۱۳۹۲ فروردین ۳۱, شنبه

اعدام در ملاء عام بدون تماشاگر!






بیستم فروردین ماه 1392 باز هم جوانی را در تهران به دار آویختند. اعدام در محلی غیر متعارف انجام شد. برخلاف معمول که فقط جلاد صورت خود را میپوشاند این بار کسی که حکم اعدام را صادر کرد هم چهرهاش پوشیده بود. نام فرد اعدامی را به اختصار اعلام کردند: مجید پ.
او را نمیشناسیم. برخلاف همیشه صدا و سیمای جمهوری اسلامی کشتنش را به رخ نکشید؛ خبرش را اعلام نکرد. برخلاف همیشه جماعت مسخ و منگ و متعصبی که با یک پاکت تخمه و فلاسک چای، دست پسرانشان را میگیرند و به تماشای این صحنۀ فجیع میآورند در صحنه حاضر نبودند. مجید پ. تنها بود. او را در محلی اعدام کردند که مدتی در آنجا کار میکرد. بیکاری، حکم را صادر کرد و فقر، طناب را به گردنش انداخت و زیر پایش را خالی کرد. مجید پ. سی ساله، کارگر سابق یکی از شرکتهای پیمانکاری راه آهن جمهوری اسلامی (رجا) در باغچۀ انتهای محوطۀ سبز اداره مولد بخار (واقع در چهارراه چیت سازی)، آویزان بر درختی جان داد.
سه ماه قبل، شرکت پیمانکاری «جهان آفرین» جای خود را به پیمانکار جدیدی به نام شرکت «مه ریل» داده بود. در این دست به دست شدن سرمایههای سودآور، زندگی مجید زیر و رو شد. سرمایهداران در روزهای سخت بحران «سرمایۀ مرده» را حفظ کردند و برای اینکه روند کسب سودشان دچار خلل نشود از «سرمایۀ زنده» (از نیروی کار انسانی) قربانی گرفتند. برای این کار هر چیزی را میتوانستند بهانه کنند. مجید را به اتهام یا بهانۀ اعتیاد اخراج کردند. مثل هزاران هزار کارگر پیمانی و غیررسمی دیگری که طی چند سال اخیر بدون هیچ چتر حمایت اجتماعی، بدون بیمۀ بیکاری و درمانی از کار بیکار شدهاند.
خیلی از کسانی که خبر اعدام مجید به گوششان رسید لحظهای دلشان به حال او سوخت اما به سرعت ذهنشان مشغول «گرفتاریهای شخصی» شد. ناآگاهی و جهل بعد از مرگ هم گریبان مجید را رها نکرد. بودند کسانی که چهرۀ قاضی و جلاد را از پشت نقاب ندیدند و انگشت اتهام را به سوی همسر سابق مجید گرفتند که چرا زندگی مشترکشان را تاب نیاورده و حضانت فرزند شش سالهاش را از او گرفته است! اعدام مجید فرق چندانی با اعدام پر سر و صدای قربانیان جوان، فقیر، مستاصل و بی آیندهای که نظام اسلامی تحت عنوان «اراذل و اوباش» جانشان را میگیرد نداشت. اما این واقعه آنقدر «حاشیه ای» و «بی اهمیت» تلقی شد که رسانههای فارسی زبان بین المللی بر سرش نظرخواهی نکردند و «نوبت شما» نگذاشتند.
مرگ مجید پ. تلخ است اما استثنایی نیست؛ تازگی هم ندارد. نظام سرمایهداری حاکم به شکلهای متنوع و در فرصتهای متفاوت از محرومان و محکومان این جامعه قربانی میگیرد. مستقیم یا غیر مستقیم؛ آنی یا تدریجی؛ بر اثر شدت کار، بیماری، گرسنگی یا سانحه کاری. گاه در شکنجه گاه، گاه در میدان اعدام. یا مثل این بار، با خودکشی. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر