خطرناک ترین کار
دنیا
ساعت سه و نیم سحرگاه 17 ژوئیه 2012، دراسکلۀ شرکت اوراق
کشتی اس .آر .اس، یک ورقۀ عظیم فلزی روی «خورشید
عَلَم» افتاد و او را له کرد. خورشید 16 سال داشت و این اولین کارش بود. او مدرسه
را ترک کرده بود تا خانوادهاش را تامین کند.
در چیتاگونگِ بنگلادش همیشه بچهها را به شیفت شب
میگمارند چون شبها از بازرسی خبری نیست. این پسربچۀ 16 ساله از 7 شب تا 7
صبح کار میکرد. موسم باران بود و رگبار و تندباد و
کارگران با پای برهنه در پانزده بیست سانت گل راه میرفتند. یکی از کارگران با تجربه داشت با مشعل لحیم ورقۀ
فلزی بزرگی را که از یک کشتی جدا کرده بود تکه میکرد که ورقه بر اثر تندبادی برگشت و بر روی خورشید که آن
طرف ورقه کار میکرد افتاد. نیم ساعت طول کشید تا
همکارانش موفق به بلند کردن ورقه از روی خورشید شدند ولی او قبل از رسیدن به
بیمارستان جان داد. دستمزد او ساعتی 25 سنت بود و روزی 75/2 دلار (کمتر از ده هزار
تومان) برای 11 ساعت کار. کارگران اس .آر .اس نه قرارداد
کار دارند، نه حتی کاغذپارهای که نشان دهد
استخدام شرکتند.
ساعت 12 و 45 دقیقه روز 12 سپتامبر همان سال، «ارشاد الحق»
23 ساله در اسکلۀ فولاد سید مشغول بریدن یک ورقه فلزی بود که ناگهان یک میله
فولادی در رفت و به او اصابت کرد. در راه بیمارستان خونریزی سرش قطع نمیشد. ساعت 4 و نیم بعد از ظهر همکاران ارشاد از مرگ او مطلع
شدند. مدیریت شرکت فورا جسد ارشاد را به روستایش در شمال بنگال فرستاد تا سر و صدا
راه نیفتد. ارشاد یک برشکار ماهر بود و همکارانش میگویند خیلی صاف و ساده بود. همسر ارشاد هفت ماهه آبستن بود
و انتظار اولین فرزندشان را می کشید.
ساعت ده و نیم صبح دوم ماه مه «منصور علی» در حالی که در
اسکلۀ سیما مشغول جدا کردن یک درب هیدرولیک عظیم الجثه در موتورخانه
کشتی بود، جان داد. داشت چفت درب را باز میکرد که
درب افتاد و او را له کرد. فرید، یکی از همکاران منصور زخمی و در بیمارستان بستری
شد. مدیریت برای این که هیچ مسئولیتی در قبال کارگران نداشته باشد نه قرارداد کار
میبندد و نه حتی کارت شناسایی برای
کارگران صادر میکند. این کارگران روز مزد هستند. صاحب
شرکت سیما، برش و پیاده کردن کشتیها را به
پیمانکار میسپارد. اینجا هم مزد برشکاران ساعتی 40
تا 50 سنت و مزد دستیاران 23 تا 24 سنت است. بر سر در سیما نوشتهاند «ایمنی بر همه چیز مقدم است» ولی به کارگران نه پوتین و
کلاه ایمنی داده میشود، نه جلیقه و
حفاظ جوشکاری. حقوق ناچیز کارگران هم امکان خرید این وسایل را نمیدهد. از آموزش اولیه ترین اصول ایمنی هم خبری نیست و اتاقی
که بر درش «درمانگاه» نوشته شده محل خواب سرپرستان است.
طول عمر یک کشتی معمولا چند دهه است، بعد از این زمان، دیگر
تعمیر و جایگزینی قطعات صرف ندارد. تخریب کشتی شیوهای است برای خلاص شدن از کشتی های قراضه و
بازیافت سودآور آن ها. در این روند کشتیها تکه تکه میشوند و اسقاطیها و ضایعات میرود که بازیافت
شود. برخی تجهیزات نیز دوباره مورد استفاده قرار میگیرد. اسکلههای تخریب کشتی
امروزه بیشتر در آسیای جنوبیاند و چیتاگونگ
بنگلادش از مراکز اصلی این کار است.
