند 7191 را در روسيه سازمان داده و ميليون ها انسان را از چنگال نظام امپرياليستي رها کرده و نظام نوينِ سوسياليستي را بر پايه مناسبات اقتصادي و سياسي و اجتماعي عاري از استثمار و ستم را بنا گذارند. اينها تجارب تاريخي عظيمي اند که به ويژه در اين دوره تاريخي رجوع و درس آموزي از آنها اهميتي صد چندان يافته است. n 
«آتش»



1- رجوع کنيد به تحليل ما از برجام در نشريه آتش شماره هاي 54 و 64
2- سخنان عباس عراقچي در سالگرد برجام. منبع: «خبرگزاري دانشگاه آزاد اسلامي - آنا»



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر