۱۴۰۰ شهریور ۲, سه‌شنبه

واقعیت کمونیسم

 


اقتصاد سیاسی مارکسیستی

بخش ۱۲: اگر رویزیونیست ها به قدرت برسند سرمایه داری به سرعت احیا می شود

در علم کمونیسم، واژۀ «رویزیونیسم» اشاره دارد به سیاست و برنامه ای که در مضمون بورژوایی است اما در ظاهر به عنوان سیاست و برنامۀ کمونیستی و سوسیالیستی ارائه می شود.

در مقاله ای تحت عنوان «درک دو واقعیت اساسی در مورد چین معاصر»[۱] گفتیم چین از سال ۱۹۴۹ تا ۱۹۷۶ (۱۳۲۸ تا ۱۳۵۵ شمسی) یک کشور سوسیالیستی بود، اما با به قدرت رسیدن رویزیونیست ها در سال ۱۹۷۶ پس از مرگ مائوتسه دون، سوسیالیسم واژگون و سرمایه داری احیاء شد. این مقاله، نکته مهمی را در مورد ماهیت «پول» در جامعۀ کنونی چین در مقایسه با ماهیت آن در جامعۀ قبلی و سوسیالیستی چین یادآوری کرده و می گوید، پول چینی که عکس مائوتسه دون بر آن نقش بسته است، در دورانِ چین سوسیالیستی، نمایندۀ ثروت اجتماعا تولید شده بود که به طور اجتماعی  توسط کارگران و زحمتکشان چین تصاحب و کنترل می شد. در حالی که امروز در چین سرمایه داری، پول نمایندۀ ثروت اجتماعا تولید شده ای است که  به طور خصوصی توسط طبقۀ سرمایه داران چینی و بین المللی تصاحب و کنترل می شود. عاملی که در دوران سوسیالیسم، پول را از تجسم سود و سرمایۀ خصوصی تبدیل به نمایندۀ کار اجتماعی کرده بود و این خصلت را تضمین می کرد، علاوه بر استقرار مالکیت همگانی سوسیالیستی بر ابزار تولید، حاکم بودن دولت واقعا سوسیالیستی و رهبری واقعا کمونیستی بود.

معیار «دولت واقعا سوسیالیستی» به دلخواه تعیین نمی شود. بلکه، آن چه تعیین کنندۀ خصلت سوسیالیستی یک دولت است، گسست آن از دینامیک های زیربناییِ سرمایه داری است. به یک کلام،  دولت واقعا سوسیالیستی، دولتی است که حل تضاد اساسیِ سرمایه داری (تضاد میان تولید اجتماعی از یکسو و تصاحب و کنترل خصوصی تولید اجتماعی) را پیش می برد و فرآیند «دو گسست» و «نابودی چهار کلیت» را محقق می کند. منظور از «دو گسست» به گفتۀ مارکس: گسست از مالکیت کهنه و افکار کهنه است. مارکس با نقد علمی سرمایه داری به این نتیجه گیریِ علمی رسید که سوسیالیسم دورانی طولانی است که «نابودی چهار کلیت» مُعرِف و خصلت نمای آن می باشد: نابودی کلیۀ تمایزات طبقاتی، نابودی کلیۀ روابط تولیدی که این تمایزات را به وجود می آورند، نابودی کلیۀ روابط اجتماعی که توسط این روابط تولیدی شکل می گیرند و نابودی کلیۀ افکاری که بازتاب و تقویت کنندۀ تمایزات طبقاتی و اجتماعی هستند.

همچنین، واقعی بودن رهبری کمونیستی نیز با معیارهای مادی و عینی که به طور علمی تعیین شده اند محک زده می شود؛ معیارهایی که قابل تقلیل به معیارهای فرمیک مانند نام گذاری و آیین ها و حتا ترکیب کارگری نیستند. حزب کمونیست در صورتی واقعا کمونیستی است که به لحاظ افق و برنامه و سیاست ها نمایندۀ حل تضاد اساسی عصر سرمایه داری و حرکت دادن جامعه و جهان به سمت کمونیسم باشد.  

در همان مقالۀ «درک دو واقعیت اساسی در مورد چین معاصر» گفتیم که نظام سوسیالیستی در چین توسط بورژوازیِ جدیدی که در حزب کمونیست چین و دولت سوسیالیستی چین رشد کرده بود، از طریق کودتایی در اکتبر ۱۹۷۶ سرنگون شد. کمونیست های انقلابی قلع و قمع شدند و رهبران کمونیست واقعی مانند «چیان چین» و «چَن چان چیائو» در زندان ها کشته شدند یا پوسیدند. یکی از رهبران و اعضای قدیمی حزب کمونیست چین به نام «دن سیائو پین» که رویزیونیستی شناخته شده بود، رهبری «بورژوازی جدید» را در دست داشت. علت این که  مائوتسه دون این طبقه را «بورژوازی جدید» خواند این بود که با بورژوازی کهنه ای که توسط انقلاب ۱۹۴۹ سرنگون شده بود فرق داشت و در واقع از دلِ تضادهای خودِ جامعه سوسیالیستی سر بیرون آورده بود و  مقرهای فرماندهی اش در خود حزب کمونیست بود. باید تاکید کرد که «بورژوا» شدن بخشی از کمونیست های حزب کمونیست چین به این علت نبود که تبدیل به صاحبان خصوصی ابزار تولید و سرمایه شده بودند بلکه بورژوا بودند چون برای طرح و برنامه و سیاستی می کوشیدند که دینامیک های سرمایه داری را تولید و بازتولید و راه را برای احیاء سرمایه داری باز می کرد. در واقع اینها کسانی بودند که مائوتسه دون در موردشان گفت: پنجاه سال در کنار یکدیگر سرود انترناسیونال خواندیم اما عده ای از آنان به سمت سرمایه داری رفتند.

مهمترین سندی که رویزیونیست های حزب کمونیست چین در دوران سوسیالیسم، تولید کردند و حاوی برنامۀ احیاء سرمایه داری بود سندی با عنوان «مسائلی معین برای تسریع رشد صنعتی» (به اختصار «سند بیست ماده») به قلم «دن سیائوپین» بود. این سند، به یکی از محورهای اصلیِ مبارزۀ طبقاتی میان «راه سوسیالیستی» و «راه سرمایه داری» در حزب کمونیست چین و در کل جامعه تبدیل شد. به ویژه در دورۀ «انقلاب فرهنگی بزرگ پرولتاریی» که از سال ۱۹۶۶ آغاز شده بود در هر کارخانه و کمونی بحث شده و مورد نقد قرار می گرفت.[۲]

می توان گفت که سند بیست ماده ای سه محور عمده داشت: یکم، تسریع رشد صنعتی چین را وابسته به سرمایه گذاری های خارجی در نفت و معادن و بالا بردن بهره وری کار از طریق وارد کردن فن آوری از خارج می دانست. دوم، رشد صنعتی را منوط به ایجاد تقسیم کار مطلق میان کار فکری (فن آوری/مدیریت) و کار بدنی (کارگری) می کرد. سوم، بر اجرای مطلق اصل «از هر کس به اندازه توانایی اش و به هر کس به اندازه کارش» را موعظه می کرد.

کمونیست های انقلابی که توسط مائوتسه دون رهبری می شدند، سند بیست ماده ای را در هر سه محور عمده نقد کرده و آن را نمونه ای از خط رویزیونیستیِ «رشد نیروهای مولده» می دانستند.

تئوری رویزیونیستی «راه رشد نیروهای مولده»

همانطور که در بخش های پیشین در تشریح مبانی علم اقتصاد سیاسی مارکسیستی گفتیم، شالودۀ هر جامعه ای را روابط تولیدی میان انسان ها تشکیل می دهد و روابط تولیدی، در اعصار مختلف نسبت به این‌ که نیروهای مولده (دانش و مهارت و ابزار انسان در تولید نیازهایشدر چه سطحی از پیشرفته‌ گی است، روابط تولیدی یا سازمان همکاری و تقسیم کار میان انسان‌ها شکل‌های متفاوتی به‌ خود می‌ گیرد. مثلا، شکل برده داری، فئودالی، سرمایه داری یا سوسیالیستی.[۳] (به نیروهای مولده، نیروهای تولیدی هم گفته می شود).

نقد کمونیست های تحت رهبری مائو به سند بیست ماده ای این بود که می خواهد نیروهای مولده را بر اساس احیاء روابط سرمایه داری تضمین کند. در حالی که، روش سوسیالیسم در رشد نیروهای مولده ایجاد تغییرات مستمر سوسیالیستی در روابط تولیدی است.  کمونیست های انقلابی تاکید می کردند، هرچند با رشد روابط سرمایه داری به طور موقت نیروهای مولده رشد می کنند اما خیلی زود، تبدیل به ماشین ویرانگر نیروهای مولده شده و مهمترین وجه نیروهای مولده را که خودِ انسان ها هستند، از بین می برد. با رشد روابط سرمایه داری، قوۀ محرکۀ آنارشی سرمایه داری بر اقتصاد حاکم می شود. رقابت آنارشیک میان سرمایه های متعدد در عین حال که محرکی است برای ابداعات فن آورانه اما بیشتر از آن موجب نابودی انسان ها و خلاقیت های آنان، نابودی فرآیندهای تولیدیِ به زحمت سازمان یافته و نابودی محیط زیست می شود که آثار تخریبی آن در جهان امروز مانند روز روشن است.

این تفاوت عظیم میان راه سوسیالیستیِ و راه سرمایه داریِ رشد اقتصادی، برای رویزیونیست ها پشیزی ارزش نداشت و دن سیائوپین با این جمله که «گربه باید موش بگیرد، حال می خواهد سفید باشد یا سیاه» این تفاوت فاحش را انکار می کرد. به اعتقاد رویزیونیستها، صنعت باید توسعه یابد مهم نیست که تحت چه نوع مالکیت و چه سبک مدیریتی باشد؛ بر مبنای استثمار و رشد شکاف ها و تمایزات طبقاتی باشد یا بر مبنای محدود کردن آنها.

 

روابط تولیدی با نظام سرمایه داری جهانی

در شرایطی که استقلال و خودکفایی اصل مهمی در ساختن اقتصاد سوسیالیستی است، برنامه بیست ماده ای عکس آن را موعظه می کرد و تحت عنوان «آموختن از کشورهای سرمایه داری» هدفش این بود که چین را به دینامیک های سرمایه داری جهانی متصل کند و از این طریق راه احیای سرمایه داری را هموار کند. در مقابل، مائو تاکید می کرد «از تجربه خوب دیگر کشورها آگاهانه بیاموزید و حتا تجارب بد آنها را نیز مطالعه کنید تا از آن درس بگیرید». این آموختن شامل آن بود که نمی توان  طرح های فن آورانه را همان طور که در کشورهای سرمایه داری به کار برده می شوند و هدفشان  تامین حداکثر سود برای سرمایه است به کار گرفت. کمونیست های انقلابی هشدار می دادند که «سرمایه» چیزی خنثی نیست بلکه روابط اجتماعیِ مبتنی بر استثمار، تولید با هدف سودآوری، تولید از طریق رقابت با سرمایه های دیگر است و هنگامی که سرمایه خارجی وارد چین بشود، این روابط را با خود به همراه می آورد. برنامه بیست ماده ای قصد داشت چین را پایگاه مواد خام سرمایه داری جهانی، کارگاه زنجیره ای و تعمیرات و محل سرمایه گذاری های سودآور کرده و کارگران را تبدیل به مزدوران سرمایه داخلی و خارجی کند. رویزیونیست ها با سرنگون کردن کمونیست ها، در نهایت موفق به این کار شدند.

رابطه میان مالکیت بر ابزار تولید و دو جنبه دیگر از روابط تولیدی

هرچند رویزیونیست ها، به طور آشکار تبدیل مالکیت همگانی سوسیالیستی به مالکیت خصوصی سرمایه داری بر ابزار تولید را موعظه نمی کردند. آنان برای هموار کردن رجعت به مالکیت خصوصی را با حمله به دو مولفۀ دیگر از روابط تولیدی آغاز کردند. همانطور که در مباحث پیشین در باب مبانی اقتصادی سیاسی مارکسیستی گفتیم، روابط تولیدی دارای سه مولفۀ اصلی است که عبارتند از: مالکیت بر ابزار تولید، توزیع ثروت تولید شده، جایگاه هر کس در فرآیند تولید. در جامعۀ سرمایه داری، توزیع ثروت طوری است که کسانی که کار می کنند حتا «حق شکم سیر» را ندارند و کسانی که صاحبان ابزار تولید هستند و کار نمی کنند، ثروت تولید شده و توزیع و کل فرآیند آن را کنترل میکنند. در جامعۀ سوسیالیستی با استقرار اصل «از هر کس به اندازه توانایی اش و به هر کس به اندازۀ کارش» این رابطه استثمارگرانه از بین می رود. اما این فقط آغاز است و جنبه های بورژوایی در جوانب دیگری از روابط تولیدی به قوت خود باقی است. مثلا در توزیع، هنوز جامعه به اصل کمونیستیِ «از هر کس به اندازه توانایی اش و به هر کس به اندازه نیازش» نرسیده است. هنوز جایگاه هر کس در فرآیند تولید (کارگر و مهندس و مدیر) تمایزات دوران سرمایه داری را با خود حمل می کند.

برنامه بیست ماده ای رویزیونیستی می نویسد: «از هر کس به اندازه توانایی اش و به هرکس به اندازه کارش یک اصل سوسیالیستی است. در دوره سوسیالیستی این اصل باید با عزم و اراده اعمال شود چرا که اساسا منطبق بر نیازهای رشد نیروهای مولده است. اعمال توزیع تساوی گرایانه بدون در نظر گرفتن ماهیت کار، ظرفیت جسمانی افراد، مقدار خدمتی که انجام می دهند باعث می شود که شور و شوق سوسیالیستی توده های وسیع سرکوب شود.»

واقعیت چیست؟ ، اصل فوق در عین حال که یک اصل سوسیالیستی توزیع است و در دوران طولانی سوسیالیسم و قبل از استقرار جامعه کمونیستی در سراسر جهان، لازم است که اجرا شود اما بیان وجود «حق بورژوایی» در جامعه سوسیالیستی است. به این معنا که هر کس مهارت یا قدرت بدنی و فکری بیشتر دارد، ثروت بیشتری از تولید اجتماعی نصیبش می شود. وجود «حق بورژوایی» مانعی است در مقابل محو کامل تمایزات طبقاتی و اجتماعی. رویکرد سوسیالیستی به این معضل این نیست که اصل فوق روی سنگ حک شود. بلکه دولت سوسیالیستی باید مرتبا آن را محدود کند. اقداماتی هم چون کم کردن ردیف بندی دستمزدها که در چین سوسیالیستی به حد هشت درجه بندی رسیده بود. و هم چنین افزایش دائمی بر تعداد فرآورده ها و خدماتی که به رایگان در دسترس همگان است. مثلا علاوه بر آموزش و بهداشت، همگانی کردن وسایل نقلیه یا ایجاد آشپزخانه های عمومی در محلات و کارخانه ها و مدارس و غیره. معافیت زنان از کار در دوره عادت ماهانه. شرکت کارگران در مدیریت و شرکت مهندسان و مدیران در تولید.

رویزیونیست ها همۀ این اقدامات را به عنوان «آنارشیسم» و پایین آوردن «بهره وری» و ضدیت با رشد صنعتی محکوم می کردند.

در زمینۀ «جایگاه هر کس در فرآیند تولید» نیز برنامه بیست ماده ای می گوید، «سیستم مسئولیت، هسته مرکزی قوانین و مقررات یک شرکت است. بدون یک سیستم مطلق مسئولیت، تولید با هرج و مرج پیش می رود.» . آنان، اعمال دیکتاتوری بورژوایی مدیریت بر کارگران را به منزلۀ «کارآیی» تلقی می کردند و تحت عنوان «مقابله با آنارشیسم» خواهان اعمال دیکتاتوری بورژوایی بر کارگران در شکل «کنترل، بازرسی، اجبار» بودند.

اما کمونیست های انقلابی هشدار می دادند که مدیریت صنعتی در یک جامعه طبقاتی هرگز خصلتی ماوراء طبقات ندارد و مدیریت و سیستم مسئولیت باید بر اساس بر آگاهی توده های کارگر و کارکن بنا شود تا توده های مردم در تعاون و همکاری داوطلبانه فرآیند تولید را پیش ببرند. در مقابل اصول رویزیونیستیِ مدیریت صنعتی، کمونیست های انقلابی حزب، با دامن زدن به آگاهی در میان کارگران، اتحاد عظیمی به وجود آورده و اصول اساسی «جدول مجتمع آهن و فولاد آنشان» را به عنوان مدل و الگوی سبک کار برای مدیریت صنعتی سوسیالیستی ارایه کردند. اصولی که نظمی دینامیک و دگرگون کننده ایجاد می کرد و متکی بود بر آگاهی فزایندۀ کارگران و کارکنان در مورد این که تولید سرمایه داری چیست و تولید سوسیالیستی کدام است. در کارخانه ها و شرکت ها مبارزه طبقاتی (و نه تولید) به عنوان حلقۀ کلیدی در پیشرفت کار اعلام شد. ترکیب مناسبی میان زمان کار تولیدی و زمان مطالعه و بحث سیاسی و هنری و ادبی  در کارخانه و کمون ها برقرار شد. سیستم یک تخصص اما توانایی های چندگانه به وجود آمد به طوری که کارگران در امور مدیریتی و فن آوری و مهندسان و مدیران در امور تولید مستقیم شرکت می کردند. برنامه بیست ماده ایِ رویزیونیست ها برای کنار زدن رهبری کمونیستی، می گفت «سیستم های فرماندهی مدیریت باید مستقل عمل کنند» و منظورشان مستقل از رهبری کمونیستی بود. حذف رهبری کمونیستی در واقع برای باز کردن راه سیاست ها و طرح های بورژوایی بود.

کتاب شانگهای[۴] کلیۀ تمامی این اصول را در فصل سوم جمعبندی کرده و می گوید، «نظام سوسیالیستی مالکیت همگانی از طریق مبارزه تحکیم یافته و تکامل می یابد» و این که «… ضامن نهائی در تحکیم و تکامل نظام سوسیالیستی مالکیت همگانی عبارتست از عمل کردن به خط مارکسیستی و انتقاد و طرد خط رویزیونیستی .برای تحکیم و تکامل نظام سوسیالیستی مالکیت همگانی لازم است که تحت دیکتاتوری پرولتاریا حق بورژوائی محدود شود. در جامعه سوسیالیستی، حق بورژوائی در حیطه مالکیت کاملا لغو نشده است. در زمینه برخورد به حق بورژوائی که هنوز در جامعه سوسیالیستی موجود است لازم است یک را به دو تقسیم کنیم. یعنی اینکه از یک طرف نقش تاریخی آن را ببینیم و اجازه دهیم که وجود داشته باشد؛ اما همچنین لازم است محدودش کنیم و اجازه ندهیم که بسط و رشد یابد. … برای تحکیم و تکامل نظام سوسیالیستی مالکیت همگانی، آموزش سوسیالیستی باید تقویت شود. مالکیت همگانی سوسیالیستی بر اساس محو مالکیت خصوصی ساخته می شود. اما “بقایای افکار کهنه که انعکاس نظام کهنه است تا مدت طولانی در مغز انسانها باقی می ماند و بسادگی از بین نمی رود.”[۵] این بقایای ایدئولوژی کهنه، بر پایه نظام مالکیت خصوصی کهنه تولید شده است و شامل ایدئولوژی حق بورژوائی می باشد که در عرصه های بسیار تظاهر می یابد و در تضاد با نظام سوسیالیستی مالکیت همگانی است. فقط با تقویت آموزش در زمینۀ خط ایدئولوژیک و سیاسی؛ با ارتقا آگاهی سیاسی کادرها و توده های وسیع و با محکم برقرار کردن جهان بینی پرولتری می توان به طرز موثر نظام سوسیالیستی مالکیت همگانی را تحکیم کرد و تکامل داد.»

بر خلاف تبلیغات رویزیونیست ها، مسالۀ رشد نیروهای مولده، بخشی لاینفک از برنامۀ سوسیالیستیِ کمونیست های انقلابی حزب کمونیست چین بود. آنها، اجرای پیگیرانه سیاست «انقلاب را درک کنید؛ تولید را بالا ببرید» و «پیش بردِ رشد اقتصاد سوسیالیستی با نتایج عظیم تر، سریع تر، بهتر و اقتصادی تر» را شرایط مهمی برای تحکیم و تکامل نظام سوسیالیستی مالکیت همگانی می دانستند. با مطالعۀ کتاب شانگهای و شناخت از تجربه ساختمان سوسیالیسم در چین سوسیالیستی تحت رهبری مائوتسه دون به وضوح می بینیم که، «فرآیند تحکیم و تکامل نظام سوسیالیستی مالکیت همگانی یک فرایند طولانی مبارزه بین دو طبقه، دو راه و دو خط است.» (شانگهای، فصل سوم)

 

[۱] در آتش شماره ۱۱۴ (اردیبهشت ۱۴۰۰)

[۲] اصل سند اولین بار در نشریه «مطالعه و نقد» چاپ چین، ۱۴ آوریل ۱۹۷۶ منتشر شد و به زبان انگلیسی در کتاب «مائو پنجمی بود» به قلم ریموند لوتا آمده است. خلاصه ای از این سند و نقدهایی که در چین سوسیالیستی به آن می شد در نشریه حقیقت، دوره دوم، شماره ۵ به تاریخ مهرماه ۱۳۶۵ نشر یافته است.

 

[۳] «اقتصاد سیاسی مارکسیستی – بخش اول» (آتش شماره ۱۰۴ تیرماه ۱۳۹۹

[۴] برای یادآوری: کتاب شانگهای در مجموعۀ «اقتصاد سیاسی» در ستون واقعیت کمونیسم برای مبحث اقتصاد سوسیالیستی مورد استفاده ما بوده است.

[۵] نقل قول از مائو در کتاب سرخ نسخه انگلیسی ص ٣٣

۱ نظر:

  1. Harrah's Hotel and Casino - Mapyro
    › harrahs-hotel-and-casino 사천 출장안마 › harrahs-hotel-and-casino Harrah's Hotel and Casino is the latest addition 구리 출장마사지 to the Las Vegas Strip. The hotel features 5,000 김제 출장마사지 guest rooms, suites and 원주 출장마사지 22 distinctive 삼척 출장마사지 dining

    پاسخحذف