منطقه ساحلی فوزدارهات به طول 18 کیلومتر در شمال غربی
چیتاگونگ به لحاظ وسعت دومین منطقه اوراق کشتی جهان است و یک پنجم کل این صنعت در
سطح دنیا را شامل میشود. دویست هزار
بنگلادشی در این صنعت به کار مشغولند و نیمی از کل صنعت فولاد بنگلادش به این کار
وابسته است.
صنعت اوراق کشتی از سال 1964 وارد بنگلادش شد ولی از دهه
هشتاد میلادی بود که شروع به رشد کرد. در سالهای 1990 بنگلادش به لحاظ وزن فلزات اوراق شده دومین کشور
جهان بود. در سال 2008 بیست و شش شرکت به این کار مشغول بودند که این رقم در سال
2009 به چهل رسید. امروز بسیاری از بزرگترین کشتیهای جهان را در سواحل چیتاگونگ از دور خارج میکنند؛ چون در اینجا دستمزد کارگران فوق العاده کم است؛
کارگران از هیچ حق و حقوقی برخوردار نیستند؛ از قوانین و سیاستهای محیط زیستی هم خبری نیست یا اجرا نمیشود. پس سرمایهها اجازه دارند
تا میتوانند به تاخت و تاز و فوق استثمار
بپردازند. درآمد سالانه این صنعت یک و نیم میلیارد دلار است.
اوراق کشتی به دلایل مختلف در بسیاری از کشورهای جهان ممنوع
است ولی وجود این صنعت در بنگلادش باعث نگرانی هیچکس نیست. نیاز به سرمایه گذاری زیاد هم
ندارد. یک دستگاه وینچ بزرگ، چند مشعل لحیم و شاید یک بولدوزر کافی باشد. قیمت جان
آدمی ارزان است و ماهیچه و نیاز به کار به حد کافی وجود دارد. میلیونها مردم فقر زده به دنبال راهی برای ادامه بقا هستند. بین
30 هزار تا 50 هزار نفر مستقیما به کار در این صنعت مشغولند و 100 هزار نفر دیگر
به طور غیر مستقیم درگیرند. کار توسط پیمانکارانی که کشتی به کشتی قرارداد میگیرند انجام میشود. معمولا برای
هر کشتی بین 300 تا 500 نفر به کار گرفته میشوند که به هر یک روزانه بین یک تا سه دلار دستمزد میدهند. شمار زیادی هم در مراحل مختلف بازیافت قطعات اوراق
شده درگیرند.
بیش از نیمی از این کارگران زیر 22 سال دارند و بیش از نیمی
از آنها بیسوادند. بنا به برخی گزارشها نزدیک 20 درصد نیروی کار را کودکان تشکیل میدهند. کار در اسکلههای اوراق
کشتی بسیار خطرناک است. در ساخت کشتیها به خصوص کشتی هایی که قبل از
سالهای 1990 ساخته شده از مادۀ «اسبست»
استفاده شده که شدیدا سرطان زاست. رنگ کشتیها اغلب
حاوی سرب، کادمیوم و آرسنیک است. هر کشتی قدیمی حاوی حدود 7 هزار تا هشت هزار کیلو
اسبست و 10 تا 100 تن رنگ آلوده به سرب است. کم نیستند کارگرانی که به علت استنشاق
گازهای سمی، انفجار گاز و یا آتش سوزی جان میبازند؛ به طور متوسط سالی 60 کارگر. هزاران کارگر نیز هر
سال بیمار، مصدوم یا دچار نقص عضو میشوند. سال 2009
در بنگلادش قانونی گذرانده شد که وارد کردن کشتیهای قدیمی آلوده به اسبست، پی سی بی، فلزات سنگین و لجن را
ممنوع میکرد. این کار نزدیک بود صنعت اوراق کشتی
را بخواباند. با فشار صاحبان شرکتها و پیمانکاران
این قوانین تعدیل و در واقع معلق شد.
کارگران
صنعت اوراق کشتی بنگلادش را باید جزء تحتانی ترین لایههای طبقۀ جهانی پرولتاریا به حساب آورد؛ که به واقع هیچ چیز
برای از دست دادن ندارند؛ که نظام سرمایهداری برای
کسب سودِ بیشتر از جانشان مایه میگذارد؛ عمرشان را کوتاه میکند و برای جبران این نیروی تلف شده به زندگی میلیونها کودک و نوجوان فقیر و گرسنهای چنگ میاندازد که آماده
به انتظار کار ایستادهاند.
سیما توکلی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر