شیوع ویروس کرونا- کاپیتالیسم
ویروس مرموز کرونا نزدیک به سه ماه
پیش در چین در شهر ووهان، در یک بازار فروش گوشت پرندگان وحشی و ماهی ظاهر شد و به
سرعت در نقاط جغرافیایی متعدد و حتا بیرون از چین گسترش یافت. دولت چین که مانند
جمهوری اسلامی امنیت خود را در دروغ گفتن به مردم جستجو میکند، دکتر لی ون لیانگ که زنگ خطر را در
مورد این ویروس به صدا درآورده بود، سرکوب و مجبور به سکوت کرد. این دکتر جوان در
بیمارستان مرکزی ووهان مبتلا شد و در روز ۶ فوریه (۱۷ بهمن ۹۸) درگذشت. مقامات چین حتا پس از اعلام رسمی ظهور
اپیدمی (شیوع) کرونا باز هم دست از فریبکاری برنداشتند و اعلام کردند که «همهچیز
تحت کنترل است». درحالیکه ویروسشناس برجسته چینی Zhong پس از مقایسه ژن و پروتئینهای ویروس کرونا با
ویروس سارس
SARS هشدار داده بود، این ویروس خطر زیادی برای سلامت عمومی دارد زیرا به گفته
او توان آن را دارد که خود را به پروتئینی متصل کند که در سطح اغلب سلولهای ریوی
انسان یافت میشود. وی تاکید کرد که «خطر و قدرت ویروس کرونا در انتقال یافتن از
یک نوع به نوعی دیگر از موجودات (مثلا از حیوان به انسان) و همچنین انتقال آن از
انسان به انسان متاثر از فاکتورهای دیگر نیز میباشد. مثلا پاسخ سیستم ایمنی
میزبان (میزبان یعنی حیوان یا انسانی که این ویروس رویش مینشیند) به این ویروس و
سرعت تکثیر آن در ریه انسان و پتانسیلاش برای موتاسیون. زیرا موتاسیون (دگرسانی
جهشی) برخی ویروسها را مهلکتر و واگیردارتر میکند.»۱
شماری از بیماریهای
ویروسیِ مسری مانند ابولا بیمار را بهسرعت از بین میبرند و به این علت شیوع پیدا
نمیکنند و خطر جهانی محسوب نمیشوند. اما انواع بیماریهای مسری ویروسی که فصلی
هستند سالانه میلیونها و بلکه میلیاردها نفر را مبتلا میکنند اما از آنجا که در
فصول دیگر ضعیف میشوند، قربانیان زیادی نمیگیرند. ویروس کرونای جدید نیز با گرم
شدن هوا ضعیف خواهد شد. اما تجربه نشان داده است که در پاییز یک موج تهاجمی دیگر
خواهد داشت و سازمان بهداشت جهانی امیدوار است تا آن زمان واکسن کرونا نیز تولید
شده باشد. در صورتی که این ویروس تغییر شکل داده و در مقابل درمانهای گوناگون
مقاوم شود، شمار تلفات بهطرز غیرقابل تصوری زیاد خواهد شد. این تلفات انسانی
عمدتا در کشورهای بهاصطلاح در حال توسعه رخ خواهد داد. زیرا در این کشورها (که
ایران هم جزو آنهاست) نظام پزشکی عمومی فاقد دانش و تجهیزات ابتدایی است و علاوه
بر آن، سیستم ایمنی بدن مردم زیر فشار سوء تغذیه، آلودگی آب و هوا، ناامیدی، رعب و
وحشت ناشی از سرکوب سیاسی بهشدت ضعیف شده است. در برخی کشورهای آفریقایی که تبدیل
به میدانِ استثمار و غارت بیرحمانه امپریالیسم چین شدهاند، مردم حتا فاقد آب
آشامیدنی و آب برای شستشوی دست و بدن خود هستند درحالیکه شستشو روش پیشگیری اولیه
در مقابل این ویروس و انواع ویروسهای شایع آنفولانزا است که سالانه جان ۱۲ هزار تا ۶۱ هزار نفر را میگیرند.
حتا ویروسها میان انسانها تبعیض قائل میشوند!
در ۱۰۰ سال گذشته، اپیدمیهای آنفولانزا جان میلیونها نفر را گرفته است. در سال ۱۹۱۸-۱۹۲۰ آنفولانزای اسپانیایی که از ایالات متحده آمریکا سرچشمه گرفته بود بیست تا
صد میلیون نفر را کشت.۲ در سال ۱۹۵۷-۱۹۵۸ آنفولانزای آسیایی جان دو میلیون نفر را گرفت و در سال ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۰ آنفولانزای هنگکنگی باعث مرگ یک میلیون نفر
شد.
آنفولانزای
اسپانیایی در چند موج دور تمام دنیا چرخید. اولین موج به فاصله ۹ ماه در همه کشورهای دنیا شیوع پیدا کرد. موج ابتدایی، کشندهتر از موجهای
دیگر بود و بهتدریج ضعیفتر شد و شمار تلفات آن در هر کشور نسبت به اینکه در چه
مرحلهای به آنجا رسیده بود تفاوت داشت. شمار تلفات در ترکیه و ایران بسیار بالا
بود. اما حمله ویروس در برخی از جزایر تکافتاده ویرانکننده بود. ویروس به برخی
نقاط جهان دو سه بار حمله کرد. اسناد اداره مستعمرات بریتانیا نشان میدهد ۸ درصد از اهالی منطقهای از هند جان باختند و احتمالا آمار کشتهشدهها
بسیار بالاتر از آن است که این اسناد ثبت کردهاند. ژاپن با محدود کردن سفر توانست
از تلفات زیاد جلوگیری کند. تلفات در فرانسه نزدیک به چهارصد هزار نفر بود. در
آمریکا هر خانواده فیلادلفیایی یک مبتلا داشت. درشکهها در خیابانها اعلام میکردند:
مردههایتان را بیاورید! برای کندن قبور از بیلهای بخار استفاده میشد. حیات
اقتصادی شهر کاملا متوقف شد. «ساختار سیاسی و اجتماعی شهر به نقطه فروپاشی رسیده
بود که یکباره طول عمر بیماری تمام شد.»۳
پس از دو سال شمار
زیادی از اهالی کره زمین در مقابل این ویروس مقاوم شده بودند. به ناگهان، ویروس
کاملا از بین رفت. مطالعاتی که اخیرا روی بافت جسد یخزده یکی از بیماران انجام
شده است نشان میدهد منشاء این ویروس پرندگان بوده است.
یک رساله
تحقیقی در مجله پزشکی لانسه (۲۱ دسامبر ۲۰۰۶) با استفاده از روش تحلیل آماری تخمین زده است که اگر آنفولانزایی شبیه
آنفولانزای ۱۹۱۸ شایع شود در بدترین حالت ۶۲ میلیون کشته بر جای خواهد گذاشت. تمرکز اصلی این رساله بررسی رابطه میان فقر و تلفات انسانی است. نتیجهگیری تحقیق این است که رابطه مذکور،
غیر مستقیم بود. سه عامل نقش اصلی را در مقاومت یا جانباختن افراد در مقابل حمله
این ویروس داشتند: سلامت عمومی قربانیان، رژیم غذایی و مبتلا بودن قربانیان به
بیماریهای دیگر (مانند دیابت و بیماریهای ریوی و قلب و غیره).
مجله لانسه وضعیت
سال ۱۹۱۸ را با امروز بررسی میکند و میگوید: «… در شرایط جهانگیر شدنِ بیماری
بسیار بعید است که اندوختههای عظیم آنتیبیوتیکها یا آنتی- ویروسها در دسترس
اغلب کشورهای فقیر قرار بگیرد. در نتیجه بهطور مثال اگر در سال ۲۰۰۷ یک بیماری جهانگیر ظاهر شود شاید بهترین تخمین مرگ و میر همان میزان مرگ و
میر سال ۱۹۱۸ باشد و این ادعانامه محکومکنندهای در مورد
نابرابری در بهداشت جهانی است.»
ظهور بیماریهای
خطرناک در هر نظام اجتماعی اجتنابناپذیر است. سرمایهداری این ویروسها را تولید
نکرده است. اما اینکه چه تاثیری بر تودههای مردم میگذارد مستقیما مرتبط است با
اینکه چه طبقهای حاکم است و جامعه چگونه سازمانیافته است. سرمایهداری، جهان و
هر کشور را بهگونهای سازمان داده است که موانع عظیمی در مقابل مواجهه با این
چالش میگذارد. زمانیکه چین یک کشور سوسیالیستی تحت
رهبری مائوتسه دون بود (از سال ۱۹۴۹ تا ۱۹۷۶) با وجود آنکه درآمد سرانه آن کشور بسیار پایینتر
از چین کنونی بود اما وضعیت بهداشت و تغذیه و سلامت تودههای مردم بسیار بهتر از
امروز بود. در همان مدت کوتاه سوسیالیسم در چین، میانگین انتظار عمر دو برابر شد و
حتا میانگین قد نسلهای جدید افزایش یافت. در عرض همان مدت کوتاه بسیاری از بیماریهایی
که حیات مردم را نابود میکردند ریشهکن شدند. زیرا اصل سازمانده جامعه سوسیالیستی
«خدمت به مردم» بود. طبق آمار سازمان ملل متحد، نرخ مرگ و میر نوزادان در سال ۱۹۷۵ در شهر شانگهای کمتر از نیویورک بود. با مرگ مائوتسه دون جناح راست حزب
کمونیست چین که در واقع «بورژوازی نوین» بود و نقشه و برنامه احیای سرمایهداری
را داشت دست به کودتای خونینی علیه مائوئیستها زد و قدرت را بهدست گرفت.
بورژوازی نوین، سرمایهداری را احیا کرده و سود را در فرماندهی اقتصاد قرار داد.
قطب راهنمای «خدمت به مردم» به «ثروتمند شدن شکوهمند است» تبدیل شد. بخشی از قرار
دادن «سود در فرماندهی اقتصاد» از بین بردن کل نظام پزشکی در روستاهای چین بود. به
این ترتیب، دو سوم جمعیت چین از دسترسی به نظام پزشکی محروم شدند و وقتی در سال ۲۰۰۳ ویروس «سارس» به روستاهای چین حمله کرد، مقامات حکومتی بهجای بسیج امکانات
برای جلوگیری از آن، برای اینکه به تجارت وسرمایهگذاری و به حاکمیتشان لطمه
نخورد آن را پنهان کردند.
نابودی محیط زیست و کشاورزی
کارخانهای
اما ربط
گوشت حیوان و تولید ویروسهای جدید چیست؟ کشاورزی عظیم کارخانهای برای تولید
احشام و پرندگان تبدیل به مراکز تولید ویروسهای جدید شدهاند.۴ این نوع کشاورزی در چین و ایالات متحده، مکزیک،
برزیل و غیره رایج است. مایک دیویس نویسنده کتاب معروف «سیاره زاغهها» در کتاب
دیگری به نام «سرمایهداری و آنفولانزا» مینویسد: «در آمریکای سال ۱۹۶۵ در یک میلیون مزرعه ۵۳ میلیون خوک
نگهداری میشد. امروز، ۶۵ میلیون خوک در ۶۵ هزار ساختمان قرار دارند که نیمی از خوکها در ساختمانهای عظیم که هر یک
حداقل ۵۰۰۰ حیوان دارند، نگهداری میشوند.» در این کارخانههای پرورش دام و ماکیان
هزاران حیوان در شرایط بیرحمانهای که مملو از گرما و مدفوع است نگهداری میشوند.
عدم تحرک، هوای سمی و ترور و وحشتی که علیه حیوانها اعمال میشود سیستم ایمنی
حیوان را بهشدت تخریب میکند و آنها را در مقابل بیماریهای عفونی کاملا آسیبپذیر
میکند و وقتی یکی از حیوانها به میکروب و انگل و قارچ آلوده شود بهسرعت انتشار
پیدا میکند. متخصصینِ بیماریهای عفونی سالهاست که در مورد مزارع صنعتی که بستر
مناسب برای موتاسیون و رشد ویروسهای خطرناک جدید هستند هشدار میدهند.
برای شیوه تولید
سرمایهداری، محیط زیست و حفظ سلامت عمومی جزو «هزینههای غیر ضروری» محسوب میشوند.
تحت نظام سرمایهداری تولید مواد غذایی به تهدیدی برای سلامت و جان انسان تبدیل
شده است. زیرا تولید در نظام مالکیت خصوصی با انگیزه تولید نیازهای مردم صورت نمیگیرد
بلکه با انگیزه تولید حداکثر سود است.
ژیلا انوشه
پانوشت:
۱- دیوید کوآم، اپیدمی ویروس کرونا را ما به وجود
آوردیم (همچنین نویسنده کتاب: «عفونتهای حیوانی و پاندمی بعدی»)، نیویورک تایمز (۲۸ ژانویه ۲۰۲۰)
David Quamme, We Made the Coronavirus
Epidemic, NYT 28-01-2020
Spillover: Animal Infections and the Next
Human Pandemic.
۲- «انفولانزای مرغی
در یک جهان امپریالیستی» از سرویس خبری جهانی برای فتح ۱۶ ژانویه ۲۰۰۷
۳- The Great Influenza by John Barry
۴- سرمایهداری و شیوع آنفولانزای خوکی؛ نشریه
انقلاب شماره ۱۶۵؛ ۲۴ مه ۲۰۰۹
Capitalism and the Swine Flu Epidemic
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر