۱۳۹۸ فروردین ۲۱, چهارشنبه

تن‌فروشی «واقعیت زندگی» یا تحقیر و ستم؟



تنفروشی «واقعیت زندگی» یا تحقیر و ستم؟



کاوه اردلان _ از نشریه آتش شماره 88



اخیرا یکی از خوانندگان نشریه آتش به چند نکته مندرج در مقاله «رضا شاه و تشکیل دولت متمرکز نیمه‌مستعمراتی در ایران» آتش شماره 86 اشاره کرده و بحث مهمی را باز کرده. یک نکته او این بود که آیا  به هر حال احداث شهر نو بهعنوان محلهای خاص تحت نظارت دولت و حمایت از تنفروشان و کنترل بهداشتی امر مثبتی نبود؟ و نکته مهمتر بحثش این بود که از آنجاکه مردان نیاز شدید جنسی دارند و در هر صورت جلوی تنفروشی را نمیتوان گرفت و اگر تنفروشی را ممنوع اعلام کنیم زیرزمینی خواهد شد و آن زمان دلالان با دست بازتری از تنفروشان بهرهبرداری میکنند، ممنوعیت قانونی خرید و فروش سکس نبایست وجود داشته باشد و بهجای این کار بایستی مراکزی برای ارائه خدمات جنسی وجود داشته باشد چون به نفع تنفروشان خواهد بود در آن صورت کسی نمیتواند به آنها زور بگوید.
به جز استدلالات این دوست، نظرات دیگری هم در چند دهه درباره لزوم وجود مراکز تنفروشی وجود داشته است. مثلا در اوایل حکومت جمهوری اسلامی زمانی که حکومت به شهر نو حمله کرد و بخشی از آن را آتش زد گفته میشود که محمود طالقانی با این کار مخالفت کرده و گفته بود هر مسجدی به یک توالت نیاز دارد که نظری غیر انسانی و وقیحانه بود.
تنفروشی یعنی ارائه سکس در ازای دریافت پول. ما معتقدیم که خرید و فروش سکس در جامعه آینده سوسیالیستی بایستی از میان برداشته شود. باید از طریق قانون و همچنین فرهنگسازی و از میان بردن ریشههای اصلی تنفروشی یعنی فقر و نابرابری و اعتیاد و بینش مردسالارانه، به این رویه که در جوامع طبقاتی از بردهداری گرفته تا سرمایهداری وجود داشته، خاتمه دهیم.
در ایدئولوژی بورژوایی تنفروشی بهعنوان یک رویه غیر اخلاقی مردود شمرده نمیشود و تئوریسینهای مختلف بورژوازی سعی میکنند آن را توجیه کنند. در کنار درک رایج که گویا نمیتوان تنفروشی را از میان برد «چون در طول تاریخ یک شغل بوده» یک توجیه دیگر این است که اگر تنفروشی زنان وجود نداشته باشد نرخ تجاوز به زنان افزایش پیدا میکند چون مردان نمیتوانند غریزه جنسی خودشان را کنترل کنند. این یک استدلال غلط و غیر علمی است. درست بر عکس است. هر جا که پورنوگرافی یا به عبارت دیگر تنفروشی تصویری و اشکال دیگر آن وجود داشته نرخ توهین و تحقیر و تجاوز زنان نیز بیشتر بوده است. بهطور مثال در هند تنفروشی آزاد است اما نرخ تجاوز و به همراه آن شکنجه و کشتن زنان رو به افزایش است. همینطور در آمریکا و کلمبیا و برزیل.
در بسیاری از کشورهای سرمایهداری تنفروشی ممنوع است اما با چند تبصره  و وجود فساد مالی در نیروهای پلیس به‌راحتی نه‌تنها تنفروشی آزاد است بلکه اشکال بسیار خشونتآمیز آن مانند نگهداری این ستم‌دیدگان در اماکنی خاص به شکل زندان نیز به پیش برده میشود. بهطور مثال در لندن پایتخت انگلستان.
سردرگمی در مورد تنفروشی در ایران بسیار زیاد است بهخصوص اینکه در ایران ظاهرا قانونا ممنوع است اما شکل اسلامی آن یعنی صیغه آزاد است. صیغه یک ساعته و یک ماهه و...  چیزی نیست جز فحشای اسلامی.
در جمهوری اسلامی و ما قبل آن رژیم پهلوی و در اکثر جوامع سرمایهداری زمانی به معضل تنفروشی پرداخته میشود که عواقب بزرگی مانند بیماریهای مقاربتی و دیگر بیماریهای مهلک مانند ایدز رشد پیدا کرده باشد و یا چنان ابعاد علنی پیدا کند که باعث دردسر برای حاکمان و «آبروی» نداشته آنان شود. حاکمان ایران دقیقا بهخاطر این که اخلاقیات سرمایهداری و عقبۀ بردهداری در تکتک سلولهایشان نفوذ کرده هیچگاه نمیخواستند و نمیخواهند تنفروشی را از میان ببرند.
البته دین اسلام نوعی اخلاقیات را پیش میگذارد، مثلا حفظ و تکریم خانواده و تقبیح زنا. اما هیچگاه ستم جنسیتی و مردسالاری را محکوم نمیکند که هیچ با انواع فریبکاریها ستم بر زن را تقویت نیز میکند. شرع  و قانون حکومت اسلامی در اکثر مواقع جنایت و ستم بر زن در خانواده را تایید میکند. مثلا مرد حق دارد که خارج از ازدواج دائم هر چند تا که دلش خواست زن صیغه‌ای داشته باشد. ولی اگر زنی وارد رابطه خارج از ازدواج شد علاوه بر دولت، شوهر، برادر، حتی عمو حق دارند او را مجازات کنند.  
جامعه عموما به تن فروشان که جزو ستمدیدهترین انسانها هستند بهعنوان موجوداتی پلید نگاه میکند. در حالی که بهواقع پلید دنیایی است که در آن میلیون‌ها زن و دختر جوان هر روز قاچاق می‌شوند و به تنفروشی کشانده میشوند، مثل کالا خرید و فروش میشوند، زندگی‌شان در تحقیر و تبعیت جنسی معوج و بیمارگونه میشود و در نتیجۀ بیرحمی و خشونت جوانمرگ میشوند. چیزی که بهواقع پلید است این باور است که مردان می‌توانند حق تحقیر و استفاده جنسی از زنان را بخرند، یعنی در‌واقع می‌توانند انسانیت زنان را بخرند و اسمش را بگذارند «واقعیتِ زندگی».
حال برمیگردیم به موضوع اصلی یعنی آیا دولت انقلابی باید تنفروشی را قانونا ممنوع اعلام کند و برای از میان بردن ریشه های آن اقدام کند؟ حتما اینطور است. بایستی بهجای راه حل بورژواییِ ایجاد مراکزی برای تنفروشان، مراکزی برای مراقبت و ایجاد کار برای آن‌‌ها درست کرد و موسساتی برای رسیدگی و حمایت از آسیبهای اجتماعی و مبارزه با گروههای تبهکار که زنان را وادار به تن فروشی میکنند ایجاد بشود.
باب آواکیان در کتاب «موعظه بر منبر استخوانها: ما هم اخلاقیات لازم داریم اما نه اخلاقیات سنتی» نوشت:
«یکی از جوانب تعیینکنندۀ اصول کمونیستی، هدفِ غلبه بر کلیۀ نابرابری‌ها بین مرد و زن و بین مردمان و ملیتهای مختلف است. در نظرگاه و متدولوژی کمونیستی به وضوح مشخص است که ستم بر زنان بهطور جداییناپذیری با تقسیم جامعه به طبقات و استثمار و ستمی که هزاران سال به همراه داشته گره خورده است و محو این استثمار و ستم و خودِ تفاوت‌های طبقاتی بهطور جداییناپذیری با رهایی زنان گره خورده است. بهعبارت دیگر، رهایی زنان بخش حیاتیِ «چهار کلیت» است* و همه جوانب روابط جنسی و خانوادگی باید بر اساس اینکه چگونه با این رهایی ارتباط مییابند بررسی شوند. اخلاقیات کمونیستی آن چیزهایی را تشویق می‌کند که مبارزه برای این رهایی را به پیش میبرند و با همه چیزهایی که به هر شکلی زنان را بیمنزلت کرده و ستمدیدگیِ آن‌ها را تحکیم می‌کند به مخالفت برمی‌خیزد. این، هم شامل انحطاط جنسی دوره "پایان امپراطوری" است و هم "اخلاقیات سنتی"، هم تحقیر به شیوۀ پورنوگرافی و هم تحقیر به شیوۀ انجیلی.»
این جهانی است که می‌شود آرزویش کرد و برایش جنگید، این اخلاقیات را میتوان از هماکنون به عمل درآورد و ترویج کرد.


 * «چهار کلیت» اشارهای است به گفته مارکس در اثر «مبارزه طبقاتی در فرانسه 50-1848» که می گوید: دیکتاتوری پرولتاریا گذاری ضروری است به محو کلیۀ تفاوت‌های طبقاتی (یا تفاوت‌های طبقاتی بهطور کلی)، به محو کلیۀ روابط تولیدی که تفاوت‌های طبقاتی بر آن‌ها استوارند، به محو کلیۀ روابط اجتماعی که بر این روابط تولیدی منطبقاند و به دگرگون کردن تمامی ایده‌هایی که بر این روابط اجتماعی منطبقاند.





هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر