تاثیر کرونا بر نظام آموزش سرمایهدارانه
ستاره مهری
پاندمی کووید ۱۹ و تعطیلی مدارس، آموزش ۸۰ درصد دانشآموزان دنیا را مختل کرد. نظام آموزشی جهانی دچار بحرانی شد که از زمان جنگ جهانی دوم با آن روبهرو نبوده است. بحرانی که تعطیلی مکانهای آموزشی تنها بخش کوچکی از آن است و از گسترش فقر و گرسنگی تا افزایش ترک تحصیل، کودکان کار و کودک همسری را دربرمیگیرد. تقسیم جهان به دو بخش متفاوتِ برخوردار و فقیر در نظام سرمایهداری، تاثیر مخرب چنین بحرانهایی را بر طبقات و مناطق خاصی تشدید میکند. بنابراین، تاثیر این وضعیت بر کودکان آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین مهلکتر خواهد بود. کودکان خانوادههای رانده شده به زاغهها و حاشیه شهرها و فرزندان طبقات فرودست و لایههایی از طبقه متوسط که زیر پایشان خالی میشود و به پایین سقوط میکنند در مرکز آسیب قرار دارند. یکی از اولین تاثیرات تعطیلی مدارس مستقیما بر تغدیه و سلامت غذایی میلیونها نفر از این کودکان خواهد بود. در گزارشی که برنامه جهانی غذا وابسته به سازمان ملل در آوریل ۲۰۲۰ از تاثیر کرونا در جهان ارائه داد آمده است که: «با آغاز تعطیلی مدارس ۱۲ میلیون کودک در ۵۱ کشور جهان که تحت پوشش برنامه تغذیه مدارس برنامه جهانی غذا قرار داشتند دیگر نتوانستهاند از وعدههای غذایی مدارس بهرهمند گردند.» برنامه جهانی غذا در برخی کشورها و مناطقی اجرا میشود که کودکان بهدلیل فقر، نابهسامانی اوضاع اقتصادی، جنگ و… از دسترسی به غدا و امنیت غذایی برخوردار نیستند و قطع این وعدههای غذایی رایگان مدارس، آنان را با گرسنگی و سوء تغذیه بیشتر مواجه میکند.
تعطیلی مدارس و نیاز به روشهای جایگزین آموزش حضوری، استفاده از اینترنت و فضای مجازی و اپلیکیشنهای مختلف برای آموزش از راه دور، کودکان زیادی را از ادامه تحصیل بازمیدارد. خود دسترسی به اینترنت و استفاده از آن امکانی است که همه از آن برخوردار نیستند و تهیه لوازم استفاده از آن مثل لپتاپ، تبلت یا گوشی هوشمند، کاربرد آن را حتی در کشورهای پیشرفته برای گروه بزرگی غیر ممکن یا بسیار سخت میکند. این را بگذارید در کنار اینکه در بخشهایی از آفریقا و آسیا مردم حتی به برق دسترسی ندارند. در یکی از ثروتمندترین ایالتهای آمریکا، کالیفرنیا، ١۶ ٪ محصلین در خانه هیچ نوع دسترسی به اینترنت ندارند. دسترسی ٢٧ ٪ دیگر محدود با سرعت پایین است، و ١٠ ٪ دیگر محصلین تنها از طریق تلفنهای هوشمند به اینترنت دسترسی دارند. در ایران از اوایل اسفند ۹۸ مدارس تعطیل شد. پس از حدود یک ماه اپلیکیشنی با نام «شاد» از طرف مسئولان آموزش و پرورش معرفی شد تا کلاسهای درس بهصورت آنلاین و از آن طریق برگزار شود. شبکه آموزش سیما هم با همکاری آموزش و پرورش ساعاتی را برای ارائه محتوای کتب درسی مقاطع مختلف تعیین کرد. «شاد»، چشمان بسیاری از دانشآموزان مناطق دورافتاده و محروم را گریان کرد. آمار دقیقی از میزان دسترسی دانشآموزان ایرانی به اینترنت در دست نیست اما یادآوری کپر-مدرسه در سیستان و بلوچستان، کرمان، بندرعباس و نقاط دیگر یا کودکان روستاهای دورافتاده و صعبالعبور لرستان و کهکیلویه و بویراحمد که حتی راه ارتباطی هم ندارند و برای رفتن به مدرسه باید با عبور از رودخانه ساعتها پیادهروی کنند، روستاهایی که برق ندارند و… نشان میدهد که این بخش از دانشآموزان پیشاپیش از دایره شمول این طرح حذف شدهاند و شاد برایشان معنا ندارد. یک طیف دیگر هم از دایره شمول شاد خارج بودند، دانشآموزان افعانستانی که برگه هویت ندارند و در سیستم فاشیستی آموزش جمهوری اسلامی «غیر قانونی» خوانده میشوند، چون برای ورود به اپلیکیشن «شاد» نیاز بود که کد ملی یا شماره برگه هویت را وارد کرد. در میان دانشآموزان شهری هم کم نیستند خانوادههایی که توان مالی خرید تبلت و گوشی هوشمند برای فرزندانشان ندارند. برنامههای درسی شبکه آموزش هم برای نقاط بدون برق و کسانی که تلویزیون ندارند، قابل استفاده نیست. این شرایط هم نتیجه شکافهای عمیق طبقاتی است و هم فراگیرتر کردن و تشدیدکننده آن در میان جمعیت وسیعتری که هر روزه قربانی مناسبات سرمایهداری میشوند. نظام آموزشی جمهوری اسلامی همواره نظامی مبتنی بر آموزش اسلامی و ایدئولوژی حاکمان سرمایهدار- دینمدار بوده است. روحیه کنجکاوی و پیگیری علمی در دانشآموزان را سرکوب میکند و اولویت با ترویج خرافه و دین است.
هر چه وقفه در زمان تعطیلی مدارس بیشتر باشد امکان بازگشت تعداد زیادی از دانشآموزان به تحصیل کمتر میشود. این وقفه فقط در آموزش نیست و تاثیر کرونا بر اقتصاد و درآمد و موج بیکاری و فقر و گرسنگی بسیار وخیم است. نتیجه آن برای کودکان، افزایش کودکان کار خواهد بود. کودکانی که بهجای بازی و شادی به چرخه تولید و استثمار هل داده میشوند. کودکانی بیامید و بیآینده که زندگی روزمرهشان به مرگی فرسایشی بدل میشود که حتی برخیشان را مانند آرمین به خودکشی وامیدارد. آرمین ۱۱ ساله کودک کار بود که از شدت فقر و تنگدستی در یکی از حلبیآبادهای اطراف کرمانشاه خودکشی کرد. گزارشها از این واقعه دردناک کمنظیر حاکی است درجایی که آرمین زندگی میکرد، اصولا غذا مفهومی نداشت. دختران وضعیت وخیمتری دارند و قربانی کودکهمسری هم میشوند، به «خانه بخت» فرستادن دختربچهها هم بهعنوان یکی از وحشتناکترین تبارزهای ایدئولوژی اسلامی و قوانین عمیقا ارتجاعی شریعت و هم بهعنوان راهکاری برای کاهش فشار مالی خانواده.
اینها فقط گوشهای است از روابط حاکم بر جهان و آنچه تحت حاکمیت سرمایهداری هر روز اتفاق میافتد و تحت تاثیر بحرانهای مختلف مثل کرونا تشدید میشود. این شرایط و ازدیاد فقر و فلاکت از شیوه تولید سرمایهداری نشات میگیرد و ریشه در تضاد اساسی آن دارد؛ یعنی ازیکسو میلیاردها نفر بهصورت اجتماعی در سطح جهان و تحت استثمار نیازهای زندگی بشر را تولید و تامین میکنند و ازسوی دیگر، نتیجه کار آنان توسط تعداد اندکی سرمایهدار تصاحب و از نو سرمایهگذاری میشود و استثمار و رنج بیشتر ایجاد و شکافهای طبقاتی راعمیقتر و همهجانبهتر در سطح جهانی بازتولید میکند. سرمایهداری مادامیکه پابرجا باشد در بر همین پاشنه خواهد چرخید و زندگی و جان انسانها را قربانی کسب سود و حفظ خود خواهد کرد. از آستین این نظام، چیزی جز تشدید و تعمیق استثمار و ستم و فقر و آوارگی و تبعیض و غارت بیرون نخواهد آمد. اصلاح در این سیستم ممکن نیست و چنین انتظاری یا ناشی از ناآگاهی از سوخت و ساز سیستم است یا ناشی از منافعی که در گرو ماندگاری وضع موجود قرار دارند. امید به داشتن جهانی متفاوت با مبارزه برای نابودی سرمایهداری گره خورده است: انقلاب کمونیستی و نه چیزی کمتر از آن.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر