آيا وضع کردستان تغييـر خواهد
کرد؟
بعد از امضاي توافق هستهاي حدس و گمان در مورد وضعيت به اصطلاح
مناطق محروم مانند کردستان قوت گرفته. سؤال ميشود که آيا جمهوري
اسلامي از سياست شيعهگري و ناسيونال شووينيسم شيعه ـ ايراني خود
دست برميدارد و يا اينکه آيا بودجه بيشتري به مناطقي همچون کردستان اختصاص ميدهد؟
جوهر آن چه در ايران
حاکم است يک رژيم کمپرادور اسلامي است که داراي اقتصاد تحت سلطه بوده و يکي از
ستونهاي موجوديتش را ستم ملي تشکيل ميدهد. در اين چارچوب،
کردستان از بيکاري، توسعه نيافتگي و معضلات عديده مربوط به سهم کم بودجه رنج ميبرد. بيخانماني و فقر و ستم بر زنان گسترده است. وضعيت اسفبار کشاورزي باعث شده که هر روزه تعداد بيشتري از دهقانان زراعت را رها
کرده و به حاشيه شهرها پناه ببرند. در مناطق مرزي بسياري از مردم به تجارت مرزي رو
آوردهاند و بر اثر بيکاري هزاران نفر کول بري ميکنند. اين محروميتها و ستمها و فلاکتها نه ناشي از وجود
اين شخص يا آن شخص در رأس هيئت حاکمه ايران است، نه نيت اين جناح و يا آن جناح و
نه اعمال تحريمهاي بينالمللي.
اقتصاد ايران داراي
يک الگوي خاص است که طبق الزامات سيستم امپرياليستي جهاني شکل گرفته. تاريخچه اين
اقتصاد برميگردد به دوران حکومت پهلوي. اين اقتصاد نفت محور
است و واردات سهم عمدهاي از بودجه کشور را به خود اختصاص ميدهد. گرايش عمدة اين اقتصاد به سرمايهگذاري در صنايع نفت و
گاز است. در عين حال طي سالها سرمايهگذاريهاي زيادي در خودروسازي و صنايع مواد غذايي و برخي توليدات ديگر مانند
لولهسازي و غيره انجام شده است. در اين اقتصاد حجم بزرگي از نقدينگيها به تهران اختصاص پيدا ميکند و شهرهاي بزرگ
ديگر مانند مشهد و تبريز و اصفهان در درجات بعدي از نظر تخصيص سرمايه هستند. در
اثر تحريمها تعداد زيادي از صنايع بزرگ مانند خودروسازيها که متکي به واردات
قطعات از خارج بودند دچار مشکل شدند. در ارتباط با مناطقي مانند کردستان نيز اگر
چه سهم صنعت بسيار ناچيز است اما همان تعداد از کارگاههاي کوچک که به وجود
آمده بودند بعد از اجراي تحريمهاي بينالمللي با مشکلات
بسيار روبرو شدند و بسياريشان به حال نيمه تعطيل درآمدند.
حالا برداشتن تحريمها ممکن است بخشي از مشکلات کارگاههايي را که طي سالهاي اخير به حالت نيمه تعطيل درآمده بودند حل کند. يا چند پروژه راهسازي و احداث قطار که مدتهاست روي ميز مانده را به پايان برساند. اما
دورنماي سرمايهگذاريهاي وسيع در کردستان
تاريک و کند است و تغيير و تحول در کشاورزي که بر پايه اقتصاد زمينهاي خرد و کشت ديم برقرار شده کار دشواري است که از زاويه منافع کلي سيستم
سرمايهداري وابسته، نفع چنداني هم براي طبقة حاکم در بر ندارد. جمهوري اسلامي
اين را خوب ميداند و به همين خاطر بازي مرغ اول بوده يا تخممرغ اول راه انداخته و ميگويد که اگر ميبينيد در کردستان سرمايهگذاري نشده علتش فعاليتهاي احزاب مسلح و شورش مردم به تحريک آنها است!
در دورة کنوني،
جمهوري اسلامي عملاً درگير جنگهاي جاري در عراق و سوريه و يمن و تا حدي
افغانستان است. در اين چارچوب، جمهوري اسلامي به کردستان از زاويه منطقة پشت جبهه
خود نگاه ميکند و تلاش ميکند که آن را به هر
قيمت امن نگاه دارد. بيخود نيست که در مقابل هر اعتراض کوچکي نيروهاي ضد شورش به
صحنه ميآيند. مثلاً همين چند روز پيش بعد از آتش گرفتن آبيدر، زماني که عدهاي از فعالين مدافع محيط زيست در سنندج اعلام کردند ميخواهند در اعتراض به بيتفاوتي و اهمال مسئولين در پارک کودک آبيدر
تجمع کنند، دهها نيروي ضد شورش در آنجا مستقر و مانع تجمع شدند.
در اين شرايط، تنها
«لطفي» که رژيم از نظر اقتصادي به کردستان کرده، باز کردن چند بازارچه مرزي و
فراهم کردن امکانات گردشگري و رفاهي براي توريستهايي که از عراق يا
شهرهاي مختلف ايران ميآيند و باز کردن راه تجارت براي يک قشر ويژه
است. خبري از اختصاص بودجههاي زيرساختي به اين منطقه نيست. کساني که
فکر ميکنند با برداشته شدن تحريمها، اقتصاد ايران دگرگون شده و در اين ميان
مليتهاي تحت ستم هم از تفاهم هستهاي سودي نصيبشان خواهد شد توي ذوقشان خواهد خورد. کساني که اين فکر نادرست را
تبليغ ميکنند به چشم مردم خاک ميپاشند.
کاوه اردلان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر