۱۳۹۸ آبان ۱۶, پنجشنبه

پیرامون خودسوزی «دختر آبی»

پیرامون خودسوزی «دختر آبی»


فوتبال دیگر فقط ورزش نیست. به یک صنعت بین‌المللی تبدیل شده که انواع زشتی‌های ایدئولوژیک نظام سرمایه‌داری جهانی را در خود حمل می‌کند: سودآوری و دلالی، لمپنیسم نرینه موجود در استادیوم‌ها، مردسالاری نهادینه شده در فضای فوتبال مردان، فرهنگ منحط بچه معروف (سلبریتی) شدن، فساد و رشوه‌خواری حتی در بالاترین سطح فدراسیون جهانی فوتبال و الی آخر. در فوتبال ایران به این لیست باید حضور مدیران فاسد امنیتی و سپاهی، خرافات دعا و جادو جنبل را هم افزود.
اما وریا غفوری دفاع راست و کاپیتان استقلال تهران و بازیکن سابق تیم ملی ایران یکی از استثنائات فضای به‌شدت منحط فوتبال ایران است. کسی که طی دو سال اخیر در چندین مورد نسبت به حکومت و در دفاع از مردم، زبان به اعتراض باز کرد و توبیخ و شماتت شد. او در ماجرای سیل ترکمن صحرا نسبت به وضعیت اسفبار سیل‌زدگان و در انتقاد به استاندار گلستان و صدا  و سیما نکاتی را مطرح کرد. بعد در بهمن ماه سال ۹۷ به اظهارات جواد ظریف در دفاع از اسلام‌گرایان سوریه، یمن، فلسطین و لبنان واکنش انتقادی نشان داد و خطاب به ظریف گفت: «شما تحت فشار نیستید و مردم معمولی تحت فشارند». وریا در پاسخ به سوال خبرنگاری که گفت آیا از طرح این انتقادها نمی‌ترسید گفت: «چرا باید بترسم؟ مگر حرف بدی زدم؟ حقیقت را گفتم». انتقادی که با واکنش جواد ظریف، علی خامنه‌ای و سپس احضار او به حراست وزارت ورزش منجر شد.
 در آخرین مورد، خبرگزاری فارس نزدیک به سپاه پاسداران نسبت به اقدام او در مطرح کردن نام سحر خدایاری (دختر آبی) در فضای مجازی و مراسم پیش از بازی در استادیوم مسجدسلیمان واکنش نشان داد. ماجرا از این قرار بود که وریا جزو نخستین ورزشکارانی بود که در اینستاگرام نسبت به جنایت مرگ سحر خدایاری واکنش نشان داد و پیش از مسابقه تیم‌های استقلال و نفت مسجدسلیمان هم بدون هماهنگی با مسئولان باشگاه و مسئولان برگزاری مسابقه و برخلاف قوانین، تی‌شرت‌هایی با نام دختر آبی و یک قلب آبی بین تمام بازیکنان توزیع کرد و گفت اول با این تی‌شرت‌ها عکس می‌گیریم و بعد بازی می‌کنیم. اقدامی که به جز حمله حزب‌اللهی‌های اصولگرا با واکنش‌های مختلفی له یا علیه او در جامعه مواجه شد. استدلال‌های برخی از منتقدین غیر حکومتی به ابتکار عمل وریا در اعتراض به مرگ تراژیک دختر آبی این بود که این اقدامی نمادین و در چارچوب وضع موجود است، باید کل مسابقات را تحریم می‌کردند و به قدر کافی رادیکال نیست و در چارچوب همان شوآف‌های سلبریتی‌های فضای مجازی است. اما با اقدام اخیر وریا غفوری چه باید کرد؟ به‌ویژه از زاویه مباحث استراتژی انقلاب کمونیستی چگونه باید آن را تحلیل کرد و سیاست صحیح در قبال آن چیست؟
پدیده وریا غفوری را مانند هر چیز دیگری باید ماتریالیستی و دیالکتیکی دید، فهمید و تحلیل کرد. ورای افسانه و تهمت، ورای اسطوره‌پردازی‌های غیر واقعی و سخیف کردن‌های از سر عصبانیت، ورای روش‌های سیاست هویتی مثل «کُرد شجاع»، «حاشیه یا مرکز نشینی»، «محافظه‌کاری ناشی از امتیازهای مردانه» و غیره. اقدام اخیر او در چارچوب بحث واکنش جامعه به مرگ تراژیک و جنایت‌کارانه سحر خدایاری دارای اهمیت و نیازمند دفاع و وحدت-مبارزه است. باب آواکیان در یکی از سخنرانی‌هایش بحثی از مارکس را نقل می‌کند که «اگر در برابر بی‌عدالتی‌ها مقاومت نشان داده نشود، توده‌های مردم خوار و ذلیل می‌شوند و نخواهند توانست برای اهداف بزرگ‌تر به مبارزه برخیزند».  تصور کنید اگر به جز چند مورد نادر مثل واکنش‌های وریا، مسعود شجاعی، علی کریمی و طرفداران تیم فوتبال داماش گیلان، هیچ واکنشی ازسوی جامعه فوتبال مردانه به چنین فاجعه‌ای صورت نمی‌گرفت و همه در پَسِ منفعت‌طلبی‌های حقیر و شخصی تن به سکوت می‌دادند؟ از این نظر، اقداماتی مانند ابتکار عمل وریا غفوری یا طرفداران تیم داماش دارای سویه‌های مبارزاتی است و به واکنش اعتراضی جامعه به جنایت علیه دختر آبی و بی‌عدالتی علیه زنان در ورزشگاه‌ها کمک خواهد کرد. آن‌ها در رویارویی زنان و حاکمیت و مردم و حاکمیت، طرف مردم ایستاده‌اند و این جانبداری را باید تقویت کرد و به سایر رشته‌های ورزشی و سایر ورزشکاران هم سرایت داد. نباید گذاشت جمهوری اسلامی با تهدید و توبیخ و خط و نشان کشیدن، این مقاومت‌ها و اعتراضات را سرکوب و بایکوت کند. یا با زد و بند با فدراسیون جهانی فوتبال و تخصیص چندین سهمیه سفارشی در یک جایگاه ویژه «بانوان» در برخی از مسابقات تیم ملی، سر و ته مساله را هم بیاورد. اعتراض به مردانه کردن برخی فضاهای اجتماعی و ممنوعیت حضور زنان در آن‌ها، بخشی از مبارزه دامنه‌دار علیه ماهیت زن ستیز این حکومت و سیاست چهل سال سانسور و تحقیر و سرکوب زنان در جامعه است. نکته مرکزی این ابتکارات مبارزاتی و اعتراضی از سوی توده‌ها، دامن زدن به روحیه مبارزه و مقاومت جمعی علیه بی‌عدالتی‌ها و تبعیض است.
اما آیا آن‌چه از سوی وریا غفوری صورت گرفت کافی و مطلوب است؟ جواب منفی است اما در سایه نگاه بلند مدت به مبارزات توده‌ای، ضمن دفاع از چنین ابتکارات و تقویت چنین مقاومت‌هایی باید هر چه بیشتر آن‌ها را رادیکال کرد. به این معنی که بیشتر به ریشه‌ها برد و مقاومت حول آن را گسترش داد. باید به معدود ورزشکاران معترض توضیح داد که مساله فقط عدم حضور زنان در ورزشگاه‌ها نیست و این تبعیض بخشی از یک ستم ریشه‌دار و وسیع در جامعه ایران و حتی جهان است. که باید مساله را وسیع‌تر و همه جانبه‌تر دید. منشأ ستم بر زن را توضیح داد و گفت که همان روابط تولیدی-اجتماعی و همان دولتی که باعث مرگ امثال سحر خدایاری و تبعیض علیه زنان است، بانی فقر و بی‌کاری مردم، مسبب ستم ملی علیه ملل غیر فارس در ایران، حامی حضور جنایت‌کارانه قاسم سلیمانی در سوریه و لبنان و عراق، نابودی دریاچه ارومیه و فلاکت کشاورزان، باعث زندان و اعدام و شکنجه و ترویج جهل و خرافه است. باید نشان داد که میان اعتراضات دو ساله اخیر وریا با دفاعش از کمپین انتخاباتی حسن روحانی تناقض وجود دارد و آن کمپین‌ها و آن تبلیغ‌ها به سهم خود در اراجیف جواد ظریف یا ستم بر زن و فقر و فلاکت مردم مؤثرند.
مقاومت‌های عادلانه توده‌ها علیه ستم و تبعیض و بی‌عدالتی، خود به خود به ورای چارچوبه‌های وضع موجود نمی‌رود و اساسا در این چارچوب قرار دارند. این وظیفه کمونیست‌ها است که ضمن همراهی با مقاومت‌های توده‌ها و تلاش برای هر چه گسترده‌تر کردن آن‌ها، با تحلیل از واقعیت، با تبلیغ و ترویج کمونیستی و پیش گذاشتن راه و خط و بدیل، آن را به فراتر از چارچوبه‌ها و مرزهای وضعیت موجود ببرند. تنها راه نجات پیدا کردن از این وضعیت و رنج اسفبار، امکان ساختن یک جامعه و جهان متفاوت، علمی که برای متحقق کردن این امکان لازم است، حزب و تشکیلات رهبری‌کننده این انقلاب در ایران و تصویر شماتیک از جامعه جایگزین آن یعنی جمهوری سوسیالیستی نوین ایران را باید به دست همه معترضین به وضعیت موجود رساند.
«آتش»
:پانوشت


  1. ابتکار عمل‌های مبارزاتیِ توده‌ای و ارتباط آن‌ها با اهداف استراتژیک ما. از نشریه حقیقت شماره ۷۰. دی ۱۳۹۳

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر