درباره
لزوم تشدید مبارزات
سهراب ساعی _ از نشریه آتش – شماره 89
جمهوری اسلامی هزاران
زندانی سیاسی را به گروگان گرفته تا از این طریق شاید بتواند مردم معترض را مرعوب
کند. سال 97 زندانی کردن معترضین و فعالین سیاسی رشد چشمگیری پیدا کرد. بنا بر
برخی آمار حدود هشت هزار نفر را در مدت یک سال به جرم فعالیت سیاسی زندانی کردند. به همراه
زندانی کردن معترضین، پرونده سازیهای مضحک و شکنجه و آزار زندانیان سیاسی نیز
بیشتر شده است. به راحتی هر فعال سیاسی یا فعال کارگری یا فعال محیط زیست و ... را
متهم به جاسوسی و یا اقدام علیه امنیت ملی کرده و حبسهای طولانی امری معمول شده است. 12 سال
حبس برای دفاع حقوقی از دختران خیابان انقلاب، ده سال بهخاطر شرکت در اعتراضات
مرداد ماه، حبس طولانی مدت بهخاطر دفاع از مطالبات کارگران و غیره امری معمول در
دستگاه قضاییه حکومت است
هدف حکومت محروم کردن مردم
از پیشروان است. فعالین پیشرویی که میتوانند نقش اهرم را در مبارزات مردم بازی
کنند و آگاهی دهنده و سازماندهنده
باشند، بیشترین
آزارها و دشوارترین شرایط زندان نصیبشان
میشود. نام های آشنا را هر روزه میشنویم. گلرخ ایرانی، زینب جلالیان، جعفر عظیم زاده
، نسرین ستوده، مازیار سیدنژاد، اسماعیل بخشی، سپیده قلیان، پروین محمدی و ..... رذالت
و بیرحمی و وقاحت بازجویان و شکنجه گران
را حدی نیست. فعالین سیاسی
و کارگری را شکنجه میکنند که بگویند شکنجه نشده اند! رذیلانه میکوشند تا خانواده
و بستگان زندانیان سیاسی را وادار به سکوت کنند تا در کمال آرامش روح و جسم زندانی
را نابود کنند و تودههای مردم را که در مقیاس هزاران تن بهصحنه آمدهاند را
وادار به تمکین کنند و سکوت گورستانی را بر جامعه حکمفرما کنند. اما این ممکن
نیست.
بسیاری میپرسند آیا زمان
شدت بخشیدن به مبارزه برای آزادی زندانیان
سیاسی و یا عرصه های دیگر مبارزه فرا
نرسیده؟ این واضح است که بایستی مبارزه را تشدید کرد. اما برخی بر مسالمتآمیز و
قانونی و مدنی بودن مبارزات اصرار میکنند. اما مبارزه "مدنی" و
مسالمت آمیز ره بجایی نمیبرد. در حال حاضر ملیونها نفر از اوضاع ناراضی و خشمگین
هستند اما بر آن پایه به دلایل مختلف عمل نمیکنند، از جمله ترس از آینده و انتظار
بیهوده تغییر خودبخودی شرایط. ما بایستی با برانگیختن و به مصاف طلبیدن مردم آنها را مجاب
کنیم که خواستههای سیاسی و انقلابی را در مبارزات خود فریاد کنند و باید آنچه ما
«هفت توقف» میخوانیم را در مبارزات خود بلند کنند و از طریق اتحاد میان مبارزات
قشرهای مختلف حول شعارها و خواستههای انقلابی، مسیر سرنگونی قهرآمیز جمهوری
اسلامی را هموار سازند.
هفت توقف:
توقف قوانین شریعت و
نابودی دولت دینی
توقف رژیم فاشیستی نظامی –
امنیتی و استبداد سیاسی
توقف حجاب اجباری و ستم بر
زن
توقف جنگهای ارتجاعی
جمهوری اسلامی در منطقه
توقف فقر و بیکاری
توقف ستمگری ملی علیه ملل
غیرفارس
توقف روندِ نابودی محیط
زیست
ما بایستی با مردم مبارزه
و بحث کنیم که برای اعتراض به خیابانها بریزند بگوییم که کافی نیست که مطالبی را
در رسانههای مجازی مانند تلگرام و فیس بوک و ...به اشتراک بگذارید و معترض باشید
بلکه بایستی به اعتراضات گسترده خیابانی دامن بزنید. و برای رهایی بایستی خطر را
تقبل کنید و آماده هزینه دادن باشید. البته ما نبایستی به مردم توهین کنیم بلکه باید
با روش مبارزه و اقناع مردم را مجاب کنیم .
در دو دهه اخیر نیروهای
وابسته به طبقات میانی مدام از حرکت مدنی و مسالمت و در دورههایی حتی برگزاری
تظاهرات در سکوت صحبت میکردند. بسیاری اینطور القا میکنند که اگر که با دشمن
فاشیست و بیرحم سرکوبگر به شکل مدنی و با
مسالمت و در چهارچوب قانون حرکت کنیم ، سرکوبگران دست از اعمال بدشان مثل شکنجه
روحی و جسمی و کشتن آدمها بر میدارند! این تفکری بسیار غلط است. مستبدین فاشیست
حاکم کار خودشان را میکنند، وادار کردن زندانی به اعتراف با شکنجه و خوراندن قرص
های روانگردان مخرب و کتک زدن مردم معترض در خیابان و دستگیریهای گسترده کار
همیشگیشان بوده و هست. این یک اصلِ اعتقادی آنهاست که «با ایجادِ وحشت میتوان
پیروز شد». زمانی که ما با چنین دشمنانی روبرو هستیم نمیتوانیم تنها با انجام
تجمعی کوچک در مقابل ادارات حکومتی امر مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی را بهپیش
ببریم. بایستی هم بسیار گستردهتر و هم جسورانهتر عمل کنیم.
ما در مبارزاتمان بایستی
جسور باشیم اما نبایستی سهل انگاری کنیم و قربانی الکی بدهیم. ما برای رسیدن به
هدف مکررا میگوییم که نبایستی از قربانی دادن هراس داشته باشیم اما این به معنای
سهل انگار بودن و قربانی دادن بیمورد نیست. بلکه باید با تدبیر، بالا بردن مهارت
در نبرد و نقشهریزی های صحیح، مبارزه را به پیش ببریم.
حکومت از به خیابان آمدن
مردم با خواستههای سیاسی بسیار وحشت دارد بنابراین تلاش میکند تا آنجا که میتواند
مبارزات در چارچوب اقتصادی محصور باقی بماند و در جاهایی برگزار شود که زیاد در
معرض دید و حضور مردم در مقیاس عظیم نشود. مثلا در تهران بیشتر اعتراضات در مقابل
مجلس تحمل میشود اما در جلو دانشگاه و یا میدان انقلاب را تحمل نمیکند.
مبارزه بایستی متکی بر تودههای مردم باشد و به جمع یا بخش کوچکی از مردم، محدود نماند و با تبلیغ و
تهییج و آگاهی دادن، مردم در شمارِ بسیار بیشتری، درگیر مبارزه شوند. افشاگری
سیاسی و دامن زدن به اعتراضات مردم بایستی
گسترده و بهموقع و بهگونه ای باشد که
خشم مردم را برانگیزد . بسیاری اوقات مبارزه محدود به یک مطالبه اقتصادی میشود و برخی
جریانات بهجای افشای گسترده جنایات مختلف رژیم، صرفا از لزوم مبارزه برای خواستههای
اقتصادی روزمره صحبت میکنند. مبارزات مردم برای مطالبات اقتصادی مشروع و عادلانه
است اما اگر این مبارزات همراه نباشد با اعتراض و مبارزه علیه کلیۀ اجحافات و ستمگری
هایی که بر همۀ مردم وارد میشود، و میان این مبارزات پیوند برقرار نشود، نمیتوان
انتظار تغییراتی بنیادین در جامعه را داشت.
جمهوری اسلامی تصمیم گرفته
باز هم فاشیستیتر عمل کند و ما هم بایستی برای اقدامات جسورانه تر آماده شویم.
سرنگون کردن این رژیم ستمگر با هدفِ ایجاد یک جمهوری سوسیالیستی نوین، در گرو آگاه
شدن تودههای وسیع مردم نسبت به ماهیت این نظام و ماهیت بدیل انقلابی است و در گرو
مبارزاتی جسورانه تر و متحدانه تر و بسیار گستردهتر.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر