۱۳۹۳ اردیبهشت ۲۹, دوشنبه

کردستان: رفرم یا انقلاب



 وضعيت زندگي مردم در کردستان روز به روز بدتر مي شود گران شدن اقلام انرژي و مسکن به همراه بيکاري و آلودگي محيط زيست و وضعيت نابسامان بهداشت و بيکاري داد مردم را درآورده است. بسياري از زحمتکشان با تلخي از آن دسته مردمي ياد مي کنند که چندي پيش در شهرهاي کردستان با بهانه انتخاب ميان «بد و بدتر» و کمي بهتر شدن وضعيت يا انتخاب يک نفر که حداقل در شوراي شهر بتواند کاري کند، به پاي صندوق هاي راي رفتند. اما اکنون که هنوز چند ماهي از انتخابات نگذشته براي بسياري از زحمتکشان روشن شده که روحاني هم مانند ديگر برگزيدگان سيستم نه مي خواهد و نه مي تواند بحران اقتصادي و سياسي جامعه را حل کند. اکنون سنندج يکي از آلوده ترين شهرهاي ايران است در حاليکه جمعيتش يک پنجم پايتخت هم نيست. روزنامه هاي محلي کردستان از احتمال به وجود آمدن چندين نايسر ديگر در سنندج صحبت مي کنند (نايسر بخشي از يک روستا  در پنج کيلومتري شهر سنندج است که مردم بي مسکن در بخشي از خارج روستا خانه سازي کردند و اينک يک شهرک است با حداقل امکانات زيستي مانند بهداشت و حمل و نقل و آموزش و پرورش و در آن فقر بيداد مي مي کند).
از ابتداي سرکار آمدن جمهوري اسلامي اقشاري از جامعه کردستان که بيشتر مذهبي بودند به دفاع خجالتي از جمهوري اسلامي پرداختند. پس از چندين سال با رشد طبقة متوسط کردستان، اصلاح طلبان کرد در کردستان نيز نيرو گرفتند. در ميان احزاب کردستاني خط سازش و مذاکره براي دستيابي به حداقلي از مطالبات قوت گرفت. با روي کار آمدن خاتمي خط ايجاد نهادهاي مدني و شرکت در انتخابات شوراي شهر و غيره نيز در کردستان شکل گرفت و جمعي از شخصيت هاي کردستان مانند بها ادب و جلالي زاده که دومي از همکاران قديمي حکومتيان در کردستان بود جبهه متحد کرد را درست کردند و بر عليه خط انقلابي مبارزه براي سرنگوني قهري جمهوري اسلامي کاغذها سياه کردند.
در انتخابات رياست جمهوري اخير هم بودند کساني از همان جنس که مردم را به شرکت در انتخابت تشويق مي کردند و از روحاني مي خواستند که مطالبات مردم کردستان را در برنامه هايش بگنجاند. اخيراً بدنبال چرخش در سياست هاي حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک) و به پيش گرفتن آن چه «کنفدراليسم دمکراتيک»  و « ايجاد دمکراسي « از پائين نام نهاده شده و شرکت احزاب وابسته به آن حزب در انتخابات شهرداري هاي ترکيه و ادغام شدن در سيستم انتخاباتي، در ايران نيز دور تازه اي از تبليغ رفرميسم  و کنار گذاشتن ايده کسب قدرت سياسي و انقلاب شروع شده است. طبق اين ايده ديگر احزاب انقلابي نبايستي به دنبال کسب قدرت سياسي از طريق قهر آميز باشند و بجاي آن بايستي از فرصت پيش آمده يعني به سرکار آمدن «جناح ميانه رو» روحاني استفاده کنند و آن چه که خود «ايجاد فضاي دمکراتيک در خاورميانه» (يعني در ترکيه و بخشاً در سوريه) مي نامند فعاليت اصلاح طلبانه و مطالبه محور و گفتگو با حکومت را آغاز کنند.
خبر ملاقات روزهاي اخير رهيري حزب دمكرات كردستان با نمايندگان جمهوري اسلامي و اعلام يك سازمان جديد به نام «كودار» از جانب پژاك و اعلام آمادگي آن ها براي فعاليت در چهارچوب جمهوري اسلامي در شرايط مشخص و آمادگي براي گفتگو با حكومت و فعاليت عملاً قانوني پ.ك .ك در تركيه و سوريه همه بخش هايي از تحرك تازه بورژوازي كرد در منطقه است. اين تحرکات بر زمينه اوضاع عيني خاورميانه رخ مي دهد، دوره اي كه در آن دور نماي درگيري ميان آمريكا و جمهوري اسلامي و استقاده بورژوازي كرد از جنگ احتمالي كمرنگ شده. شكست كنگره ملي كرد براي متحد كردن نمايندگان بورژوازي كرد زير يك سقف در قسمت هاي مختلف كردستان نيز در اين تحرکات بي تاثير نبوده است.
اين استراتژي بر اساس توهم امکان به وجود آوردن پايه و اساس دمکراسي قبل از سرنگون ساختن سيستم سرمايه داري حاکم استوار است. اما واقعيت سيستم حکومتي در ايران جاي هيچگونه فعاليت مستقل دمکراتيک و حتي تشکلات غير دولتي را باقي نمي گذارد و اين استزاتژي را  فقط به لفاظي تبديل مي کند.
آن دسته از احزاب و شخصيت هايي که مردم را فراخواندند تا به جاي شورش و مبارزة انقلابي به پاي صندوق هاي راي بروند بايد پاسخ بدهند که نتيجه کارشان بجز اميد بيهوده بستن به سيستمي که بنيانش بر ستم ملي و سرکوب و نهادينه کردن ستم بر زنان و استثمار و بردگي زحمتکشان استوار است چه چيز را تبليغ کردند؟
آن ها ايده انقلاب را تحت لواي ايده «دولت - ملت هاي مرکز گراي سنتي و مدلي ناکارامد» رد مي کنند و بجاي آن صحبت از امکان دستيابي به مطالبات دمکراتيک در چهارچوبه سيستم هايي مانند جمهوري اسلامي و دولت ترکيه بدون دست زدن به انقلاب سوسياليستي را تبليغ مي کنند. و از دمکراتيزه کردن سيستم هاي ديکتاتوري صحبت ميکنند. بر اساس اين مدل، نهادها و احزاب دمکراتيک بايستي به گقتگو با حکومت مرکزي دست بزنند. اما گفتگو با چه کساني؟ درهمين چند ماه سر کار بودن دولت «ميانه» رو و سرکوبگر روحاني چند نفر اعدام شدند؟ سمکو خورشيدي فعال سياسي کرد را بي سرو صدا اعدام کردند. شکنجه و دستگيري فعالين سياسي براي اقدام براي يک تجمع مانند روز کارگر ادامه دارد. زندانيان سياسي بند 350 اوين را به بهانه بازرسي معمولي به شدت کتک زدند. در مريوان قتل هاي زنجيره اي راه انداخته اند  و ... مذاکره از چه موضعي؟ براي سازش و تسليم؟ تدريج گرايي و توهم پراکني در مورد ماهيت رژيم هاي سرمايه داري بخشي از برنامه سياسي آن ها است. البته هر کجا کم مي آورند  مي گويند ما مي خواهيم مردم بفهمند که اين ها صادق نيستند!
تئوري هاي عبداله اوجلان تحت عنوان کنفدراليسم دمکراتيک خلق هاي خاورميانه البته در کردستان تاثير زيادي داشته که امير حسن پور در مقاله اي تحت عنوان « تحولات اخير در کردستان شمالي و پروژه  سازش پ.ک.ک و دولت ترکيه.» به خوبي آن را شکافته که خوانندگان را به خواندن آن در نشريه حقيقت شماره هاي 65 و 66  مندرج در سايت cpimlm.com.www دعوت مي کنيم. n
كاوه اردلان


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر