۱۴۰۰ شهریور ۸, دوشنبه

دربارۀ جکنا (جنبش کمونیسم نوین افغانستان)

دربارۀ جکنا (جنبش کمونیسم نوین افغانستان)

این متن، دو بخش ابتدایی از بیانیۀ اعلام موجودیت جکنا است که از سوی بنیان گذاران این تشکیلات در کلاب هاوس خوانده شد و برای انتشار در اختیار نشریه آتش قرار گرفت. متن کامل این بیانیه در وبسایتهای مختلف قابل دسترسی است.

جکنا چیست؟

ج.ک.ن.ا (جنبش کمونیسم نوین افغانستان) هسته اولیۀ جمعی از ما زنان و مردان کمونیست انقلابی است که زشتی و جنایت جهانِ موجود را تحمل کرده نمیتوانیم و آمده ایم در قدم اول صدای خود را بکشیم که: نه! این جهان شایستۀ هیچ انسانی نیست.

جهانِ یک میلیارد گرسنۀ منع شده از حقِ نان خوردن و چند میلیارد نفوس زندگی در فقر و بی کاری و ویرانه ها! جهانِ اولادهای من و تو که به جای شادی و مکتب و بازی محکومند به بردگی و بیگاری! جهانِ چند هزار سرمایه دار که بر ما چندمیلیارد مردمِ زمین حاکمند.

جهانِ چند صد میلیون بی جا شده و آوارگانِ ابدیِ روانه در سرکها و سرحدات و حاشیه ها؛ جهانِ طفلها و اطفال هراسیده از بمباردمانها و مَرمی ها؛ جهانِ پاهای بر جای مانده در میدانهای مَین و خنده های به یادگار مانده در قاب عکسها و عُمق قلبها؛ جهانِ اشغالگران، جنگسالاران و قوماندانهایی با بیرقهای امپریالیستی و مذهبی!

 جهانی این رقم ستمگر به سر صدها میلیون زنِ لت و کوب شده در کُنج خانه ها، کشته شده در میدانهای سنگسار، تجاوز شده در کارتیه های تاریک و تن فروشهای خانه های قرمز، جهانِ زیبایی های به بند کشیده زیر برقع و چادری ها و حجاب، جهانِ لزبینها و گی ها و ترنسکچوالهای تحقیر شده در هر کدام جا، جهانِ پدرسالارن و مردسالاران و متجاوزین و سکسیستها!

جهانِ خودبرتر پنداری نژادپرستان و شوینیستها و فاشیستها از دیگر ملل و تبارها و زبان و کولتورها؛ جهانِ تحمیل مفکوره ها و سلایق و ادیان و مذاهب بالای سر دیگران؛ جهانی که مصارفِ گوانتانامو و پلچرخی بسیار کلانتر از شفاخانه ها و کتابخانه ها و سینماها است!

جهانی که اصوات تکفیر و دین از مسجدها و کلیساها و دیرها و معابد بلندتر است تا نغمه های شادمانۀ سازها و بیت خوانان و هنرمندان؛ جهانی که به جهاد برای نابودی محیط زیست ایستاده شده و انگار از هیچ مُلک و قریه و دریا و دشت و لاله زاری نمی براید مگر تا نابودی اش!

 جهان سرمایه داری و طبقات استثمار کننده و استثمار شونده، جهانِ امپریالیسم و اسلامگرایی!

جکنا چه میخواهد؟

جکنا (جنبش کمونیسم نوین افغانستان) تشکیل و تنظیم خُرد اما مصمم و پایدار ما جمعی از کمونیستهای انقلابی است که شانه به شانۀ هم ایستاده شدیم تا صدای خود را علیه همگی این رنجها و تباهی ها بکشیم و فریاد بزنیم چنین جهانی را تحمیل کرده نمیتوانیم و رویای جهانی سراسر متفاوت را در سر میپرورانیم: «جهانی که شکوفایی هر فرد، شرط شکوفایی همگان است»، جهانی که هر انسان برای هر انسان، یاوری است و تفاوتهای آدمها در مفکورات و سلایق نه بهانۀ تبعیض و جگرخونی و ستم که شرط زیبایی و تنوع و همزیستی است؛ جهان برآمده از «انقلاب کمونیستی و نه چیزی کمتر از آن»!

جور کردن چنین جامعه و جهانی فقط رویای ما نیست، بلکه بیش از هر وقت دیگری در تاریخ بشر دست یافتنی، امکان پذیر و واقعی است. این یک فَکت علمی و قابل اثبات است. کمونیسم کدام معرفت و روش و رویکرد علمی است که با آن میتوان جامعه انسانی را شناخت و نشان داد که چه رقم عملکرد و سوخت و ساز این جامعه طبقاتی و سرمایه داری، امکان و پتانسیل جور کردن یک جامعۀ متفاوت و بهتر را به دست بشریت داده است.

علم کمونیسم (مارکسیسم) به ما نشان میدهد که همگی ثروتها و دانش و مدنیت و کلی چیزهایی که انسان برای زندگی به آنها ضرورت دارد را هشت و نیم میلیارد نفوس سیارۀ ما به طریقۀ جمعی و اجتماعی تولید و جور میکنند. اما در چارچوکات جامعه طبقاتی، اجتماع و جهان به قسمی تنظیم شده و سازمان یافته که کمتر از یک فیصد انسانها به شمول سرمایه داران و زمینداران کلان و دولتهای حامی منافعشان، این ثروت و تولیدات را تصاحب کرده و به سر دیگر مردم جهان انواع بهره کشی، ستم، تبعیض و سرکوب را تحمیل میکنند.

این تضاد اساسی شیوۀ تولید سرمایه داری یعنی تضاد «تولید اجتماعی و مالکیت خصوصی» که لاجرم به شکلگیری تبعیضها، استثمار، بحرانها و جنگها در جامعه انسانی و امروزه به خطر نابودی سیارۀ زمین رسیده است. تضادهای ذاتی و دینامیکهای درونی سیستم تولیدی سرمایه داری در کدام جای جهان به قسمی است که دولتهای سرمایه داری این سیستم را اصلاح کرده نمیتوانند و این سیستم ذاتا بحران زا و ضد انسانی است.

اما مارکس و مارکسیسم نشان دادند که این سیستم سرمایه داری در عین زمان که فقر و جنگ و فلاکت برای اکثریت مردم جهان جور میکند، امکان از اساس گذاری یک سیستم تولیدی-اجتماعی نوین یعنی جامعه کمونیستی و جامعۀ در حال گذار و گذران به سوی کمونیسم جهانی یعنی جامعه سوسیالیستی را هم جور میکند. اما مارکس و مارکسیسم به طریقۀ علمی نشان دادند که این مساله به حیث یک اتفاق خود به خودی و صد در صد و اجتناب ناپذیر نیست، بلکه یک امکان و پتانسیل مقبول در تاریخ و جامعه است که بالفعل کردن آن به عنصر و عامل انسانی ضرورت دارد.

فعلیّت دادن به این امکان و عبور از جهان کهنه و گذار به جهان نو، ضرورت به انقلاب کمونیستی دارد. یک انقلاب سیاسی که با قدرت گیری طبقۀ پرولتاریا و حزب پیش قراول کمونیسم، راه و مسیر را برای جور کردن تغییرات کلان و اساسی اقتصادی، اجتماعی و کولتوری باز کند. این انقلاب به حضور و فعالیت و تلاش توده های آگاه شدۀ مردم ضرورت دارد و حیاتی است که با طریقۀ علمی و خط سیاسی و آیدیولوژیک کمونیستی، موانع راه و تضادها و مشکلات را شناسایی کرده و برای حل آنها راه حل پیش بماند.

به خاطر از این است که توده های مردم برای نابود سازی دنیای کهنه و بنای دنیای نو و حرکت در مسیر دنیای نوین، به علم کمونیسم و استراتژی انقلاب کمونیستی و تنظیمات و حزب کمونیست نوین ضرورت دارند. ما جمعی از کمونیستهای انقلابی در هستۀ اولیۀ جکنا اشتراک کرده ایم تا روند و پروسۀ جور کردن و اساس گذاری این حزب در جغرافیای سیاسی انقلاب افغانستان را به پیش ببریم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر