۱۳۹۷ مرداد ۱۴, یکشنبه

يک فاجعة ديگر تحت نظامِ جمهوري اسلامي و ضرورت يک انقلابِ واقعي!

يک فاجعة ديگر تحت نظامِ جمهوري اسلامي
و ضرورت يک انقلابِ واقعي!


کاوه اردلان  از نشریه آتش  شماره 81


فاجعه برخورد تانکر حمل مواد سوختي با اتوبوس مسافربري در سنندج و کشته شدن بيش از بيست نفر در آن و ضرورت مبارزه براي يک جمهوري سوسياليستي نوين!
حوادث جادهاي در کردستان  بسيار زياد است اما اين بار فاجعهاي بس هولناک رخ داد بهطوريکه خبر اول رسانههاي سراسري شد. نيمه شب 20 تير 97، اتوبوس مسافربري سنندج - تهران در بلوار جلوي ترمينال سنندج توقف کرده بود که يک تانکر حمل سوخت  با آن برخورد کرد و منفجر شد. در عرض چند ثانيه بيش از بيست نفر از مسافران اتوبوس در آتش سوختند و راننده تانکر نيز کشته شد. بلافاصله صدها نفر از مردم شهر براي امدادرساني خود را به محل حادثه رساندند اما با ناباوري مشاهده کردند که بهجاي نيروهاي امداد رسان، پليس ضد شورش در محل حاضر شده و از ماشينهاي آتشنشاني خبري نيست. اين امر باعث انفجار خشم مردم شد و بسياري از جوانان با سنگ به نيروهاي ضد شورش حمله کردند. در جريان شورش  چند خودرو نيروهاي امنيتي حاضر در صحنه توسط جوانان واژگون شدند.
استاندار مزدور کردستان روز بعد از حادثه طي سخناني، 3 روز عزاي عمومي در استان کردستان اعلام کرد. او اظهار داشت «بنده شب گذشته شاهد مشکلاتي در اين بلوار - (بلوار دکتر حسيني، محل تصادف) - بودم و در اولين فرصت نسبت به اصلاح آنها اقدام خواهد شد». اين يارو با حرفش کل فاجعه را به مشکلات در بلوار حسيني که تا کنون چند بار« اصلاح» شده، تقليل داد!
آمار تصادفات جادهاي کردستان بسيار بالا است، اين امر دلايل متعددي دارد. هنوز درصد بالايي از جادههاي ميان شهرهاي کردستان مانند سنندج و مريوان و سقز و بانه تماما دو بانده نشده است. از طرف ديگر جادهها اکثرا استاندارد نيستند و بسيار ديربهدير مرمت ميشوند.  يک کمبود بزرگ در شهر سنندج  و اکثر شهرهاي استان کردستان فقدان جاده کمربندي است. در بسياري از جادههاي کردستان، روزانه هزاران تُن بار توسط تاجران بخش خصوصي و همچنين دولتي براي تجارت مرزي جابهجا ميشوند. بخش بزرگي از تجارت مرزي در سالهاي اخير در کردستان مربوط به واردات نفت از کرکوک در کردستان عراق به ايران توسط سپاه پاسداران بوده است.
از سوي ديگر بهخاطر بودجه نسبتا اندک اختصاص يافته به کردستان و توسعة کم صنعت، پروژههاي عمراني از جمله در زمينه راهسازي بسيار کُند پيش ميرود. صدها پروژة وعده داده شده براي سالها  نيمهتمام مانده، از جمله پروژة احداث جاده جديد سنندج مريوان که داراي بيش از هشت پيچ خطرناک است و پروژة دو بانده کردن جاده سنندج کامياران و پروژة احداث قطار همدان سنندج. به جاي اين کارها دولت سرکوبگر تا بخواهي خرج جابهجايي نيروهاي نظامي و مستقر ساختن دهها گردان ضد شورش در شهرها  و همچنين  تامين مالي و لجستيکي نيروهاي نظامي مستقر در سوريه و عراق ميکند.
از سوي ديگر رشد بيروية شهرها و ساخته نشدن شهرها طبق موازين و استاندارهاي شهري مدرن، ترافيک وحشتناکي در شهرها و جادهها بهوجود آورده که خود باعث بروز تصادفات بيشتر ميشود. تجار خصوصي و دولتي  براي منفعت بيشتر، وسايل حمل و نقل را نوسازي نميکنند و آنها را به موقع تعمير نميکنند. (چند روز پيش گفته شد که علت حادثه سنندج  احتمالا پارگي شلنگ ترمز کاميون حمل سوخت بوده است). مضافا دستمزد کافي به رانندگان خودروهاي سنگين پرداخت نميشود و رانندگان براي اين که درآمد بيشتري داشته باشند مجبورند ساعات بيشتري را بدون استراحت کار کنند که به خستگي و عدم تمرکز و بروز حادثه ميانجامد.
توسعه يافتگي اندک و معوج اقتصاد و سرازير شدن امکانات و منابع مالي به چند شهر بزرگ و اعمال تبعيض مداوم به استانهايي که ملل غير فارس اسکان دارند، مانند کردستان و بلوچستان و... يک مشخصة اقتصاد ايران است. ستمگري و تبعيض ملي عليه ملل غيرفارس براي جمهوري اسلامي هم سودآور بوده و يک گسل بوده است. نابودي تدريجي روستاها و رشد بادکنکي شهرها با خود هزاران معضل مانند بيکاري و فقر و تشديد اختلاف طبقاتي ايجاد کرده است. بسياري از احزاب و فعالين سياسي، مشکلات و فجايع پيشگفته را تاييد ميکنند اما راه چاره را اصلاحاتي در کارکرد استانداريها و شهرداريها و يا سيستم حکومتي ميدانند و فراخوان شرکت در انتخابات شوراها و يا انتخابات مجلس را سر مي دهند. نيروهاي سازشکار هراسان از انقلاب چاره را همزيستي مسالمتآميز با ارتجاع حاکم و دست نزدن به ساختار سرمايهداري حاکم ميدانند و بيراهه دهها بار رفته را توصيه ميکنند. اين در حاليست که بدون دست زدن به يک انقلاب کمونيستي که سرچشمة همه مصائب يعني روابط توليدي سرمايهداري را هدف قرار ميدهد هيچ اصلاحي چاره درد مردم نيست. براي رسيدن به  هدف انقلاب، مردم بايستي متحدانه و به شکل ميليوني به خيابان بيايند و مانع اصلي يعني رژيم جمهوري اسلامي را  با اتکاء به نيروي خود و بدون چشمداشت به قدرتهاي امپرياليستي، سرنگون کنند. انسانهاي مبارز و انقلابيون پيگير لازم است که بهزير پرچم حزب کمونيست ايران  (مارکسيست لنيست مائوئيست) گرد هم آيند و براي محقق ساختن انقلاب  بجنگند.
کاوه اردلان



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر