۱۳۹۲ فروردین ۳۱, شنبه

یادداشت آخر


یادداشت آخر

 روز یکشنبۀ 14 آوریل 2013 (25 فروردین) اولین انتخابات ریاست جمهوری بعد از چاوز در ونزوئلا برگزار شد. در این انتخابات، رقابت بین دو نامزد از دو جناح اصلی از طبقۀ سرمایهدار حاکم بود. اولی نیکلاس مادورو جانشین هوگو چاوز بود که خود را ادامه دهندۀ «انقلاب بولیواری» میداند و نوعی از سرمایهداری دولتی را نمایندگی میکند و دومی انریکه کاپریلس نمایندۀ اپوزیسیونی که طرفدار سرمایهداری لیبرال و بهبود روابط با آمریکا است. رقابت بسیار نزدیک بود و سرانجام مادورو با کسب حدود 51 درصد آراء بر کاپریلس پیروز شد.
اما جدا از این تصویر عمومی از انتخابات که هر روز در گوشهای از دنیای سرمایهداری شاهدش هستیم، وقایع ونزوئلا نشانگر نکاتی مهم بود که میتواند به درک ماهیت رژیمی که هوگو چاوز بنیان گذاشت کمک کند. خود این موضوع که یکی از مخالفان آشکار سیاستهای داخلی و خارجی چاوز موفق میشود از چنین حمایت گستردهای برخوردار شود نشان میدهد که بر خلاف ادعاهای هیئت حاکمه (و حامیان و تبلیغاتچیهای «چپ» و راست بین المللی شان) صف بندی سیاسی در ونزوئلا بین مشتی سرمایهدار نوکر امپریالیسم و مزدوران و جاسوسان بیگانه با «اکثریت قاطع توده ها» نیست. و باید پرسید که چرا؟
واقعیت اینست که سیاست صدقه دادن به بخش هایی از مردم تهیدست برای جلب حمایت سیاسی آنان، سیاستی که هوگو چاوز باب کرد و بدون شک دستاوردهایی هم برای حکومتش داشت، نتایج اقتصادی و اجتماعی ناگزیری برای اقتصاد نفت-محور ونزوئلا به بار آورده است. مهم نیست که هوگو چاوز و جناحش چقدر به آمریکا ناسزا گفتهاند. مهم اینست که ونزوئلا در چارچوب اقتصاد دولتی از الگوی «مزیت نسبی» صندوق بین المللی پول و بانک جهانی (در واقع از یک الگوی پایهای و شناخته شدۀ ساختار جهانی سرمایهداری امپریالیستی) پیروی میکند. اقتصاد تک پایۀ ونزوئلا میتوانست (و میتواند) درآمدهای کلان نفتی را به خزانۀ دولتی بریزد. دولت نیز میتوانست (و تا مدتی میتواند) بخشی از این درآمدها را در تامین اجتماعی و مسکن و آموزش و پرورش هزینه کند. اما تا وقتی که الگوی اقتصاد به طور اساسی تغییر نکند (در واقع منطق اقتصادی کشور و بنیان آن یعنی روابط تولیدی حاکم عوض نشود)، این گونه یارانه پخش کردنها و صدقه دادنها نهایتا به ضد خود بدل میشود. از یک طرف با ادامۀ رکود اقتصاد جهانی سرمایهداری و نوسانات در قیمت نفت، جریان کسب درآمد برای ونزوئلا بی ثبات و آسیب پذیر میشود. از طرف دیگر، فشارهای سیاسی و اقتصادی از جانب آمریکا که کماکان بزرگترین مشتری نفت ونزوئلا محسوب میشود، امنیت سرمایه گذاری در این کشور را کاهش میدهد و در راه سرمایه گذاریها و نوسازیهای درازمدت و استراتژیک مانع ایجاد میکند. جامعۀ امروز ونزوئلا گرفتار  رشد تورم، بالا رفتن نرخ بیکاری، کمبود مواد غذایی، اختلال در شبکه برق رسانی و رشد چشمگیر بزهکاری در بین جوانان و نوجوانان محلات است. جالب است بدانید که حکومت مدتی است برای کاهش بزهکاری و به اصطلاح «تربیت فرهنگیِ» نوجوانان و جوانان به سازماندهی رقابتهای بوکس در محلات روی آورده است! حتما اسم این کار را هم جهت دهی مثبت به خشم نهفته در بین تهیدستان میگذارد تا دق دلی هایشان  را در یک «رقابت ورزشی» بر سر هم نوعان خود خالی کنند. و خوب است یادآوری کنیم که در نمونۀ یک جامعۀ سوسیالیستی واقعی (در چین دوران مائو تسه دون) بوکس به خاطر خصلت وحشیانه و روحیۀ خشنی که در بوکسورها و تماشاگران دامن میزد ممنوع بود.
نکته دیگر در خصوص انتخابات ونزوئلا، شیوۀ تبلیغی و سیاست سرکوبگرانهای است که جناح حاکم (احتمالا با درس گیری از دوستان مرتجع اسلامیاش در ایران) به اجراء گذاشته است. مادورو در نقطۀ اوج کارزار انتخاباتی، مخالفانش را مزدور آمریکا لقب داد و فضای آنتاگونیستی شدیدی را دامن زد که در آن هر برخوردی بین طرفداران دو رقیب میتوانست آتش درگیریهای خونین و فاجعه بار میان مردم را روشن کند. بعد از اعلام پیروزی مادورو که با اعتراض رقیبش به صحت شمارش آراء همراه بوده، جناح حاکم برای برانگیختن پایههای خود نسبت به «خطر کودتا» هشدار میدهد و بحث مداخلۀ خارجی در حوادث کشور را وسط میکشد. و البته در این میان، تا به حال هفت نفر کشته و تعداد زیادی زخمی شدهاند. به نظر میآید جناح مادورو که از شکنندگی اوضاع و پیروزی ضعیف خود نگران شده تلاش دارد به سبک احمدی نژاد ـ خامنهای قاعدۀ بازی را تا جایی که ممکنست بر هم بزند. تلاش دارد به سیاست ایجاد حکومت ائتلافی که معمولا رژیم های بورژوایی در این جور مواقع به عنوان یک راه حل به کار میگیرند تن ندهد. در هر صورت آنچه در ونزوئلا شاهدش هستیم را هر چیز میتوان نام نهاد مگر رویارویی سوسیالیسم و سرمایهداری.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر