۱۳۹۴ تیر ۳۱, چهارشنبه

ابولا: همدست فقر و گرسنگي و جنگ





سال گذشته مرتباً صحبت از ابولا بود، از خطرناک بودنش و از هزاران قربانياش. با کم شدن سرعت کاروان مرگ، ديگر حرفي از ابولا نيست. با وجود اين ابولا به کشتار در غرب آفريقا ادامه ميدهد.

تاريخ مختصر
ابولا اولين بار در سال 1976 (1354) در منطقهاي در سودان و دهکدهاي در کناره رود ابولا در جمهوري دموکراتيک کنگو ديده شد. در ابتدا اين بيماري کشنده به مردمي محدود بود که در جنگلهاي حارة غرب آفريقا ساکن بودند. در چهل سال اخير 24 بار شاهد شيوع ابولا بودهايم که به مرگ تقريباً  90 در صد مبتلايانش انجاميده. به گزارش سازمان بهداشت جهاني از بهار 2014 (1393) تا کنون يازده هزار نفر بر اثر ابتلا به ابولا مردهاند.
ابولا يکي از متعدد بيماريهاي حيواني است که بر اثر تغييراتي در محيط طبيعي، شيوه زندگي يا ترکيبي از اين دو، و البته موتاسيونهاي ناگزير ويروس به انسانها هم سرايت ميکند. اين تغييرات موجب پيدايش بيماريهاي جديد با ابعاد مصيبتبارند. شيوع و سرايت انواع خطرناک آنفولانزاي مرغي و آنفولانزاي خوکي به انسان نيز در همين مقوله ميگنجد.
به نظر ميرسد خفاش ميوهخوار منبع طبيعي و حامل ويروس ابولا است. بيماري از طريق مايعات به انسان سرايت ميکند. افراد در تماس با اين خفاش يا خوردن حيواناتي که از ميوة آلوده تغذيه کردهاند و البته در تماس با مايعات انسانهاي مبتلا (چه زنده چه مرده) مبتلا ميشوند. تا همين چند وقت پيش فکر ميکردند بيماري فقط در ميان کساني که گوشت «حيوانات جنگلي» (مثل ميمون) ميخورند شايع ميشود. معمولاً هم گسترش به جمعيت خاصي محدود بود که يا سريعاً ميمردند و يا مصونيت پيدا ميکردند. ولي آخرين اپيدمي از کودکي شروع شد که براي بازي از درختي بالا رفت که محل رفتوآمد خفاشها بود. اين کودک، والدين و اکثر افراد خانوادهاش تلف شدند.

چرا غرب آفريقا؟
رشد ناموزون و مخرب نظام امپرياليستي و بازار جهاني به چنان فقري دامن زده که مردم غرب آفريقا در جستجوي معاش به اعماق جنگلها رانده ميشوند. گوشت حيوانات جنگلي هم يکي از تنها منابع محدود پروتئين است که در دسترس مردم مناطق حاشيه اين جنگلها قرار دارد. فقر و تأثيرات نظم جهاني از عوامل مهم آسيبپذيري مردم در مقابل اين ويروس مرگآورند.
مردم غرب و مرکز آفريقا از فقيرترين مردم اين کرة خاکياند. سييرا لئون، گينه و ليبريا که به طور گسترده شاهد شيوع بيماري بودهاند به لحاظ فقر به ترتيب ردههاي 161، 176 و 181 را در بين کشورهاي دنيا دارند. هشتاد در صد مردم سييرا لئون از امکانات اولية بهداشتي و آب آشاميدني محرومند. درآمدشان هم که از روزي 1.5 دلار بيشتر نيست و اين درآمد کفاف هزينة برق و خريد غذاي کافي را نميدهد. هر چه ميکارند همان را ميخورند.
توزيع منابع و امکانات درماني و بهداشتي نيز در جهان امروز شديداً ناموزون است. يک رشته از کشورهاي آفريقايي به لحاظ کادر پزشکي، تحقيقات، دارو و امکانات درماني و غيره نسبت به غرب و حتي برخي از کشورهاي جهان سوم انگار در دنياي ديگري زندگي ميکنند. هزينة درمان سالانه بر هر فرد در سييرا لئون 96 دلار و در ليبريا 65 دلار است. اين رقم را مقايسه کنيد با آمريکا که  متوسط هزينة درمان هر فرد در آن جا 8895 دلار است. (در ايران اين رقم 432 دلار محاسبه شده است). البته اين ارقام به تنهايي تصوير کاملي از عمق نابرابري عرضه نميکند و بايد مسائلي نظير تغذيه را نيز در استانداردهاي زندگي و طول عمر در نظر گرفت.
مشکل اين کشورها نبود منابع نيست. برعکس. منابعشان مايه بدبختيشان است. چهارصد سال پيش اروپاييها حتي خود مردم اين منطقه را به عنوان يک «منبع طبيعي» غارت ميکردند. اين منطقه مرکز اصلي صدور بردههاي بيشماري بود که تاجرهاي پرتغالي، اسپانيايي، هلندي و غيره ميخريدند و به خارج از قارة آفريقا ميبردند. اين بردهها از سراسر غرب آفريقا ربوده شده بودند. غربيها مخترع بردهداري در منطقه نبودند ولي بردهداري را به تجارت انسان در مقياسي تودهاي و بيسابقه در تاريخ بشر بدل کردند. تأثيرات نابود کنندة اين جنايت هنوز چه در خود آفريقا و چه در ميان نوادگان اين بردهها محسوس است.
ثروت حاصل از تجارت برده و کار بردگان يکي از علل تبديل اروپا و آمريکاي شمالي به قدرتهايي بود که امروز به لحاظ اقتصادي سياسي و اغلب نظامي بر مناطق و جوامع ديگر اعمال سلطه ميکنند. قدرت امروز امپرياليستهاي غربي حاصل قرنها استعمار و نو استعمار بريتانيا در سييرا لئون، فرانسه در گينه و آمريکا در ليبريا است.
ثروت بالقوه کشاورزي اين کشورها فداي تمرکز بر کشت قهوه براي بازار جهاني شده و سفره مردم که زماني از طريق کشاورزي معيشتي تأمين ميشد روز به روز کوچکتر ميشود. بهرهبرداري از جنگلها در خدمت بازار جهاني باعث شده که انسانها و حيات وحش از مأمن طبيعي خود محروم شوند و اين خود منبع بيماريهاي جديد است. بازاري که گرسنة الماس، طلا، بوکسيت (براي توليد آلومينيوم) و کولتان (از مواد ضروري براي ساختن تلفن موبايل) است آتشبيار جنگهاي داخلياي شد که تا ده سال پيش سييرا لئون و ليبريا هم گرفتارش بودند. البته وضع گينه که نه شاهد چنين جنگهايي بوده و نه داراي مواد صادراتي معدني از اينها بهتر نيست.
سياستهاي «تعديل ساختاري» بانک جهاني و صندوق بينالمللي پول باعث تحليل رفــتن تســـــــهيلات بهداشتي اين کشورها و پايين رفــتن استانداردهاي زندگي شده. کارکنان بخش بهداشت و درمان يا به دنبال مشاغل ديگر ميروند و يا مهاجرت ميکنند. به هنگام آخرين مورد شيوع ابولا در ليبريا فقط 60 پزشک و در سييرا لئون فقط 130 پزشک موجود بود. به گزارش سازمان بهداشت جهاني در سال 2004 براي هر 10000 نفر يک متخصص بهداشـــت وجود داشت. امروزه وضع 5 برابر بدتر شده و هر پنجاه هزار نفر يک متخصص بهداشت دارند.

اقتصاد سياسي ابولا
در سال 2009 وقتي يک محقق آلماني تصادفاً به ابولا آلوده شد کانادا يک واکسن آزمايشي را به طور اضطراري براي نجات اين يک نفر در اختيار گذاشت. به قول «جِرِمي فار» رئيس يک موسسه معتبر خيريه براي تحقيقات پزشکي به نام Wellcome Trust «زمين و زمان را به هم ريختيم که اين يک نفر را نجات دهيم.» او در اوج تلفات ابولا و در شرايطي که 450 نفر در بستر مرگ بودند سؤال کرد: چرا امروز همين کار را براي بقيه نميکنيم؟ چون آفريقايياند؟
يک علتش اين است که توليد واکسن ابولا سودآور نيست. موارد شيوع خيلي طولاني نيستند و مرگومير هم از مالاريا (که سالانه جان 30.000 نفر را ميگيرد و سل که سالانه 600.000 تلفات دارد) کمتر است. «جان اشتون»، مدير يک ارگان مستقل انگليسي در زمينه بهداشت عمومي نوشت «امتناع صنعت داروسازي از سرمايهگذاري براي توليد واکسن ابولا خجالتآور است ـ اين کار را نميکنند چون تعداد مبتلايان کم است و از نظر آنها سرمايهگذاري را توجيه نميکند. اين نشان از ورشکستگي اخلاقي سرمايهداري و فقدان معيارهاي اخلاقي و اجتماعي دارد.» او هم معتقد است که اگر همين تعداد مبتلا به ابولا در يکي از محلات لندن زندگي ميکردند، طور ديگري عمل ميشد.
به گفته سازمان بهداشت جهاني «اپيدمي ابولا که دمار از روزگار غرب آفريقا در آورده جديترين وضعيت اضطراري بهداشتي عصر حاضر است. ابولا جزء ميکروارگانيسمها (ويروسها، باکتريها، ميکروبهايي) است که درجة امنيت زيستي 4 دارند، يعني بالاترين حد خطرناک بودن. در سوابق تاريخي موجود، هيچ ويروسي در اين رده پيدا نميکنيم که به اين سرعت و در جغرافيايي به اين وسعت و براي مدتي چنين طولاني محيط را آلوده کرده باشد.» پاسخ سازمان بهداشت جهاني در برابر انتقاداتي که به بيکفايتياش در مقابله با شيوع ابولا ميشود اين است که کشورهاي عضو بودجههاي کمک درماني براي آفريقا را قطع کردهاند. بودجهاي که از طرف 193 کشور عضو اين سازمان براي شرايط اضطراري در آينده، از جمله جلوگيري از ابولا، تخصيص يافته 100 ميليون دلار است. اين رقم را مقايسه کنيد با هزينة ساخت يک بيمارستان در اروپا يا آمريکا که راحت به يک ميليارد دلار ميرسد.
نتيجهاي که ميتوان گرفت اين است که آن چه پشت ابولا خوابيده بسيار هولناکتر از اين ويروس است. معضل، موقعيت کشورهايي است که سالهاست در معرض جنگ، ويراني، گرسنگي، فقر، ستم و استثمار قرار دارند. همه بدبختيهاي مردم اين سوي جهان نتيجة مستقيم و غيرمستقيم سلطه امپرياليسم و سياستهاي نهادهاي امپرياليستي است؛ نتيجة کارکرد کور بازار جهاني که همه کشورها را تحت سلطة خود دارد؛ نتيجة موجوديت رژيمهاي دستنشانده و مستبدي که قدرتشان ناشي از سلطة امپرياليسم است. همه اين عوامل است که خاک حاصلخيزي براي گسترش ابولا فراهم کرده.
برگرفته از سرويس خبري جهاني براي فتح، 25 ماه مه 2015

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر