دينِ فرهنگي و اسلامِ دمکراتيکِ خلقها:
سازش با انديشههاي کهنه
نام کتاب: نقد جهان اوجالان
نويسنده: صلاح قاضيزاده با همکاري اميد بهرنگ
ناشر: انتشارات حزب کمونيست ايران
)مارکسيست لنينيست مائوئيست(
سال نشر: چاپ اول آذر 1395
از نشریه آتش - شماره 71
نقد جهان اوجالان عنوان کتابي است که ازسوي حزب کمونيست ايران (م ل م) منتشر شد. موضوع کتاب، نقدي همهجانبه از موضعِ کمونيستي نسبت به نظرات و خط سياسي و ايدئولوژيک عبدالله اوجالان رهبر در حبسِ پ.ک.ک (حزب کارگران کردستان) است.
کتاب، شامل
يک
مقدمه
و
يک
نتيجهگيري و 8 فصل مجزا با عناوين متفاوت است. معرفيِ مقدمه و فصلِ اول تا ششم کتاب را در شمارههاي پيشين آتش خوانديد. در اينجا به معرفي فصلِ هفتم ميپردازيم.
عنوان فصلِ هفتم:
دينِ فرهنگي و
اسلامِ دمکراتيکِ خلقها:
سازش با انديشههاي کهنه
در فصلِ اول گفتيم که نوعي گرايش
به متافيزيک و ايدهآليسم در تفکر اوجالان وجود دارد و او هرگز باور خود را به
يک امرِ قدسي و «فراسوي فيزيکي» پنهان و کتمان نميکند. اوجالان بهجز اظهارِ بُهت و حيرت در مقابل «شعور
کائنات و کيهان»، بهطور مشخص در مورد دين خصوصاً دين اسلام نظراتِ بيپردهاي دارد. وي در مصاحبهاي با «نبيل ملحم» بهصراحت از اعتقادش به خدا صحبت کرده
و آن را امري مربوط به سرشت بشر ميداند. اين فصل نشان ميدهد که اوجالان، تاريخِ دين اسلام
را تحريف ميکند و تصويري وارونه از آن ارائه
ميدهد. او و طرفدارانش مدعياند آنچه امروزه تحتِ نام دولتهاي ديني يا اسلامِ سياسي در جهان
و خاورميانه ديده ميشود در واقع ديني است که به انحرافِ دولتگرايي و قدرتپرستي آلوده گشته و از «جوهر اصلياش» منحرف شده است. از نظرِ اوجالان
اسلام تاريخا داراي ماهيتي انقلابي بوده و بههمين دليل 1400 سال دوام آورده است.
او معتقد است حرکتي که تحتِ نامِ اسلام توسط محمد در شبه جزيرة عربستان بهراه افتاد «يک مبارزة تيپيک سوسيال
دمکراتيک طبقة متوسط... مبارزه در راه جمهوري دمکراتيکي است که جامعة دمکراتيک را نيز
در بر ميگيرد»! به باورِ ايشان چون اين دين
و آئينِ بهاصطلاح دمکراتيک و انقلابي به ابزارِ
دستِ نيروهاي انحصارطلب و قدرتپرست تبديل شد، از مسيرِ اصلياش منحرف گشت.
از نظر ايشان دين، مشخصا اسلام، داراي يک جوهرِ فرهنگي و اخلاقي است و اگر از
قدرت و انحصارطلبي دور شود و به ذات اصلياش باز گردد ميتواند در جامعة دمکراتيک نقش مثبت
و سازندهاي بازي کند.
اما اوجالان، پديدة دين و اسلام را
نيز از مضمون و محتواي تاريخي، طبقاتي و ايدئولوژيکاش تهي کردهاند و بهدلخواه، بارِ معناييِ خاص و مفيد
به حالِ اهداف سياسي امروزينشان را بر آن تحميل ميکنند.
اسلام وراي هر خوانش و هر تفسيري،
يک ايدئولوژي تاريخي- طبقاتي مشخص است و جهتگيري طبقاتي و برنامة اقتصادي، سياسي
و فرهنگي معيني را در خود حمل ميکند. اسلام، ايدئولوژي طبقات استثمارگر
است و مانند هر دين ديگري، روبنايِ فرهنگي و اخلاقيِ روابط توليدي و اجتماعيِ تبعيضآميز و استثماري مشخصي بوده که از
زمان محمد تاکنون به اَشکالِ مختلف بازتوليد شده است. اخلاقِ اسلامي، انعکاس ارزشها و جهانبيني طبقات حاکمِ ستمگر
است که درنهايت وظيفة حفظ و توجيه و بازتوليد روابطِ ستم و بهرهکشي انسان از انسان را بر عهده دارد.
تسليم شدن در برابرِ اراده و مشيتِ «خدا» که در واقع تسليم شدن در برابرِ اراده و سلطه
و هژمونيِ طبقات استثمارگر است، در قلب جهانبيني و ايدئولوژي و اخلاقياتِ اسلامي
قرار گرفته است. يک پاية ثابت ديگر ايدئولوژي و اخلاقيات اسلامي، مردسالاري و ستم بر
زن است و اساسا زنان و بدن زنان را مايملک و دارايي مرد و تحت ارادة کامل مردان ميداند.
اين فصل همچنين به ريشهيابي اهدافِ سياسي اوجالان از سازش
با دين و مشخصا دينِ اسلام ميپردازد و نتيجه ميگيرد که امتيازي که اوجالان به دين
ميدهد، امتياز به روابط و باورهاي عقبمانده در جامعة کردستان است براي
متحد نگاه داشتن نيروهاي مذهبي و تودههاي ديندار در زير پرچم ناسيوناليسماش. بهواقع موضعِ اوجالان در قبالِ دين
و جرياناتِ ديني در کردستان، يک موضعِ پراگماتيستي است و او اين اپورتونيسم را پنهان
نميکند. مثلا ميگويد بايد از طرفداران مذهبِ علوي بهعنوانِ يک نيروي ضدِ سيستم در ترکيه
استفاده کنند. اين فصل نشان ميدهد که سازش و مماشاتِ اوجالان با دين و اسلام
علل سياسي ايدئولوژيک دارد. تشديد اسلامگرايي در خاورميانه تاثيراتش را بر
کردستان نيز گذاشته است. در برخي شهرهاي بزرگ جرياناتِ اسلامگرا بهعنوان رقيب در برابر ناسيوناليسمِ
کُردي قد علم کردهاند و دولتِ اسلامگراي اردوغان و جناحهاي اسلامي بورژوازي کوشيدهاند تا از اين مساله بهنفع خود و عليه پ.ک.ک استفاده کنند
و از طريقِ اسلام بخشهايي از جامعة کردستان را تحت کنترلِ خود قرار دهند و از
اين طريق به پ.ک.ک و جريانِ ناسيوناليسمِ کُرد ضربه بزنند. اوجالان بهعنوان يک رهبر ناسيوناليست نميخواهد اجازه بدهد تا دولت و بورژوازي
تُرک اين بخش از جامعة کردستان را از حيطه تأثيرگذاري و نفوذ پ.ک.ک خارج کند و لذا
در دستگاه فکرياش جاي ويژهاي براي دين و اسلام باز کرده و تلاش
دارد ضمن سازش با دين و اسلام، عناصرِ جريان اسلامي در کردستان را بهزير پرچم ايدئولوژيک و نظري خود بکشد.
اوجالان خواهانِ جدايي کامل دين از
دولت و دستگاه حکومتياش نيست، همچنان که قصد و انگيزهاي براي تضعيفِ نفوذ و جايگاه دين
در جامعه ندارد و از اين نظر نميخواهند از مذهب گسست کرده و با تمامي
اَشکالِ دنياي کهن مرزبندي کند. موضعِ همدلي در قبال مسالة دين، بيش از هر
چيز بيانِ تزلزل اوجالان و طرفدارانش در پيکار عليه جهان کهن و روابط استثماري و مناسبات
تبعيضآميز و ستمگرانة آن است.
بخشِ مهمي از اين فصل به دلايل عروج
و رشدِ جريانِ بنيادگرايي ديني، از جمله اسلامگرايي، در چندين دهة اخير ميپردازد و نتيجه ميگيرد: «اسلامگرايي يک جوابِ ارتجاعي است به يک
نظام و روابطِ اجتماعي. يعني رويارويي دو نيروي مرتجع در بسياري از نقاطِ جهانِ ما.
ازيکطرف سرمايهداري امپرياليستي و از سوي ديگر سرمايهداري اسلامگرا».
اين فصل به تبيينِ مشي کمونيستي در
قبال دين و مذهب ميپردازد و ميگويد که در مارکسيسم و ايدئولوژي
و علمِ انقلاب پرولتري، مبارزه با دين و نقدِ توهم ديني و افشاي کارکردِ اجتماعي باورهاي
مذهبي در تداوم جامعة مبتني بر ستم و استثمار، يکي از محورهاي مهم مبارزه و فعاليت
آگاهيبخش است. يکي از شاخصههاي جامعه و جهاني است که کمونيستها قصدِ ساختناش را دارند. جامعهاي که کلية اَشکال و روابطِ ستم و
استثمارِ طبقاتي و کلية تفکرات و ايدههاي کهنه که اين از روابط طبقاتي
برآمده و به بازتوليد و توجيه آن ياري ميرساند را از ميان برداشته است. دين
از هر نوعش در رأس اين ايدهها و تفکرات قرار دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر