۱۳۹۱ دی ۳۰, شنبه

پای صحبت کارگران کارخانۀ قند اهواز




پای صحبت کارگران کارخانۀ قند اهواز

4 سالی است که چراغ کارخانه قند اهوازدر میان دعواهای جناحی جمهوری اسلامی خاموش و تولید آن متوقف شده. در گذشتۀ نه چندان دور مالکیت کارخانه قند و تصفیه شکر اهواز به دست دو بانک ملی و ملت بود. با افزایش مشکلات این واحد تولیدی، مالکیت (البته مالکیت اسمی) آن از طرف دولت به وزارت صنعت و معدن و تجارت واگذار شد. هنوز جوهر سند این انتقال خشک نشده بود که وزارت صنعت این کار را مغایر قانون تشخیص داد و بازسازی کارخانه را به حال تعلیق در آورد. دو بانک ملی و ملت نیز به استناد مصوبه دولت مبنی بر فروش کارخانه زیر بار راه اندازی آن نرفتند. اینک کارخانه در وضعیت تعطیلی کامل قرار گرفته است. چند ماه پیش با تعدادی از کارگران کارخانۀ قند اهواز به گفت و گو نشستیم. چند ماه گذشت و طی این مدت اتفاقات جدیدی پیش آمد. همین چند هفته پیش کارگران همراه با خانوادههایشان در مقابل استانداری تجمع کردند و پیگیر خواستههای خود شدند. اعتراضاتی هم در جریان سفر احمدی نژاد برای افتتاح پروژۀ کشت نیشکر دهخدا انجام شد. ادامۀ گفت و گوی ما بعد از اتمام این اعتراضات صورت گرفت. در اینجا گزیدهای از هر دو به شما ارائه میکنیم. (متن کامل این مصاحبه را می توانید در وبلاگ نشریۀ آتش بخوانید).
 تعداد پرسنل این کارخانه چند نفر است؟
 کل پرسنل (اعم از دائم، فصلی و قراردادی ) حدود 400 نفر.
 بخشهای وابسته به کارخانه قند در خوزستان چه هستند؟
 صنعت قند و شکر از جمله صنایعی است که بیشترین ارتباط را با حلقههای قبل و بعد در زنجیره تولید این محصول دارد. قند یکی از کالای مهم در سبد مصرفی خانواده هاست. همین طور یک مواد اولیه مهم برای صنایع غذایی و آشامیدنی. کم و زیاد شدن میزان تولید و بالا و پایین رفتن قیمت قند و شکر نه فقط روی خانوادهها بلکه بر صنایع غذایی، کشاورزی، بخش بازرگانی، فرآوردههای لبنی، خوراک دام و طیور هم تاثیر میگذارد.
 مشکل اصلی چیست؟
 مهمترین مشکل کارخانه، اختلافات دولت و بانک هاست. اختلاف باعث تعطیلی شده و این باعث بیکاری ما.
 فکر میکنید چرا این اختلافات وجود دارد؟
 به جز دعوا بر سر سود مگر چیز دیگری هم میتواند باشد! اینجا قبلا یکی از کارخانههای مهم و استراتژیک اهواز محسوب میشد. چیزی حدود 1800 کارگر مستقیم و غیر مستقیم در کارش درگیر بودند. با تعطیلی کارخانه مردم منطقه 400 تا 500  فرصت شغلی را از دست دادند. یکی از علتهای به تعطیل کشاندن کارخانۀ قند میتواند واردات شکر از خارج توسط مافیای آقای مکارم شیرازی باشد. این واردات باعث کاهش فروش و تولید کارخانه شد. عدم خرید به موقع چغندر از كشاورزان در دو سال پیش هم باعث كاهش كشت این محصول شده بود. خرید دیرهنگام محصولات کشاورزی که به عنوان مواد اولیه در تولید قند مورد استفاده قرار میگیرد نه فقط به كشاورزان بلکه به كارگران کارخانه و دامداران منطقه هم آسیب جدی رسانده است. دامداران به تفالههای کارخانه نیاز دارند. اگر یک دولت مردمی سر کار بود و یک برنامه ریزی درست برای رفع نیازهای اساسی مردم داشت، اگر دنبال سود و غارت و پورسانت گرفتن از شریکان خارجیشان نبودند، هم کشور در زمینۀ تولید شکر خودکفا میشد و هم صنایع تبدیلی و مرتبط با این رشته وضعیت با ثباتی پیدا میکرد.
 حالا چرا با انتقال و واگذاری این کارخانه به شرکت صنایع نیشکر هم مخالفت میشود؟
 احتمالا رقابتها و تضادهای داخلی حکومت تاثیر دارد. از هم گروکشی میکنند. بوروکراسی احمقانه هم عمل میکند. مثلا میگویند تضاد بین مصوبههای دولت با تصمیم مالکین قبلی کارخانه یعنی بانکها مانع از واگذاری آن به شرکت صنایع شکر میشود.
 حقوق و مزایای شما چه شد؟
 بیش از 22 ماه است که هیچ چیز دریافت نکرده ایم. حتی از پوشش بیمه هم محروم هستیم. چون دفترچههای بیمه ما به علت پرداخت نکردن پول لیست بیمه از طرف کارفرما به تامین اجتماعی تمدید نشده. کسی هم پاسخگو نیست.
 پس چطور زندگیتان را میچرخانید؟
 من که از دوستان و فامیل قرض میکنم. خوشبختانه خانه از خودم دارم. خانمم هم در خانه کار دستی انجام میدهد. یکی از دخترهایم هم در یک مانتو فروشی کار میکند و در ماه حدودا 220 هزارتومان میگیرد.
 فکر میکنید برای گرفتن حقتان چکار باید کرد؟
 چکار میتوانیم بکنیم. بارها در محیط کارخانه صحبت کردیم. بارها با مدیر کارخانه دعوا کردیم. هر بار بهانهای میآورد. «دولت به ما امکانات نمیدهد. یارانه سوخت نداریم. دارند شکر وارد میکنند» و از این قبیل حرف ها. بهشان میگوییم چطور بلدید اختلاس کنید ولی نمیتوانید پول کارگرها را بدهید! به ما چه که شماها با هم اختلاف دارید! پارسال با هزار مکافات 08 نفرمان جلو استانداری تجمع کردیم. غیر از عدم پرداخت حقوق و مشکل بیمه، خواستۀ دیگرمان این بود که دولت باید از کارخانههای تولیدی فعال و نیمه فعالی مثل کارخانه قند حمایت کند. اما تا به حال فقط وعده وعید تحویلمان دادهاند ! آخرین بار در خرداد ماه (1391) یک تجمع عمومی داشتیم. البته همۀ کارگرها نیامده بودند. به این نتیجه رسیدیم که مطالباتمان را پیگیرتر دنبال کنیم.
 این چند روز خبرهای جدیدی از اعتراضات شما شنیدیم. اوضاع چطور است؟
 درست است. کاری که کردیم، تجمع در مقابل استانداری به همراه خانوادههایمان بود.
 چطور شد همراه خانوادهها تجمع کردید؟
 خوب آنها که زندگیشان از ما جدا نیست! بارها بر سر این مشکلات در خانواده بحث و بگو مگو داشتیم. حتی بعضی موقعها تحت فشار قرار گرفتیم که شما بی عرضه هستید! حالا با هم آمدیم. این طور خانوادهها هم بهتر دستشان میآید که مشکل چیست. صدای اعتراضمان هم بلندتر میشود. انگیزه جمع برای ادامۀ مبارزه هم بیشتر میشود.
 حالا بعد از اعتراضات چند روزه اخیرتان و قول هایی که برای بازگشایی کارخانه دادهاند امیدی به بازگشت به سر کار دارید؟
 به شخصه نه! ممکنست بقیۀ دوستان قبول نداشته باشند و نظر دیگری بدهند. ولی من فکر میکنم مساله کارخانه ما و کل صنعت شکر به این سادگیها نیست. فکر نمیکنم تا پایان عمر این دولت اتفاق خاصی بیفتد! بنابراین باید سعی کنیم همبستگی و اتحاد و امیدمان را حفظ کنیم. متشکلتر و منسجم تراعتراض کنیم و خواستههایمان را جلو بگذاریم.
گزارش ارسالی از اهواز
 آذر 91
 یوسف پور عرب



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر