چهلمین سالگرد
فرمان حجاب اجباری، شورش زنان
و چالشها
و منازعات پا برجا!
سرسخن _ از
نشریه آتش – شماره 88
جمعه 26 بهمن در شرق تهران
جوانان در حمایت از دو دختر که بهدلیل «بدحجابی» بازداشت شده بودند، به خودروی
گشت ارشاد (گشتِ اخلاق!) حمله برده، درب آن را از جا کنده، شیشههای
مرسدس پلیس را خُرد کرده و دختران را آزاد میکنند. نیروی انتظامی برای متفرق کردن
مردم عصبانی تیر هوایی شلیک میکند و...
این نبردی است که از چهل
سال پیش آغاز شده و ادامه دارد
در سال 1357 یک ماه از روی
کار آمدن حکومت جمهوری اسلامی نگذشته بود که در 16 اسفند (7 مارس) نظراتِ خمینی در
مورد اجباری بودن حجاب در مطبوعات منتشر شد: «نظر امام در بارۀ حجاب زنان: کار
کردن زنان در ادارات ممنوع نیست، اما باید با حجاب اسلامی باشد»1 و
«امام خمینی: زنها باید با حجاب به وزارتخانهها
بروند».2
حتا پیش از اعلام رسمی
نظرات خمینی در این مورد (قبل از جایگزینی حکومت اسلامی با حکومت سلطنتی و در
جریان مبارزات ضدشاهی)، وقایعی پیش آمد که به نگرانی زنان نسبت به اینکه
چه آیندهای در انتظارشان است، دامن زده بود. بهطور
مثال در 25 دی ماه 57 روزنامه آیندگان خبر از تهدید زنان بیحجاب
به اسیدپاشی و چاقو زدن توسط اوباش متحجر که بعدها نام حزبالله
بهخود گرفتند، داده بود. یا در 30 دی ماه، همین روزنامه از قول خمینی اعلام کرده
بود: «پوشیدن لباسهای خلاف عفت، ممنوع خواهد بود».3
اعلام رسمی نظرات خمینی که
بر راس قدرت سیاسی اسلامگرایان نشسته و اکثریتِ
جامعۀ متوهم نگاهش به او بود، در آن روز - 16 اسفند 57 - به نگرانی و خشمِ زنان
جامعۀ شهری ابعاد تازهای داد. بسیاری از زنان
آگاهانه دریافتند که اینبار صرفا با جمعی بیمغز
روبهرو نیستند که آنها
را در میانۀ مبارزه علیه رژیم شاهی، بهخاطر بیحجابی،
تهدید به اسیدپاشی می کنند؛ بلکه با قدرت سیاسی و رهبرِ مرتجعاش
و قوانینِ حکومتی روبهرویند که قرارست چگونه
زیستن را برای آنها طبق قرآن و شرع و احادیث 1400 سال پیش،
تعیین کند.
با انتشار موضع خمینی،
جنونزدهها و شعبان بیمخهای
اسلامی از همان شب فرمان را گرفتند و ضرب و شتم و توهین و تحقیر زنان را آغازکردند.
در بحبوحۀ اوضاع انقلابی آن زمان و در برابرِ این فرمانِ واپسگرا، واقعهای
رخ داد تاریخی. هزاران هزار زن در روز 17 اسفند (8 مارس) به خیابان آمدند و با شعارِ
«ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم»، این فرمانِ ارتجاعی را بهچالش
گرفتند. این شورشِ انقلابی به «شورش پنج روزه زنان» معروف شده است. در مقابل این
شورش، خمینی ناچارا فرمان خود را پس گرفت تا برای نبردی که آغاز شده بود و 4 دهه
است ادامه دارد، سازمانیافتهتر
و با برنامهتر، عمل کند.
فرمانِ خمینی در مورد حجاب
اجباری بهوضوح روشن میکرد که برنامۀ اسلامگرایان
به قدرت رسیده نهتنها برای زنان که برای کل جامعه، چیست: تئوکراسی
آمیخته با نظم و نظامِ سرمایهداری حاکم است و از
این به بعد حکومت اسلامی و قوانین شریعت
حکومت
خواهد کرد؛ و اولین گام برای اجرای این قوانین، تقویت زنجیرهای روابط پدرسالارانه
و ضد زن است. در واقع قانونِ اجباری شدن حجاب نمادِ کل برنامهای
بود که اسلامگرایان به قدرت رسیده برای جامعه داشتند.
شورش زنان علیه فرمان حجاب
اجباری، اولین چالش انقلابی/اجتماعی بود در برابر رژیم سرمایهدار/دینمدار
تازه مستقر شده. شعارِ «ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم» فشرده و بیانِ یک
قضاوتِ تاریخی و هشداردهنده در مورد فاجعۀ بزرگی بود که با بهقدرت رسیدن رژیم جمهوری
اسلامی بر تمام جامعه تحمیل میشد. تاریخ، درستی این
قضاوت را ثابت کرد. هیچ جنبش خودجوشِ دیگر در آن زمان، در هیچ نقطهای
از کشور، چنین حکم همگانی را صادر نکرد.
جنبش کمونیستی که در سطح
بینالمللی و کمونیستهای
ایران تاریخا برجستهترین نقش را در بیداری و شکوفائی
جنبش رهایی زنان ایفا کرده و پیشروترین نیرو در این زمینه بودهاند،
در آن زمان و در این زمینه بد عمل کردند. کمونیستها
ناتوان از درکِ عللِ شکست انقلابات کمونیستی در شوروی و چین و بهدلیلِ
اشکالات متدولوژیک و خطی قادر نشدند ظرفیتِ انقلابی نیروی زنان را بهعنوان
نیرویی تعیینکننده برای از میان بردنِ نظامِ استثمار و ستم،
درک کنند. نتوانستند در پسِ پشتِ فرمانِ حجاب، به بند کشیدن کل جامعه را ببینند و نتیجتا
اولین چالش سیاسی و ایدئولوژیک و اجتماعی بزرگ جمهوری اسلامی را بیپاسخ
گذاشتند. فرمانِ خمینی و شورش چندین روزۀ زنان درمقابله با آن، فرصتی بود تا کمونیستها
کارزار ایدئولوژیک جهت نقد دین به راه انداخته و خواستِ به حقِ جدایی دین از دولت در
کل جامعه طرح شود و این خواست در پیوند با مبارزات قشرهای دیگر مردم برای رهایی از
استثمار و ستم قرار گیرد. کمونیستها رابطۀ میان
مساله زنان با ایدئولوژی و برنامۀ کمونیستی را در جهت از میان بردن نظمِ جهان کهنه
ستم و استثمار و بنای جهان نوین، ندیدند. رابطه میانِ مسالۀ زنان با رشد فرهنگ کمونیستی
در احزاب خود را ندیدند. خدمات عظیمی که جنبش رهایی زنان میتوانست
به رشد آگاهی و فرهنگ کمونیستی در میان تودههای
زحمتکش کند را ندیدند. امروز هم بسیاری از کسانی که خود را کمونیست مینامند،
این رابطه را درست نمیفهمند.
در نشریۀ آتش نوشتیم:
«کمونیستها میبایست
پرچمدار مبارزه علیه این تهاجم ارتجاعی میشدند
و به مقاومت زنان علیه حجاب اجباری بهعنوان جبهه نبردی تعیینکننده
علیه جمهوری اسلامی نگاه میکردند. کمونیستها
باید درک میکردند که به وجود آوردنِ یک قطب کمونیستی و آزادیخواهی
در جامعه از همان ابتدا به مبارزه علیه ستم بر زنان (و در مرکز آن علیه حجاب اجباری)
و مبارزه علیه ادغام دین و دولت گره خورده است. هر دوِ اینها
باید به موضوع فکری و تبلیغ و ترویج در جنبش دانشجویی، در جنبش کارگری، در جنبشهای
ملیِ ملل تحت ستم که به پا خاسته بودند، در جنبشهای
دهقانی که با خواست زمین سربلند کرده بودند و سایر قشرهای مردم تبدیل میشد. اما چنین
نشد. و چرا نشد؟ دلایل زیادی داشت اما در مرکز آن شیوۀ نگرش یا روش و رویکرد غیرعلمی
در شناخت از واقعیتهای جامعه و ضرورت و امکان
تغییر انقلابی آن در سمتی که به ریشهکن کردن ستم و استثمار
منجر شود، قرار داشت.»4
چهل سال پس از به حاکمیت رسیدن
رژیم جمهوری اسلامی، همین موضوع که چرا کمونیستها
در ایران نتوانستند در این زمینه درست عمل کنند، و اصلا اهمیتِ مبارزه با حجابِ
اجباری در چیست، هنوز که هنوز است یک موضوع مورد مجادله در میانِ نیروهای منتسب به
چپ و فعالینِ درون جنبش زنان است. این عجیب نیست. این مجادلات در جوهر خودش اختلافی
است میانِ افراد و گروههایی که بهطور
عینی منافع طبقاتی متضاد را نمایندگی میکنند و درموردِ
عللِ واقعی «معضل چیست و راه حل چیست؟»، نزاع دارند.
چهار دهه مبارزات زنان به
شکلهای مختلف (فکری وعملی) در جامعه جریان داشته.
خیزشِ فرودستان در دی ماه سال 96 و حرکت «دخترانِ خیابانِ انقلاب» علیه حجابِ
اجباری، سوالات مربوط به «مساله زنان» و راهکارهای
طبقاتی و اجتماعی متفاوت را از نو حادتر کرد و نشان داد که چالشها
و منازعات طبقاتی، همچنان ادامه دارد. امری که
تا زمانی که طبقات و نظامهای طبقاتی
موجودند، ناگزیر است. در این میان عدهای به «آزادیهای
یواشکی» دل بستند و تبدیل به هوچیگرایانِ وابسته به
«مراحمِ» امپریالیسم آمریکا شدند. بسیاری از مردم آگاهی و شناختی از ماهیتِ حاکمانِ
فاشیست کنونی در آمریکا به رهبری ترامپ/پنس ندارند و نمیدانند
که اینها خود از ضد زنترین
موجودات هستند و تلاش میکنند همان بلایی را بر سرِ
زنان در آمریکا بیاورند که جمهوری اسلامی بر سر مردم ما آورده است. حال به جای روایتِ
اسلامی با روایتِ توراتی/انجیلی. در برابرِ اینها
میلیونها زن تا کنون در آمریکا به خیابان آمدهاند.عدهای
به «کمپین»های آبکی و «چانهزنی از بالا» و کمکخواهی
از امامزادهها و آخوندهای در
قدرت دل بستند.عدهای در برابر حرکتِ رادیکالِ «دختران خیابانِ
انقلاب» هراسان دست به قلم شدند، بهوضوح در برابر این حرکت موضع گرفتند و عملا هم
جهت با مرتجعین حاکم قرار گرفتند.5 عدهای
که خود را طرفدار طبقۀ کارگر میدانند، به دلیل
آبروباختگی تفکرات اکونومیستی که بهشدت با نگاهِ پدرسالارانه و مردسالارانه در هم
آمیخته است، این بار کمتر علنی ولی در محافلِ خود از نو بحثِ اینکه
تاکید و تمرکز بر روی مبارزه با حجاب اجباری غلط است چون «مساله زنانِ طبقۀ کارگر»
نیست و «راستها» از این مساله بهرهبرداری
میکنند را پیش کشیدند و در میان زنانِ مبارز
«دلهره» انداختند که مبادا با امپریالیسم آمریکا و حامیانِ شاهی و رنگارنگِ آن، همسو
شوند. در پاسخ به اینها باید گفت: کارگری آگاه است
که ستم بر زنان و برجستهترین شکلِ بروز آن یعنی حجاب
اجباری را زشت و غیر قابل تحمل میداند و در مبارزات
خود فریاد زنان علیه حجاب و هر شکلی از ستم را بلند میکند.
کارگری آگاه است که میداند کارگر مرد هم به زن
ستم میکند و کارگر زن بهعلت
زن بودن تحت استثمار شدیدتر قرار میگیرد. کارگری آگاه
است که میداند تمام زنان جامعه توسط یک رشته قواعد و
افکار اجتماعی و سیاسی به موقعیتِ درجه دوم در جامعه رانده میشوند
و کلیت این رشته قواعد و افکار یک نظم اجتماعی است به نام روابطِ پدرسالاری و
مردسالاری. کارگری آگاه است که میداند روابطِ مردسالاری
و پدرسالاری که تمام زنان جامعه تحت ستم آن هستند، به زیربنای اقتصادی سرمایهداری
که مبتنی بر استثمار کارگر است خدمت میکند. کارگری آگاه
است که میداند نابرابری میان زن و مرد کمک به تحکیم
نظامِ طبقاتی است. کارگری انقلابی و آگاه است که میداند
اگر مبارزه برای رهایی زنان و شکلهای متنوع ستم بر
زن به جایگاه درجه دوم یا تبعی رانده شود، انقلاب کمونیستیای
در کار نخواهد بود.
امروز با بحران چند جانبهای
که جمهوری اسلامی را فرا گرفته و با سربلند کردن مبارزات قشرهای مختلف مردم و فعال
شدن گسلِ ستم بر زن، اهمیت به پیش کشیدن مساله ستم بر زنان و راه رهایی از هر زمان
عاجلتر شده است. جنبشهای
گوناگون مردمی، کارگری، دانشجویی، معلمین، بازنشستگان، فعالین محیط زیست و... که
برای خواستههای عادلانه به خیابان میآیند
باید در مبارزات خود پرچمِ لغو فوری حجاب اجباری و همۀ قوانین ضد زن جمهوری اسلامی
را بلند کرده و بهمثابۀ جنبشهای قدرتمندتری در
برابر جمهوری اسلامی قد علم کنند. شاهرگهای حیاتی رژیم را هدف قرار بدهند و به
شکلگیری جنبشهایی با هدف انقلاب
اجتماعی، خدمت کنند.
رهایی انسان از جهنم جامعۀ
طبقاتی و رهایی جهانی/تاریخی کامل زن از قید ستم، کاملا به یکدیگر وابستهاند
و هر دو با رسیدن جامعۀ بشری به کمونیسم که در آن نه از روابط سنتی مالکیت اثری است
و نه از افکار سنتی، متحقق خواهند شد. اما برای دستیابی به آن جامعه باید از همین امروز
برای کسب آزادی و برابری مبارزه کنیم. این وظیفۀ ما کمونیستها
است که در جنبش زنان ارزشهای کمونیستی را ترویج
کنیم زیرا مبارزه برای آزادی و برابری، آن افقی نیست که بتواند حصارهای جهان کنونی
و جامعۀ ما که بر اساسِ روابط استثماری و مبادلۀ کالائی سازمانیافته،
بشکافد و رهایی کامل زنان را متحقق کند. ستم بر زن در چارچوب نظام سرمایهداری
(چه اسلامی و چه سکولار) هرگز از بین نخواهد رفت. پس، مبارزه برای آزادی و برابری باید
با افق کمونیستی پیش رود تا بتواند تبدیل به یورشی همهجانبه
علیه کلیتِ نظام سرمایهداری حاکم بر جهان و ایران
شود و برای همیشه ریشههای ستم بر زن را بخشکاند.
زنجیرها را بگسلید، خشم زنان
را بهعنوان نیروی قدرتمندی
در خدمت به انقلاب رها کنید!
چهل سال حجاب اجباری بس
است!
آتش
پانوشتها:
1. روزنامه اطلاعات – چهارشنبه 16 اسفند 1357
2. روزنامه کیهان – چهارشنبه 16 اسفند 1357
3. برای دریافت واقعیتهای
مستند در این زمینه رجوع کنید به کتاب «خیزش زنان ایران در اسفند 1357 (دفتر نخست)
تولدی دیگر. مهناز متین/ ناصر مهاجر. این کتاب یک واقعهنگار
با ارزش از آن روزها و مواضع نیروهای سیاسی مختلف است.
4. نشریه آتش – شماره 76 -
«کمونیسم انقلابی و مساله رهایی زنان- اهمیت تاریخی فرمان حجاب اجباری و شورش زنان
علیه آن». اسفند 1396
5.
نگاه کنید به مطلبی از نوشین احمدی خراسانی با عنوان «چرا حرکت دختران خیابان انقلاب
گسترش پیدا نکرد» در سایتِ www.peykeiran.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر